1403/07/15
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ملازمات عقلیّه/ غیر مستقلّات عقلیّه/ مسئله دوّم: مسأله مقدّمه واجب
جواب سوّم از اشکال دوّم از طرف محقّق عراقی:
صغریٰ: منشأ اشکال، عدم قابلیّت امر غیری مقدّمی برای مقربیّت است (بعد از دخول وقت صلوة، امر غیری مقدّمی به طهارات ثلاث تعلّق میگیرد. اگر انجام طهارات ثلاث به قصد امتثال امر غیری مقدّمی، مقرّب باشد، طهارات ثلاث عبادت میشوند و اشکال عبادیّت طهارات ثلاث مرتفع میشود. ولی اگر انجام طهارات ثلاث به قصد امتثال امر غیری مقدّمی، مقرّب نباشد، طهارات ثلاث عبادت نمیشوند و لذا این اشکال وارد میشود که منشأ عبادیّت طهارات ثلاث چیست؟).
کبریٰ: عدم قابلیّت امر غیری مقدّمی برای مقربیّت، باطل است (امر غیری مقدّمی در صدور از شارع مثل امر نفسی است. بنابراین، همانطوریکه انجام متعلّق امر نفسی به قصد امتثال امر نفسی، مقرّب و موجب عبادیّت متعلّق است، انجام متعلّق امر غیری مقدّمی به قصد امتثال امر غیری مقدّمی، مقرّب و موجب عبادیّت متعلّق است. پس امر غیری مقدّمی قابلیّت عبادت کردن متعلّق خود را دارد).
نتیجه: منشأ اشکال، باطل است و با بطلان منشأ، اشکال نیز مرتفع میشود. محقّق عراقی در پایان جواب، از دور متصوّر نیز جواب میدهند (نهایة الافکار ج۱ ص۳۲۹).
اقول:
اشکالی که بر جواب دوّم وارد شد، بر این جواب نیز وارد است.
جواب چهارم از اشکال دوّم از طرف مرحوم شیخ:
صغریٰ: مبنای اشکال، عبادیّت طهارات ثلاث از ناحیهی امر غیری مقدّمی است (در اشکال دوّم که قبلاً توضیح داده شد، امر غیری مقدّمی منشأ برای عبادیّت طهارات ثلاث قرار گرفته و اشکال دوّم وارد شده است).
کبریٰ: عبادیّت طهارات ثلاث از ناحیهی امر غیری مقدّمی، باطل است.
توضیح: منشأ عبادیّت طهارات ثلاث، امر غیری مقدّمی نیست. بلکه منشأ، عنوان حَسن و راجحی است که طهارات ثلاث در واقع دارند. با این توضیح که از طرفی ذات حرکاتی که مکلّف در طهارات ثلاث انجام میدهد، مقدّمه برای صلوة و امثال صلوة نیست بلکه این حرکات با آن عنوان حَسن و راجحی که در واقع دارند، مقدّمه برای صلوة و امثال صلوة هستند. للعلم بانّ الشارع لا یأمر الّا بما هو الحسن واقعاً من عناوین معتورةٍ علی ذات الفعل. پس امر غیر مقدّمی، به نفس طهارات ثلاث تعلّق نگرفته است چون نفس طهارات، مقدّمه نیستند. بلکه امر غیری مقدّمی به طهارات با آن عنوان حَسن و راجحی که در واقع دارند، تعلّق گرفته است چون طهارات با آن عنوان حَسن و راجح مقدّمه هستند. از طرفی دیگر مکلّف هنگام انجام طهارات ثلاث باید آن عنوان حَسن و راجح را قصد کند یعنی طهارات را به قصد اینکه آن عنوان حَسن و راجح را دارند، انجام بدهد چون طهارات با آن عنوان حَسن و راجحی که دارند، مقدّمه هستند. ولی چون مکلّف علم تفصیلی به آن عنوان حَسن و راجح ندارد، آن عنوان حَسن و راجح را ضمناً و اجمالاً قصد میکند به این صورت که طهارات را به قصد امتثال امر غیری مقدّمی انجام میدهد. اگر مکلّف طهارات را به قصد امر غیری مقدّمی انجام بدهد، طهارات را به قصد اینکه مقدّمه است انجام داده است و مقدّمه، طهارات با آن عنوان حسن و راجحی است که در واقع دارند. پس انجام طهارات به قصد امتثال امر غیری مقدّمی، انجام طهارات با قصد اجمالی آن عنوان حَسن و راجح است بدون اینکه مکلّف تفصیلاً آن عنوان حَسن و راجح را بداند. بنابراین، در ضمن قصد تفصیلی امر غیری و مقدّمی، قصد اجمالی آن عنوان نیز حاصل است.
نتیجه: مبنای اشکال، باطل است و با بطلان مبنا، اشکال نیز باطل خواهد بود. با این بیان، اشکال دور نیز مرتفع میشود لانّ عبادیة الطهارات الثلاث لا تتوقّف علی الامر الغیری و ان کان الامر الغیری متوقّفاً علیها فلا دور.
آدرس جلسه بعد:
۱) مطارح الانظار طبع قدیم ص۷۱: و اخری یستشکل فی انّ الامر المقدّمی کیف یقضی بالتعبّدیة ....... هدایة.
۲) کفایه طبع قدیم ج۱ ص۱۷۸: و قد تفصّی عن الاشکال بوجهین آخرین ...... الثانی.