درس خارج اصول استاد قادر حیدری‌فسائی

1403/03/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ملازمات عقلیّه/ غیر مستقلّات عقلیّه/ مسئله دوّم: مسأله مقدّمه واجب

جواب ششم از طرف محقّق نائینی:

در تکلیف، قدرت مکلّف بر انجام مأمور به، معتبر و لازم است ولی قدرت معتبره دو صورت دارد.

صورت اوّل: قدرت معتبره، قدرت عقلیّه است یعنی شرط بودن قدرت به خاطر این است که عقل تکلیف عاجز را قبیح می‌داند بدون اینکه شارع قدرت را در لسان دلیل اخذ کند. مکلّف در این صورت، دو حالت دارد.

حالت اوّل: گاهی مکلّف بنفسه و بذاته عاجز از انجام است. کالطّیران فی الهواء و المشی علی الماء. در این حالت، تکلیف از ناحیه‌ی مولا و عقاب از ناحیه‌ی مولا عقلاً قبیح است.

حالت دوّم: گاهی مکلّف بنفسه و بذاته عاجز از انجام نیست بلکه مکلّف با سوء اختیار، خود را عاجز کرده و قدرت را از خود سلب نموده است. کما لو فرض انّ التکلیف بصوم الغد لم یقیّد بالقدرة الشرعیّة و انّما اعتبر فیه القدرة العقلیّة و کان صوم الغد یتوقّف علی مقدّمات لا یمکن تهیئتها فی الغد و کان متمکّنا من تهیئتها قبل ذلک ففوّت المکلّف المقدّمة.

این حالت دوّم، دو ویژگی دارد.

ویژگی اوّل: تکلیف عقلاً در این حالت دوّم قبیح است. چون تکلیف، لغو است (از طرفی غرض از تکلیف، ایجاد داعی در مکلّف برای انجام عمل است. از طرفی دیگر مکلّف با تفویت مقدّمه با سوء اختیار، خود را از انجام عمل در ظرف واجب عاجز کرده است و برای مکلّف عاجز، داعی برای انجام عمل یعنی انجام ذی المقدّمه حاصل نمی‌شود. بنابراین، تکلیف در ظرف واجب، لغو محض است) و لغو از حکیم، قبیح و محال است. پس تکلیف از حکیم، قبیح و محال است.

ویژگی دوّم: عقاب عقلاً قبیح نیست چون امتناع تحصیل ملاک ملزم، امتناع بالاختیار است (از طرفی ذی المقدّمه در ظرف خود دارای ملاک ملزم است. از طرفی دیگر مکلّف با ترک اختیاری مقدّمه، ملاک ذی المقدّمه در ظرف ذی المقدّمه را تفویت و تحصیل آن را بر خود ممتنع کرده است. چون امتناع تحصیل ملاک، مستند به اراده و اختیار خود یعنی اراده و اختیار ترک مقدّمه است. پس امتناع، امتناع بالاختیار است) و الامتناع بالاختیار، لا ینافی الاختیار عقاباً لا خطاباً (محتوای این قاعده این است که اگر مکلّف با اراده و اختیار خود عملی را مثل تحصیل ملاک، بر خود ممتنع کند، این مکلّف عاجز از جهت عقاب مثل مکلّف مختار است ولی تکلیف به عمل تعلّق نمی‌گیرد به خاطر لغویت). پس امتناع تحصیل ملاک ملزم، لا ینافی الاختیار عقاباً لا خطاباً.

بنابراین، عقل به منظور تحصیل ملاک ملزم حکم به لزوم مقدّمه قبل از زمان ذی المقدّمه می‌کند و در صورت ترک مقدّمه، به خاطر قاعده‌ی الامتناع مکلّف عقاب می‌شود و از حکم عقل به لزوم، یک وجوب شرعی مولوی مقدّمی به مقدّمه کشف می‌شود که این وجوب مقدّمی مثل سایر واجبات مقدّمیه که وجوب آنها مترشّح از وجوب ذی المقدّمه است، نمی‌باشد (لعدم وجوب ذی المقدّمة بعدُ فلا یعقل ان یکون وجوب المقدّمة ترشّحیاً) بلکه وجوب مقدّمه، به خاطر تحصیل ملزم و تحفّظ بر او و عدم فوات او در وقت ذی المقدّمه است.