1403/02/24
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ملازمات عقلیّه/ غیر مستقلّات عقلیّه/ مسئله دوّم: مسأله مقدّمه واجب
تقسیم پنجم: مقدّمه و یا شرط به اعتبار وجود آن نسبت به وجود ذی المقدّمه، بر سه نوع است.
نوع اوّل: مقدّمه و یا شرط متقدّم: به مقدّمهای گفته میشود که وجود آن از جهت زمان متقدّم بر وجود ذی المقدّمه است. یعنی بعد از انجام مقدّمه، نوبت به انجام ذی المقدّمه میرسد. مثل وضوء نسبت به صلوة.
نوع دوّم: مقدّمه و یا شرط مقارن: به مقدّمهای گفته میشود که وجود آن از جهت زمان مقارن با وجود ذی المقدّمه است یعنی وجود این دو، همزمان است. مثل استقبال به قبله نسبت به صلوة.
نوع سوّم: مقدّمه و یا شرط متأخّر: به مقدّمهای گفته میشود که وجود آن از جهت زمان متأخّر از وجود ذی المقدّمه است یعنی بعد از ذی المقدّمه، نوبت به مقدّمه میرسد. مثل غسل برای صلوة مغرب و صلوة عشاء که شرط صحّت صوم سابق، در مستحاضه به استحاضه کثیره است و مثل اجازه بعدی مالک در عقد فضولی بنابر کشف که شرط ملکیت سابقه است (حقائق الاصول ج۱ ص۲۲۵).
اشکال بر مقدّمه و یا شرط متأخّر:
تقریر اوّل: صغری: شرط متأخّر، لازمهاش وجود معلول قبل از وجود علّت تامّه است.
توضیح: از طرفی علّت تامّه با تمامی اجزاء آن، از حیث رتبه، مقدّم بر معلول و از حیث زمان، مقارن با معلول است. یعنی تفکیک بین معلول و علّت تامّه، معقول نیست. به اینکه معلول در یک زمان باشد ولی علّت تامّه در آن زمان نباشد. از طرفی دیگر شرط از اجزاء علّت تامّه است. بنابراین، وجود شرط باید همزمان با وجود معلول باشد و حال آنکه در شرط متأخّر، وجود شرط تأخّر از وجود معلول دارد و این، یعنی اینکه وجود معلول قبل از وجود علّت تامّه آن است.
کبریٰ: و اللّازم باطل (بالضرورة).
نتیجه: فالملزوم مثله.
نظر محقّق خراسانی در متن کفایه این است که این اشکال بر شرط متقدّم نیز وارد است چون همانطوریکه تأخّر شرط از معلول، معقول نیست، تقدّم شرط بر معلول نیز معقول نیست.
تقریر دوّم: صغریٰ: شرط متأخّر، لازمهاش خلف و یا تأثیر معدوم در موجود است.
توضیح: اگر شرط متأخّر مؤثّر در وجود معلول نیست، لازمهاش خلف در شرطیّت شرط متأخّر است چون شرط از اجزاء علّت تامّه است و علّت تامّه، مؤثّر در وجود است. پس شرط، جزء مؤثّر و دخیل در تأثیر است. و اگر شرط متأخّر مؤثّر در وجود معلول است، لازمهاش تأثیر معدوم در موجود است چون در شرط متأخّر، شرط در حین وجود معلول، معدوم است. بنابراین، لازمهی شرط متأخّر، خلف و یا تأثیر معدوم در موجود است.
کبریٰ: و اللّازم باطل (بالضرورة).
نتیجه: فالملزوم مثله.
کلام در شرط متقدّم نیز همین است.
آدرس جلسه بعد:
محاضرات ج۲ ص۳۰۴: الشرط المتأخّر، ینقسم الشرط ........ ثمّ ان المحقّق.