1403/02/22
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ملازمات عقلیّه/ غیر مستقلّات عقلیّه/ مسئله دوّم: مسأله مقدّمه واجب
تقسیم سوّم: مقدّمه به اعتبار حاکم به مقدّمیّت، بر سه نوع است.
نوع اوّل: مقدّمه عقلیّه: به امری گفته میشود که عقل وجود شیئ دیگر را متوقّف بر آن امر میداند. مثل قطع مسافت نسبت به حجّ. عقل وجود حجّ و انجام مناسک را متوقّف بر قطع مسافت میداند.
این نوع از مقدّمه بدون بحث داخل در محلّ نزاع است.
نوع دوّم: مقدّمه شرعیّه: به امری گفته میشود که شرع وجود شیئ دیگر را متوقّف بر آن امر میداند. مثل وضوء نسبت به صلوة مأمور بها. شرع وجود صلوة به عنوان یک عمل مورد امر، متوقّف بر وضوء میداند.
این نوع از مقدّمه نیز بدون بحث داخل در محلّ نزاع است.
در مقدّمه شرعیّه و عقلیّه یک نزاع وجود دارد که این نزاع فاقد ثمره عملیّه است. بیان نزاع این است که دربارهی مقدّمه شرعیّه دو نظر وجود دارد.
الف: نظر مرحوم شیخ و محقّق خراسانی: مقدّمه شرعیّه به مقدّمه عقلیّه رجوع میکند. چون اگر شرع وجود الف را متوقّف بر ب میداند بخاطر این است که شرع ب را شرط میداند و اگر شرع شیئی را شرط بداند، عقل وجود مشروط را متوقّف بر آن شیئ میداند و وجود مشروط بدون آن شیئ را محال میداند.
ب: نظر محقّق عراقی و محقّق حکیم: مقدّمه شرعیّه به مقدّمه عقلیّه رجوع نمیکند. چون اگر عقل وجود الف را متوقّف بر ب میداند بخاطر نظر به ذات این دو شیئ است و اگر ملاک در مقدّمه عقلیّه نظر به ذات دو شیئ باشد، عقل با نظر به ذات وضوء و صلوة، صلوة را متوقّف بر وضوء نمیداند بلکه عقل با نظر به وساطت جعل شارع، صلوة را متوقّف بر وضوء میداند.
نوع سوّم: مقدّمه عادیه: برای مقدّمه عادیه دو معنا ذکر شده است.
معنای اوّل: مقدّمه عادیه به امری گفته میشود که انجام ذی المقدّمه بدون آن ممکن است ولی عادت بر این تعلّق گرفته که ذی المقدّمه با آن انجام بگیرد. مثل ما جرت العادة علی لبس الرداء و الحذاء و نحوهما قبل الخروج من الدّار.
مقدّمه عادیه به این معنا داخل در محلّ نزاع نیست چون ملاک دخول مقدّمه در محلّ نزاع، توقّف وجود ذی المقدّمه بر مقدّمه است و این ملاک، در مقدّمه عادیه به این معنا بالضرورة منتفی است. به بیان دیگر مقدّمه عادیه به این معنا، مقدّمه حقیقیه نیست.
معنای دوّم: مقدّمه عادیه به امری گفته میشود که انجام ذی المقدّمه متوقّف بر جامع بین این امر و شیئ دیگر است ولی چون مکلّف متمکّن از انجام شیئ دیگر نیست، جامع منحصر در آن امر میشود. مثل کون علی السطح که متوقّف بر طیّ مسافت است و طیّ مسافت، جامع بین نصب سلّم و طیران است و چون مکلّف متمکّن از طیران نیست، جامع منحصر در نصب سلّم میشود. نصب سلّم، مقدّمه عادیه به این معنا است.
مقدّمه عادیه به این معنا داخل در محلّ نزاع است ولی مقدّمه عادیه به این معنا، همان مقدّمه عقلیّه است.
آدرس جلسه بعد:
کفایه ج۱ ص۱۴۴: و منها تقسیمها الی مقدّمة الوجود ...... الامر الثالث.