1402/10/18
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ملازمات عقلیّه/ غیر مستقلّات عقلیّه/ مسئله اوّل: اجزاء
توجّه باشد که بعضی از روایات اشعار دارد به اینکه امتثال بعد الامتثال ممکن است. مثل دو روایت زیر:
الف: روایت حفص بن بختری از ابی عبد الله علیه السّلام فی الرّجل یصلّی الصّلوة وحده ثمّ یجد جماعة قال یصلّی معهم و یجعلها الفریضة. (کافی، طبع اسلامیّه ج۳ ص۳۷۹).
ب: روایت هشام بن سالم از ابی عبد الله علیه السّلام فی الرّجل یصلّی الصّلوة وحده ثمّ یجد جماعة قال یصلّی معهم و یجعلها الفریضة ان شاء. (من لا یحضر، ج۱ ص۳۸۳).
کیفیّت اشعار: در این دو روایت، برای کسیکه به صورت فرادیٰ صلوة انجام داده، اعادهی صلوة به صورت جماعت جایز شده است. این، نشانگر امکان امتثال بعد الامتثال است.
بعد از اقامهی برهان بر استحالهی امتثال بعد الامتثال، باید این دو روایت و امثال آن را توجیه نمود. بعضی از توجیهاات عبارتند از:
توجیه اوّل از طرف مرحوم شیخ طوسی:
از طرفی شرط امتثال بعد الامتثال این است که اوّلین امتثال تحقّق پیدا کرده باشد. (بالضرورة). از طرفی دیگر این دو روایت به قرینهی یصلّی در یصلّی الصّلوة دربارهی مکلّفی است که مشغول به صلوة است و در حین صلوة، جماعتی را میبیند. امام علیه السّلام دربارهی چنین مکلّفی میفرمایند: این مکلّف مخیّر است بین اینکه بعد از قلب صلوة خود به نافله، صلوة خود را قطع کند و با جماعت صلوة خود را بجای آورد و این صلوة را فریضهاش قرار بدهد و بین اینکه صلوة خود را کامل نماید. در این دو روایت، طرف اوّل تخییر آمده است. پس با توجّه به مدلول روایت، اوّلین امتثال تحقّق پیدا نکرده است. بنابراین، مفاد این دو روایت و امثال آن، اجنبیّ از امتثال بعد الامتثال است. (تهذیب، تحقیق خرسان، ج۳ ص۵۰).
توجیه دوّم از طرف محقّق اصفهانی:
از طرفی امتثال بعد الامتثال در صورتی استحاله دارد که عملی که در اوّل انجام گرفته با عملی که بناء است بعداً انجام بگیرد، واحد باشد. (بالضرورة). از طرفی دیگر مراد از الفریضة در این دو روایت، فریضهای است که در سابق از این مکلّف فوت شده است. قرینهی بر این اراده، جملهی صلّ و اجعلها لما فات در روایت اسحاق بن عمّار از ابی عبد الله علیه السّلام است. (عن اسحاق بن عمّار قال: قلت لابی عبد الله علیه السّلام تقام الصّلوة و قد صلّیت فقال صلّ و اجعلها لما فات. تهذیب، تحقیق خرسان، ج۳ ص۵۱). و در روایت حفص و هشام عنوان اعاده نیامده که این دو روایت، آبی از این معنا باشند. پس با توجّه به مدلول روایت حفص و هشام، عملی که در اوّل به صورت فرادیٰ انجام گرفته با عملی که بناء است بعداً به صورت جماعت انجام بگیرد، واحد نیست. بنابراین، مفاد این دو روایت اجنبی از امتثال بعد الامتثال است. (نهایة الدرایة، طبع قدیم ج۱ ص۲۶۶).
آدرس جلسه بعد:
بحوث فی علم الاصول ج۲ ص۱۲۹: یبقی الکلام فی فرع فقهی قد یجعل من مصادیق تبدیل ........... الطائفة الثالثة.