1402/08/08
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/ باب مجمل و مبیّن/ فصل دوّم
دلیل دوّم:
صغریٰ: بیان و اجمال، قالبیّت و عدم قالبیّت لفظ برای معنا است. (از طرفی ملاک در مبیّن بودن طبق تعریف اوّل، ظهور لفظ در معنا و ملاک در مجمل بودن، عدم ظهور لفظ در معنا است. از طرفی دیگر ظهور لفظ در معنا به معنای قالبیّت لفظ برای معنا و عدم ظهور لفظ در معنا به معنای عدم قالبیّت لفظ برای معنا است. بنابراین، بیان همان قالبیّت و اجمال همان عدم قالبیّت است.).
کبریٰ: قالبیّت و عدم قالبیّت لفظ برای معنا، واقع محفوظ دارد. (نظر بعضی این است که فلان لفظ قالب برای فلان معنا است و نظر بعضی دیگر این است که آن لفظ قالب برای آن معنا نیست. نظر اشخاص منحصراً طریق به واقع است. نظر، محقِّق و موجد قالبیّت و عدم قالبیّت نیست).
نتیجه: بیان و اجمال، واقع محقوظ دارد. بنابراین، این دو وصف از امور حقیقیّه هستند نه نسبیّه.
اقول:
اشکال بر دلیل: صغریٰ: شرط اثبات حقیقی بودن وصف بیان و اجمال بواسطهی قالبیّت و عدم قالبیّت لفظ برای معنا، عدم دخالت نظر اشخاص در قالبیّت و عدم قالبیّت است. (اگر مبیّن بودن، قالبیّت لفظ برای معنی و مجمل بودن، عدم قالبیّت لفظ برای معنی باشد و نظر اشخاص دخیل در قالبیّت و عدم قالبیّت لفظ برای معنا نباشد، حقیقی بودن این دو وصف ثابت میشود).
کبریٰ: عدم دخالت نظر اشخاص در قالبیّت و عدم قالبیّت، منتفی است. (طبق تعریف اوّل برای مجمل و مبیّن، قوام قالبیّت به ظهور و قوام ظهور به احتمال راجح غیر مانع از نقیض است. بنابراین، قوام قالبیّت به احتمال راجح غیر مانع از نقیض است و احتمال، مستند به اشخاص است و به اختلاف انظار اشخاص مختلف میشود. اللّفظ المفید ان لم یحتمل غیر معناه فهو النصّ و هو الرّاجح المانع من النّقیض و ان احتمل و کان راجحاً فهو الظّاهر ........ تهذیب الوصول علّامه ص۶۵).
نتیجه: شرط اثبات حقیقی بودن وصف بیان و اجمال بواسطهی قالبیّت و عدم قالبیّت لفظ برای معنا، منتفی است و با انتفاء شرط، حقیقی بودن این دو وصف نیز قابل اثبات نیست.
نتیجه نهائی بحث در فصل دوّم: این دو وصف از امور نسبیّه هستند نه از امور حقیقیّه.
فصل سوّم: اصولیّین در پایان مبحث مجمل و مبیّن مواردی را ذکر فرمودهاند که در اجمال و بیان آنها اختلاف است. حکم موارد اختلافی در مطارح الانظار طبع قدیم ص۲۲۶ و قوانین طبع قدیم ج۱ ص۳۳۶ و فصول ص۲۲۴ آمده است.
مورد اوّل: آیهی ﴿السّارق و السارقة فاقطعوا ایدیهما﴾. (سورهی مائده، آیه ۳۸)
توضیح: بعضی آیه مبارکه را از ناحیهی قطع و ید مجمل میدانند و بعضی آیه را از هر دو جهت مبیّن میدانند.
مورد دوّم: موارد اسناد تحلیل و تحریم به اعیان. مثل آیهی ﴿احلّت لکم بهیمة الانعام﴾ (سورهی مائده، آیه ۱) و ﴿حرّمت علیکم المیتة﴾ (سورهی مائده، آیه ۳).
توضیح: بعضی از اصولیّین این موارد را بخاطر عدم صحّت اسناد تحلیل و تحریم به اعیان و تردّد مقدّر، مجمل میدانند و بعضی این موارد را بخاطر معلومیّت مقدّر مبیّن میدانند.
مورد سوّم: مرکّبات مشتمله بر لاء نفی جنس. مثل لا صلوة الّا بفاتحة الکتاب (عوالی اللئالی ج۱ ص۱۹۶).
توضیح: بعضی از اصولیّین این مرکّبات را از جهت تعذّر ارادهی نفی ماهیّت و تردّد مقدّر مجمل میدانند و بعضی دیگر این مرکّبات را مبیّن میدانند.
آدرس جلسات بعد:
۱) مطارح الانظار طبع قدیم ص۲۲۹: القول فی الادلّة العقلیّة ......
۲) هدایة المسترشدین طبع قدیم ص۴۳۱: المطلب الثامن فی الادلّة العقلیة ........