1402/02/16
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/باب مطلق و مقید/فصل دوم
دلیل:
صغری: اگر موضوع له علم جنس، طبیعت حاضرهی در ذهن نباشد، لازمهاش این است که اجرای احکام معارف بر علم جنس بدون مقتضی و سبب باشد.
توضیح: از طرفی با علم جنس معامله معرفه میشود و لذا احکام معارف بر آن جاری است. از قبیل عدم اضافه، عدم دخول حرف تعریف بر آن، موصوف نشدن برای نکره، مبتدا شدن بدون نیاز به مسوّغ، غیر منصرف شدن در صورت اجتماع با سبب دیگر و .......... از طرفی دیگر اگر علم جنس برای طبیعت حاضره و متصوّره در ذهن متکلّمین وضع شده باشد، موضوع له علم جنس وجود ذهنی میشود و موضوع له به لحاظ این وجود، متعیّن به تعیّن ذهنی خواهد شد و در نتیجه، اجرای احکام معارف بر آن صحیح است. ولی اگر موضوع له علم جنس، ذات طبیعت باشد، موضوع له علم جنس، متعیّن به تعیّن ذهنی نخواهد شد و در نتیجه، اجرای احکام معارف بر آن بدون مقتضی و سبب خواهد بود.
کبری: و اللّازم باطل. (بالضرورة).
نتیجه: فالملزوم مثله.
اشکال اوّل از طرف محقّق خراسانی:
صغری: اگر موضوع له علم جنس، طبیعت حاضرهی در ذهن باشد، لازمهاش سه امر است.
الف: حمل علم جنس مع ما له من المعنی، بر فرد خارجی ممتنع باشد. (اگر موضوع له علم جنس طبیعت حاضرهی در ذهن باشد، موضوع له موجود ذهنی میشود و چنین موضوع له بر فرد خارجی صادق نیست. مگر موضوع له از قید حضور در ذهن تجرید شود و در صورت تجرید، استعمال علم جنس مجاز خواهد بود).
ب: وقوع علم جنس مع ما له من المعنی، در تلو اوامر مثل جئنی بامّ عریط ممتنع باشد. (چون امتثال ممکن نیست).
ج: وقوع علم جنس مع ما له من المعنی، در تلو اخبار خارجیّه مثل ضربت امّ عریط ممتنع باشد. (چون تعلّق فعل خارجی به شیء ذهنی ممکن نیست).
کبری: و اللّازم بجمیع شقوقه باطل. (علم جنس بر افراد و مصادیق خارجی بدون عنایت تجرید صادق است و بالوجدان در تلو اوامر و اخبار خارجیّه واقع میشود).
نتیجه: فالملزوم مثله.