1401/11/19
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/باب عام و خاص/فصل چهاردهم
ب: منطوق، اخصّ من وجه از عامّ است. در اینصورت، اگر منطوق در مادّه تعارض بر عامّ مقدّم شود، مفهوم نیز در مادّه تعارض بر عامّ مقدّم میشود تا انفکاک بین ملزوم (منطوق) و لازم (مفهوم) حاصل نشود. و اگر عامّ در مادّه تعارض بر منطوق مقدّم شود، بین عامّ و مفهوم مادّه تعارضی باقی نمیماند.
مثال: دقّت شود.
مولا فرمود: لا تکرم الفساق. این کلام مولا، عامّ است. سپس مولا فرمود: اکرم خدّام العلماء (خادم العالم، واجب الاکرام است). منطوق اکرم خدّام العلماء این است که خادم العالم، واجب الاکرام است و مفهوم آن این است که عالم، به طریق اولی، واجب الاکرام است. بین منطوق یعنی خادم العالم و عامّ یعنی فسّاق، نسبت عموم و خصوص من وجه است. مادّه تعارض عامّ با منطوق، الخادم الفاسق للعالم است (خادم برای عالم که این خادم، فاسق است). عامّ دلالت بر حرمت اکرام این مادّه تعارض و منطوق دلالت بر وجوب اکرام این مادّه تعارض میکند.
اگر منطوق در این مادّه تعارض بر عامّ مقدّم شود، مفهوم نیز در مادّه تعارض عامّ با مفهوم، بر عامّ مقدّم میشود (مادّه تعارض عامّ با مفهوم، عالم فاسق است. عامّ دلالت بر حرمت اکرام این مادّه تعارض میکند و مفهوم دلالت بر وجوب اکرام این مادّه تعارض میکند). علّت تقدیم مفهوم بر عامّ در مادّه تعارض این است که مفهوم از منطوق منفکّ نمیشود.
و اگر عامّ در این مادّه تعارض (الخادم الفاسق للعالم) بر منطوق مقدّم شود، مادّه تعارض از موضوع اکرم خدّام العلماء خارج میشود. یعنی خدّام العلماء شامل الخادم الفاسق للعالم نمیشود بلکه منحصراً شامل الخادم العادل للعالم میشود. آنگاه منطوق اکرم خدّام العلماء، وجوب اکرام الخادم العادل للعالم میشود و مفهوم آن، وجوب اکرام العالم العادل میشود. پس درباره عالم فاسق، بین عامّ (لا تکرم الفسّاق) و مفهوم (وجوب اکرام العالم العادل) اساساً تعارض نیست. چون مفهوم، شامل عالم فاسق نمیشود بلکه عامّ فقط شامل عالم فاسق است. یعنی برای عامّ و مفهوم، مادّه تعارضی باقی نمیماند.
نتیجه نهائی در بحث اوّل: مفهوم موافق، عامّ را تخصیص میزند چون مفهوم، اظهر از عامّ و قرینه بر مراد متکلّم از عامّ است. توجّه باشد که نظریّه سوّم در حقیقت بازگشت به نظریّه اوّل دارد چون بحث در جائی است که مفهوم، اخصّ مطلق از عامّ باشد.
بحث دوّم ............