1401/03/10
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/باب اوامر/خاتمه: تقسیمات واجب/تقسیم ششم: غیر موقت و موقت
اقول:
حقّ این است که نفس امر به موقّت دلالت بر وجوب انجام عمل در خارج از وقت ندارد. به بیان دیگر قضاء تابع اداء نیست.
دلیل: صغری: عدم تبعیّت، مقتضی برای آن موجود و مانع از آن مفقود است.
توضیح: مقتضی، دلالت امر بر وحدت مطلوب است. با این بیان که از طرفی اگر امر صادر از مولا دلالت بر تعدّد مطلوب کند (اصل عمل، مطلوب اوّل مولا و انجام عمل در وقت خاصّ، مطلوب دوّم مولا باشد)، امر دلالت بر انجام عمل در خارج از وقت میکند. چون اگر یک مطلوب (مطلوب دوّم) بواسطه عدم انجام آن، ساقط شد، مطلوب دیگر (مطلوب اوّل) به حال خود باقی میماند. از طرفی دیگر امر صادر از مولا مطلقا دلالت بر تعدّد مطلوب ندارد. مطلقا یعنی اعمّ از اینکه قرینه بر تقیید وقت، متّصله یا منفصله باشد. اگر قرینه متّصله باشد، قید وقت ظهور در رکنیّت و ظهور در تضییق دایرهی مطلوب دارد و اگر قرینه منفصله باشد، دلیل وجوب و قرینه منفصله بر تعیین وقت، مطلق و مقیّد میشوند و قانون عقلائي در مطلق و مقیّد، حمل مطلق بر مقیّد است و مقتضای حمل، وحدت مطلوب است. بنابراین، مقتضی برای عدم تبعیّت که دلالت امر بر وحدت مطلوب باشد، موجود است و مانع از عدم تبعیّت مفقود است.
کبری: هر چیزی که مقتضی برای آن موجود و مانع از آن مفقود است، ثابت است (بالضرورة).
نتیجه: عدم تبعیّت، ثابت است. به بیان دیگر الحاصل (وحدت مطلوب) لا یفید التّبعیّة و المفید للتّبعیّة (تعدّد مطلوب) لا یحصل.