1401/03/07
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/باب اوامر/خاتمه: تقسیمات واجب/تقسیم پنجم: عینی و کفایی
نظریّه دوّم: مطلوب منه، مجموع مکلّفین به نحو عموم مجموعی است.
اشکال اوّل:
صغری: این نظر، لازمهاش عدم حصول غرض و عدم سقوط تکلیف بواسطهی انجام بعض مکلّفین است (چون غرض و نتیجتاً مطلوب، صدور عمل از مجموع به نحو اشتراک است).
کبری: و اللازم باطل (خصیصه واجب کفائی این است که در صورت انجام بعض، واجب از دیگران ساقط میشود و این، امر اتّفاقی بین اصولیّین است).
نتیجه: فالملزوم مثله.
آدرس:
کفایه ج۱ ص۲۲۸. فصل فی الواجب الکفائی ..... ثمّ انّه.
اشکال دوّم:
صغری: مجموع، امر اعتباری ذهنی است (آنچه در خارج وجود دارد، افراد است. آنگاه ذهن برای افراد موجود در خارج، عنوان مجموع را اعتبار و جعل میکند).
کبری: امر اعتباری ذهنی، موضوع طلب و تکلیف قرار نمیگیرد (شرط مطلوب منه این است که عاقل قادر مختار باشد و این عناوین بر مجموع صادق نیست و همچنین غرض از تکلیف جعل داعی در نفس مکلّف برای انجام مأمور به است و جعل داعی در مجموع معقول نیست).
نتیجه: مجموع، موضوع طلب و تکلیف قرار نمیگیرد.
اقول:
مراد از مجموع در نظریّه، مجموع بما هو عنوان مشیر الی من فی الخارج است نه مجموع بما هو امر ذهنیّ. بنابراین، اشکال وارد نیست.
نظریّه سوّم: مطلوب منه، عموم مکلّفین به نحو عموم استغراقی است ولی وجوب فعل بر هر یک از مکلّفین مشروط به عدم صدور فعل از دیگری است.
اشکال:
صغری: این نظر، لازمهاش عدم حصول امتثال در صورت اتیان مأمور به بواسطه بیش از یک مکلّف است (از طرفی در فرض انجام مأمور به بواسطهی بیش از یک مکلّف، وجوب منتفی خواهد بود. بخاطر قانون اذا انتفی الشرط انتفی المشروط. از طرفی دیگر در صورت عدم وجوب، امتثال منتفی است چون امتثال بمعنای انجام متعلّق وجود است. بنابراین، در فرض مذکور، امتثال حاصل نیست).
کبری: و اللازم باطل (خصیصهی واجب کفائی این است که امتثال حاصل است).
نتیجه: فالملزوم مثله.
نظریّه چهارم: مطلوب منه، احد المکلّفین لا بعینه است ولی احد مصداقی. یعنی مصداق مفهوم احد که از آن تعبیر به فرد مردّد بحسب واقع و خارج میشود.
اشکال:
صغری: این نظر، لازمهاش سه چیز است.
الف: هنگام ترک کلّ، عقوبت در بین نباشد (چون تارک، مکلّف نیست و مکلّف، تارک نیست).
ب: هنگام انجام همه یا بعض، مثوبت در بین نباشد (چون فاعل، مکلّف نیست و مکلّف، فاعل نیست).
ج: موضوع طلب، فرد مردّد باشد.
کبری: و اللوازم کلّها باطلة (بالضرورة).
نتیجه: فالملزوم مثله.