1401/02/27
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/باب اوامر/خاتمه: تقسیمات واجب/تقسیم سوّم: اصلی و تبعی
نظریّه دوّم: نظریّه محقّق خراسانی: این تقسیم به لحاظ مقام ثبوت و واقع است. یعنی واجب با قطع نظر از دلالت دلیل، بر دو نوع است.
الف: واجب اصلی: به واجبی گفته میشود که مولا التفات و توجّه (تفصیلی) به او و به ملاک مطلوبیّت او دارد و بعد از التفات، از طرف مولا اراده و طلب نفسانی مستقلّ به آن تعلّق میگیرد. اعمّ از آنکه طلب نفسانی، طلب نفسی یا غیری باشد. مثل اینکه مولا به صلوة و به مصلحت موجود در آن و یا به دخول در سوق و مقدمیّت آن برای اشتراء لحم التفات پیدا میکند و بعد از این التفات، صلوة و دخول در سوق را اراده میکند.
ب: واجب تبعی: به واجبی گفته میشود که مولا التفات و توجّه (تفصیلی) به او و ملاک مطلوبیّت او ندارد و از طرف مولا اراده و طلب نفسانی تبعی به او تعلّق میگیرد. تبعی یعنی ارادهی متعلّق به او، به تبع ارادهی شیئ دیگر است چون ارادهی او، لازمهی ارادهی شیئ دیگر است. مثل اینکه مولا به دخول در سوق و مقدّمیت آن التفات تفصیلی ندارد بلکه التفات به آن، ارتکازی و در ضمن التفات به ذی المقدّمه آن است و ارادهی متعلّق به دخول در سوق نیز به تبع ارادهی اشتراء لحم است چون ارادهی دخول در سوق لازمهی ارادهی اشتراء لحم است.
اشکال اوّل از طرف امام خمینی:
صغری: تعریف واجب اصلی و تبعی به تعریف مذکور لازمهاش عدم اتّصاف واجب غیری به واجب اصلی است.
توضیح: از طرفی در تعریف واجب اصلی کلمهی مستقلّ اخذ شده است. مراد از این کلمه، به قرینه اینکه در مقابل این کلمه در تعریف واجب تبعی کلمهی تبعاً لارادة غیره قرار داده شده، این است که ارادهی متعلّق به او به تبع ارادهی شیئ دیگر و متولّد از ارادهی شیئ دیگر نیست. از طرفی دیگر در واجب غیری ارادهی متعلّق به آن به تبع ارادهی شیئ دیگر و متولّد از ارادهی شیئ دیگر است. بنابراین، واجب غیری، واجب اصلی نخواهد بود. اعمّ از اینکه التفات به آن، تفصیلی یا ارتکازی باشد.
کبری: و اللّازم باطل (نظر دوّم، واجب غیری را متّصف به اصلی میداند).
نتیجه: فالملزوم مثله. مناهج الوصول ج۱ ص۴۰۶
(محقّق خراسانی در متن کفایه در مقام تعلیل برای عدم اتّصاف واجب نفسی به تبعی کلامی دارند. این کلام قرینه است که مراد از مستقلّ در تعریف واجب اصلی، همان است که در اشکال ذکر شد. بنابراین، مراد از مستقلّ، ارادهی همراه با التفات و توجّه نیست. بله اگر مراد از مستقلّ این بود، واجب نفسی و غیری متّصف به واجب اصلی میشد و اشکال وارد نبود).
اشکال دوّم از طرف محقّق صاحب تحریرات:
صغری: تعریف واجب تبعی به تعریف مذکور لازمهاش عدم اتّصاف واجبات اسلامیّه به واجب تبعی است (غفلت و عدم التفات از مقنّن اسلام معقول نیست. بنابراین، کلّیه واجبات، اعمّ از نفسی و غیری، واجب اصلی خواهند بود).
کبری: و اللّازم باطل (نظر دوّم، واجب غیری را متّصف به تبعی میداند).
نتیجه: فالملزوم مثله. تحریرات ج۱ ص۵۳
آدرس جلسه بعد:
کفایه ج۱ ص۲۲۵. فصل اذا تعلّق الامر باحد الشیئین ......... فصل.