استاذ سیدمنذر حکیم
درس خارج فقه
96/01/30
بسم الله الرحمن الرحيم
موضوع: بررسی حکم ازدواج و اهمیت آن نزد شارع، و بررسی وظیفه جامعه و اولیاء نسبت به ازدواج در آوردن جوانان
خلاصه: بحث تشخیص جایگاه تشکیل خانواده و ازدواج مورد بررسی قرار گرفت، و آیاتی مربوط به خانواده از باب نمونه ذکر شد.
در تمییز بین نکاح و تشکیل خانواده باید به سراغ جایگاه خانواده رفت و بعد از تبیین جایگاه خانواده بحث احکام تشکیل خانواده پیش میآید.
از سنت زوجیت در جهان آفرینش و خصوصا در عالم بشریت که یک سنت طبیعی است، قصد داریم به سنت الهی برسیم؛ این بحث را در چند سطر میتوان بیان کرد اما مقتضای درس خارج فقه خانواده اینست که در خور این فضا به صورت مبسوط برخورد کنیم.
در قرآن به سنت تکوینی زوجیت تصریح شده است و منظور از سنت در قرآن و روایات مخصوصاً روایت نبوی که میفرمایند: «النِّكَاحُ سُنَّتِي فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِي فَلَيْسَ مِنِّي»،[1] سیره پیامبر ص اعم از واجبات و مستحبات است. از عبارت «النکاح سنتی» استحباب در مقابل واجب را نمیشود استظهار نمود، لذا تعبیر «سنتی» تتمه این حدیث می تواند الزامی بودن این سنت را بیان نماید.
« رَغِبَ عَنْ سُنَّتِي » اعراض از سنت خروج از اسلام را نشان میدهد. آنچه که با سلبش فرد از اسلام خارج میشود رکن بودن را میرساند نه استحباب را.
در برخی از استعمالات «سنت» را در مقابل واجب و فریضه بکار بردهاند.
سنت یعنی هر قانونی که آن را آورده است اعم از واجب و مستحب، اما در این روایات قرینه وجود دارد که این سنت الزامی است.
بعضی اشکال کردهاند که تعبیر پیامبر(ص) مجازی است و دال بر اهمیت ازدواج، مثل تعبیر پیامبر(ص) در مورد نماز در خانه که میفرمایند:« لَا صَلَاةَ لِجَارِ مَسْجِدٍ إِلَّا فِي مَسْجِدِه» بخاطر اهمیت حکم مسجد از این استحباب و تاکید بر استحباب دارد و در مساله نکاح نیز شدت استحباب را میرساند.
در پاسخ این اشکال میتوان گفت که پیامبرص از مبالغه کرده معونهی زائد طلب میکند، ما از قرائن منفصله می توانیم بفهیم که نکاح واجب نیست و نیازی به استفاده در نفی وجوب نداریم.
حدیث نبوی در مورد نکاح را میتوان مکمل بحث روز گذشته بدانیم، چرا که جریان طبیعی نظام آفرینش و جامعه انسانی بر تشکیل خانواده است، و این سنت در مقابل رُهبانیت که در مسیحیت مطرح شده است قرار دارد و دین اسلام ناسخ رهبانیت است.
رکن تشکیل خانواده ازدواج است و این سنت ازدواج هماهنگ است با سنت زوجیت طبیعی در جهان خلقت و آفرینش انسان.
با بحث امروز که گفتیم نکاح سنت الهی است و اگر به این سنت پایند نباشیم بشریت به عذاب دچار میشود، لذا با فهم اهمیت و جایگاه بالای ازدواج در رسیدن کمال و تقوا میتوان قائل به وجوب شد، اما واجب کفایی به حدی که نیاز جامعه برطرف شود، و در صورت عدم نیاز جامعه به استحباب میرسیم.
بر این اساس حکم ازدواج در مرحله اول استحباب، و در صورت نیاز جامعه و یا یکسری امور فردی که شیخ حر عاملی در 12 مورد به آن اشاره کرد به وجوب کفائی میرسیم.
﴿وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى مِنْكُمْ وَ الصَّالِحينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ﴾[2]
در مورد دستور این آیه که خداوند دستور داده به نکاح در آورید، میتوان گفت که اصل اولی در ﴿وَ أَنْكِحُوا﴾ وجوب است و وظیفه آحاد مسلمین به نکاح در آوردن صالحین میباشد حتی کسانی که آزاد نیستند نیز باید به فکر ازدواجشان باشیم تا جایی که اگر شرایط نبود حکم وجوب برداشته میشود بخاطر شرایط خاص اما حکم وجوب جاری کردن سنت ازدواج بر جامعه باقی است.
بر جامعه واجب است شرایط نکاح را مهیّا نماید و جوانها را به سمت ازدواج متمایل کند تا اینکه مصداق تخلف الهی را شامل نشویم.