استاذ سیدمنذر حکیم

درس خارج فقه

95/12/01

بسم الله الرحمن الرحيم

موضوع: روش رسیدن به نظام تشکیل خانواده و بیان میزان تأثیر تفاوت متون علما در بحث خانواده در ایجاد نظام

﴿ وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِي الْيَتامى‌ فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى‌ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ ذلِكَ أَدْنى‌ أَلاَّ تَعُولُوا﴾[1]

خلاصه: بحث در نظام تشکیل خانواده بود و بیان شد که از لحاظ فقه اسلامی اضافه فقه به نظام از باب مضاف الیه نیست بلکه فقهی است که در بردارنده نظام است و منظور از نظام احکامی که منظومه‌ای را تشکیل می‌دهد. و در جلسه قبل به سؤال پاسخ داده شد که تقدم اثبات نظام بر کشف نظام یا تقدم کشف بر اثبات نظام؟ و بحث وجود نظام در آیات قرآن مورد بررسی قرار گرفت و آیاتی از باب نمونه که دال بر وجود نظام بود اشاره شد

روش رسیدن به نظام تشکیل خانواده

قبل ورود به بحث تاریخی نظام خانواده خوب است که روش را اشاره کنیم و آن اینست که با روش علمی نظام تشکیل را استنباط کنیم و یا اگر استنباط شده آن را بازنگری کنیم که آیا آنچه استنباط شده فقه نظام خانواده است؟ و جوابگوی مسائل خانواده می‌باشد یا نه؟

اولاً بر اساس مبانی قبلی ما از دین کامل انتظار داریم که تمام نیازهای انسان را در بُعد زندگی فردی و اجتماعی تأمین کند و برنامه کاملی را برای انسان برنامه ریزی کند. دین کامل دینی است که این خصوصیت را داشته باشد. شریعت اسلام که آخرین شریعت است عقلا باید تمام نیازها را تأمین کند.

ثانیاً: یکی از نیازهای انسان‌ها بحث خانواده و تکثیر نسل است،‌ این مسأله از مسائل مهم زندگی یک انسان است و همه انسان‌ها با آن درگیر هستند و در خیلس از مسائل نیازمند کمک می‌باشند.

و ثالثاً از طرف دیگر علاوه بر دلیل عقلی، آیات و روایات مضمونش دال بر کامل بودن دین است، که می‌توان به روایت نبوی ثقلین که مضمون آن دال بر کامل بودن دین است اشاره کرد.

راه سوم در مدل استنباط برای رسیدن به مباحث خانواده، که در جلسات قبل به آن اشاره شد اینست که یا باید مستقیما وارد آیات و روایات شویم و یا اینکه وارد کتب فقهی فقها شویم و ببینیم که فقها چگونه مبحث خانواده را مطرح کرده‌اند.

بحث تاریخی فقه نظام خانواده

برای اولین نمونه به کتاب «فقه الرضا» می شویم که از لحاظ تاریخی اولین منبع می‌باشد. و قبل ورود به کتاب مقدمه‌ایی بیان می‌شود:

مقدمه:

در بررسی کتب فقهی تفاوت در تعابیر و چینش مباحث خانواده دیده می‌شود، مثلا بعضی از فقها از بحث «موانع ازدواج» آغاز می کنند و بعضی دیگر از بحث «عقد» و بعضی از «اصل حکم نکاح و آداب ازدواج» بحث نکاح و خانواده را آغاز می‌کنند؛ آیا این اختلاف نشان از وجود چند نظام است و یا اینکه یک نظام جامع هست ولی تعابیر متفاوت است؟

با نگاه به تعابیر علما می‌بینیم که همه فقها روی چند محور تکیه کرده‌اند مثل اینکه چه کسی می تواند ازدواج کند و یا حلّیت وطی چگونه محقق می شود و یا 4 راه برای تزویج ذکر شده و بعضی 3 راه و همه می‌گویند حلیت یا با عقد است و یا بدون عقد، ارتباط جنسی را بر حلال و حرام تقسیم کرده‌اند و اگر در عقد خللی وارد شود می‌شود وطی به شبهه.

علما در اصل مباحث با هم اشتراک دارند و فقط در نظم و چینش مباحث متفاوت هستند. و لذا ما نمی توانیم بگوییم که نظام های متعدد نداریم بلکه بیان‌ها متفاوت است. فقها در طول تاریخ توان علمی خود را بکار برده‌اند و نظام تشکیل خانواده را به عبارات و اجمال و تفصیل بیان کرده‌اند؛ فقها در مباحث نکاح به خانواده اشاره نکرده‌اند و فقط حول محور ازدواج و نکاح نظام ارائه داده‌اند، شاید علت استفاده از تعبیر نکاح این باشد که نکاح نقطه اساسی تشکیل خانواده است، می‌توان گفت منظور فقها از نکاح همان تشکیل است چون شارع از نکاح برای تشکیل خانواده استفاده کرده و شاهرگ خانواده همین تشکیل خانواده است و در بحث طلاق هم این می‌آید که تحت عنوان پاشیده شدن خانواده استفاده شده انحلال خانواده عام است که یکی از آنها طلاق است؛ لذا فقها نظامی که آورده‌اند حول نکاح است.

مجموعه عناوین ما این می‌شود: نظام اجتماعی که زیر مجموعه آن نظام جامع خانواده است و زیر مجموعه نظام جامع خانواده نظام تشکیل خانواده و زیر مجموعه نظام تشکیل، نظام نکاح است.

با همه تغییرات و تفاوتها اگر بخواهیم نگاه دقیق داشته باشیم متوجه می‌شویم که تفاوت در شکل بیان فقها است. الآن متأخرین در کتب حقوقی برای طلاق نظام انحلال می‌آورند. تمام تلاش ما اینست که عناوین دقیق باشد و ذهن به موضوعیت تشکیل خانواده برود نه به سمت جواز ارتباط جنسی که یکی از نیازهای فرد است و نباید کل بحث اساسی به عنوان بحث اجتماعی تحت الشعاع یک بحث جزئی قرار بگیرد.

در بحث‌های اجتماعی کلام ما صدق می‌کند ولی در خانواده پراکندگی کم است و کل مباحث مرتبط با خانواده در یک جا آمده؛ همه مباحث مربوط به تشکیل خانواده در کنار هم آمده و فقط دنبال حلّیت ارتباط جنسی نبوده‌اند بلکه تلاش فقها بر این بوده است که هر آنچه مرتبط با این نظام است را جمع کنند.

در بررسی نظرات فقها فقط در ورود و خروج علما دقت می‌کنیم و تحوّل نوعی و جوهری پیش نمی‌آید.

نمونه این تلاش که نظرات علما را مورد دقت قرار داده تا نظر مناسب با نظام را پیدا کند،‌ را شهید صدر (ره) در بحث اقتصاد انجام داده، ایشان بیان کرده‌اند که که کسی که دنبال نظام است گاهی ممکن است فتوای فقیه دیگر را قبول کند هر چند با نظر خودش مخالف است چرا که فتوای اخودش با اجزاء نظام متناسب نیست بر عکس فتوای فقیه دیگر که مناسب اجزاء نظام است.

استنباط فقها به تناسب تکامل استنباط و قدرت اجتهاد و ابداع و نوآوری متفاوت شده؛ از تعدّد و تنوّع کار فقها نتیجه می‌گیریم هر چند عنوان را به فعل مکلف داده‌اند ولی در ذهن آن‌ها رسیدن به احکام خانواده منظور بوده و برای خانواده منظومه را درست کرده‌اند، هر چند چینش مناسب به مباحث نداده‌اند؛‌و باید بدانیم که بی نظمی دلیل بر منظومه نبودن نیست و ما نیاز به استنباط جدید نداریم.

علت اینکه دنبال منظومه هستیم می خواهیم ادعا کنیم که خلقت بر نظمی چیده شده و تشریع هم این نظم را دنبال کرده و نظم را به انسان داده تا عمل کند.

نگاه فردی فقیه بر مسائل در بعضی از احکام کار را مشکل می‌کند مثل طواف در بین مقام و کعبه که در حج واجب مشکل ساز است.

و یا اینکه در شرط ضمن عقد ازدواج هر خانمی می‌تواند شرط کند برای اشتغال،‌ ولی ما می‌بینیم امروزه اشتغال زنان باعث بیکار شدن مردان زیادی می‌شود، در حالی که در شریعت برای زن کار تربیتی و حفاظت از خانه دیده شده؛ در حالی که امروزه با نگاه فردی به این ارکان توجه نمی‌شود و اشکالی بر اشتغال زنان در امور غیر ضروری نمی‌بینند.

نتیجه این تبیین: تفاوت بین فقها تفاوت شکلی است و بیشتر فقها نظام نکاح را گفته‌اند ولی احکام نظام تشکیل خانواده را در ضمن نکاح گفته‌اند.


[1] نساء/سوره4، آیه3.