استاذ سیدمنذر حکیم
درس خارج فقه
95/11/26
بسم الله الرحمن الرحيم
موضوع: منابع بحث خانواده، روش های استنباطی پیشرو
﴿ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبير﴾[1]
خلاصه: مراد از فقه و تاریخچه حوزه و شیوه ورود به مسائل فقهی و روش تدریس در گذشته بیان شد.
منابع بحث خانواده
با نگاه و بررسی آیات متوجه میشویم که آیات قابل توجهی به مسأله خانواده اشاره کرده است که در حدود 200 آیه است؛ کتابی که در این باب نوشته شده و آیات را جمع کرده است کتاب «فقه نظام الاسرة» می باشد.
با بررسی آیات و روایات متوجه میشویم که بحث خانواده در حدی نیست که بگوییم هیچ نصی در مورد آن نداریم.
در این رابطه میتوان به تلاش آقای ریشهری اشاره کرد که موسوعهایی را تهیه دیدهاند و یک بخش آن مربوط به خانواده است، و روایات زیادی را در باب خانواده از پیامبر(ص) جمعآوری کردهاند.
روشهای استنباطی پیشرو
در اینجا سه نوع استنباط میتوانیم تصور کنیم:
1. متن آیات و روایات بازخوانی شود و آنچه در آیه و روایت آمده را بیان کنیم همانطور که فقها سلف فقه مأثور را نوشتند.
2. کلیات را بر مصادیق جدید بار کنیم و مسأله مستحدثه را از این متون پیدا کنیم و فروع را بر اصول ارجاع دهیم و به اصول استناد کنیم، این روش احتیاج است که به فراتر از آشنایی متون توجه شود، و در موارد تعارض و تعادل و تراجیح باید قدرت ترجیح داشته باشد و یا بر تطبیق مورد خاص ظرافت خاص داشته باشد.
3. سطح سوم را میتوان به کار شهید که یک پله فراتر رفته و گفتهاند که باید نظریه و نظام را از این متون کشف کنیم و برای رسیدن به نظریه و نظام با طرح سؤال و ورود به آیات و روایات به نظریه و نظام و پیوند بین محتوای آیات و روایات منظومه را میتوان کشف کرد. از این روش شهید صدر ره تعبیر به استنطاق کردهاند.
اسلام برای تمام امور قانون و نوع تعامل با آن را بیان کرده و این منظومه احکام است، و در مواردی اختیار را با انسان گذاشته مثل روش تکثیر درخت خرما ولی در نوع بهرهبرداری از آن بیان دارد.
قرآن ظرف نامحدود است و برای کل زندگی انسان نازل شده است، و در حکم به گونهایی عمل کرده که در آن چارچوب حلال و حرام آمده و در غیر این موارد آزاد هستیم و با ملاحظه حلال و حرام در مباحث علمی اقتصادی و خانواده میبینیم که یک نظام جامع وجود دارد و به ما منظومه میدهد.
﴿ وَ لَقَدْ جِئْناهُمْ بِكِتابٍ فَصَّلْناهُ عَلى عِلْمٍ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُون﴾[2] خداوند بر اساس علم آیات را چینش داده، ﴿كِتابٌ أُحْكِمَتْ آياتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكيمٍ خَبير﴾[3] این کتاب از ناحیه حکیم صادر شده و با حکمت خود هر چیزی را در جای خودش قرار داده است. ظاهرا احکام متفرق است ولی دستور به تعقل داده ﴿ كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْباب﴾[4] ؛ باید بدانیم که این احکام منظم و هماهنگ هست، و این ما هستیم که وظیفه کشف منظومه را با تعقّل داریم.
با تفکّر و تعقّل از مجهول به معلوم میرسیم؛ وقتی احکام را کنار هم قرار دادیم نظم داشتن و یا نداشتن آن را متوجه میشویم.
افکار که وارد ذهن فرد میشود انسان تعقل میکند و آن افکار را چینش میدهد، و بر اساس تعقل حکم به صحت یا نفی آن میکند.
اگر پیامبر(ص) نامی از نظام نیاورده به خاطر عدم علم ما به تاریخ است؛ بلکه پیامبر(ص) در تمام امور راهنمایی کرده مثلاً عهدنامه پیامبر با اهل مدینه وقت ورود به این شهر یک مدیریت واقعی در آن زمان است، ولی ما میتوانیم با روش علمی به نظام برسیم.
پاسخ به سؤالاتی مثل اینکه آیا چنین کاری تا به حال شده است یا نه؟ و یا اینکه کشف نظام امکان دارد یا نه؟ بحثی مستقل میطلبد.