استاذ سیدمنذر حکیم
درس خارج فقه
95/08/01
بسم الله الرحمن الرحيم
موضوع: عبادت خالصانه راه تکامل / ارتباط نظام تکوین و نظام تشریع
«قالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى»[1]
« وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ * ما أُرِيدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَ ما أُرِيدُ أَنْ يُطْعِمُون»[2]
در بحث مبانی فقه نظام خانواده به مبانی نظام تکوین و تشریع پرداختیم که در این دو نظام رابطه عالم و نظام تکوین و تشریع بررسی شد.
و بیان شد که در نظام تکوین سنتها و قوانینی حکومت میکند که قانونمندی عالم تکوین را به عهده دارد و در نظام تشریع مجموعهای از قوانین منظومه تشریع را ایجاد میکرد
فایده بحث: دو منظومه تکوین و تشریع وقتی با هم مرتبط بودند همدیگر را کمک میکنند و فهم نوع رابطه اینها در فهم قوانین آنها در سه زمینه مفید است:
• قوانین مصرّح، در دو عرصه فهم و اجرا مفید است
• در قلمرو منطقهالفراغ، که در منطقه الفراغ چه چیزی فهم و چه چیزی اجرا شود.
«لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزيزُ الْغَفُورُ»[3] دانستن اینکه بهترین عمل چگونه به ثمر مینشیند و اینکه فقط دانستن آن کافی نیست مهم است. لذا قرآن برای بارور شدن نظام تشریعی که نظام هدایت انسان به سمت عمل احسن است توضیحاتی برای نظام تکوین میدهد تا بتواند انسان را در نحوه تعامل با نظام تشریع راهنمایی کند.
• انسان باید بر نظام تشریع هیچ گونه سوء استفاده نداشته باشد بلکه به گونهایی عمل کند تا بیشترین بهره وری را داشته باشد. ما در جوامع مختلف وقتی بحث قانونمندی مطرح میشود میبینیم که بحث از دور زدن قانون مطرح میشود و این معضلی برای جوامع بشری شده است. در حالی که نمیدانند دور زدن قانون بیشترین ضرر را برای خود فرد دارد. «وَ يَمْكُرُونَ وَ يَمْكُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرِين»
چرا انسان در دام فریب و دور زدن قانون قرار میگیرد به خاطر اینکه رسالت قانون را در تکامل انسان متوجه نشده است. لذا قرآن انواعی از فنون را بکار میگیرد تا انسان را متوجه کند که اخلاص در دین و شرک نورزیدن به خدا به دنبال اثبات اینست که قانون و تشریع و نظام برای انسان است نه بر علیه او؛ و به مصلحت اوست.
خداوند از فرد عبادت خالصانه را خواسته است؛ آن هم عبادت خدایی را که غنی از جهانیان است.و بیان میکند که مسیر صحیح وقتی است که عبادت خدا در آن تحقق پیدا میکند «وَ أَنِ اعْبُدُونِي هذا صِراطٌ مُسْتَقِيم»[4] . معبود بودن خدا بخاطر اینست که هوای نفس برای انسان معبود نشود.
کار نظام تشریع استفاده از ظرفیتهای موجود برای ظرفیت سازی جدید است و این معنای هدایت است که ظرفیت موجود را ارتقا دهیم به ظرفیت بالاتر و انتقال از ظرفیت بالفعل به ظرفیت بهتر.
«وَ كانَ الْإِنْسانُ عَجُولا» [5] این انسان عجول باید به درجه اعلا صبر در راه خدا برسد، و خداوند با ترغیب و بیان اجر صبر ترغیب به این عمل میکند. «إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِساب»[6] «وَ الصَّابِرِينَ فِي الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حِينَ الْبَأْسِ أُولئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ»[7]
«إِنَ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ كَفَّار»[8] طبیعت انسان ناسپاسی و هدر دادن امکانات در مسیر هدایت است و باید تبدیل به انسان شکر گذار شود «وَ مَنْ شَكَرَ فَإِنَّما يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَريم»[9] شاکر بودن را برای خود میداند و شکرگذار بودن یعنی ایجاد ظرفیت جدید در انسانی که طبیعت آن ناسپاسی بوده است.
«وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِي لَشَدِيد»[10] کفران نعمت موجب عذاب الهی میشود و باعث ضرر از ناحیه خودش میشود. و در صورت شکرگذاری، افزایش نعمت نتیجه آنست؛ این بارور شدن نعمت به خاطر اینست که خداوند بفهماند که شکر گذاری به نفع خود اوست.
«مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَيْها وَ ما رَبُّكَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبِيد»[11]
مکارم اخلاقی که در آیات مطرح شده در حقیقت ایدهآلهای رفتاری را برای انسان ترسیم میکند.
این تبیین های قرآنی به خاطر اینست که از دور زدن قانون جلوگیری شود و بهره برداری بهینه از قانون که همان تقواست تحقق پیدا کند.
بیان « يا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُون»[12] در کنار آیاتی که بحث از آفرینش در آن شده است دو نکته دارد:
• این آفرینش یک واقعیت اجتناب ناپذیر است و انسان باید در چارچوب آن حرکت کند، و هدف آن رسیدن به مرز تقوا و این یعنی قانون مدار شدن و پذیرا بودن آن.
« يا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُون»[13]
بین عبادت و تقوا و آفرینش ارتباط داده شده است در این آیه «الذی خلقکم» توصیف کرده معبود را.
در آیات دیگر هدف از خلقت را عبادت خدا بیان کرده، نه اینکه فقط به دنبال رزق بودن هدف باشد، و خداود ضمانت آن را کرده است.
«وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ * ما أُرِيدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَ ما أُرِيدُ أَنْ يُطْعِمُون»[14]
«الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَكُمْ فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُون»[15]
«فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتي وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرين»[16]
«فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُؤُسُ أَمْوالِكُمْ لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ »[17]
«وَ بَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ كُلَّما رُزِقُوا مِنْها مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقاً قالُوا هذَا الَّذِي رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ وَ أُتُوا بِهِ مُتَشابِهاً وَ لَهُمْ فِيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ هُمْ فِيها خالِدُون»[18]
این آیات روش دیگر خداوند برای انضباط در مسیر است که نتیجه عمل کافر و مؤمن را بیان میشود.
عاقبت اندیشی و آینده نگری انسان را خدا در نظر گرفته و از آن برای انذار انسان استفاده میکند چرا که انسان به دنبال آینده هست.
فهم نظام تکوین و ارتباط بین این دو چگونه ما را در انضباط تشریع و بهره وری صحیح از تشریع کمک کند.
اولین سنت و مهمترین سنت «هدفمندی در نظام آفرینش و نظام تشریع» است و اصلا هدفمندی در نظام تکوین در راستای اهداف تشریع ساماندهی شده؛ «لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزيزُ الْغَفُورُ»،[19] « يا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُون»[20]
تقوا با معنای آن یعنی رسیدن به ظرفیت تکاملی جدید و این ظرفیتهای موجود در عالم واقع مقدمه است برای رسیدن به ظرفیتهای جدید.
«عبدي خلقت الأشياء لأجلك و خلقتك لأجلي»[21] همه چیز در خدمت آدم است و آدم در خدمت خدا و اینکه خود را متصل به خدا کند.
ظرفیت سنجی قرآن و بیان واقعیتهای موجود در حقیقت یک مقدمهای بسیار مهم است برای درک مسیر صحیح تکامل. اگر نظام تکوین واقعیت موجود را مطرح میکند نظام تشریع ایدهآل را بیان میکند.
درک بین واقعیتها و ایده آل ها و خلط این دو مشکلاتی را ایجاد میکند. شاید مشکلات ناشی از اینست که واقعیت را به جای ایدهال میگیریم و ایده آل را به جای واقعیات.