استاذ سیدمنذر حکیم
درس خارج فقه
95/07/27
بسم الله الرحمن الرحيم
«تَبارَكَ الَّذي نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعالَمينَ نَذيراً (1)الَّذي لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَريكٌ فِي الْمُلْكِ وَ خَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْديراً (2) وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لا يَخْلُقُونَ شَيْئاً وَ هُمْ يُخْلَقُونَ وَ لا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً وَ لا يَمْلِكُونَ مَوْتاً وَ لا حَياةً وَ لا نُشُوراً (3) وَ قالَ الَّذينَ كَفَرُوا إِنْ هَذا إِلاَّ إِفْكٌ افْتَراهُ وَ أَعانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ فَقَدْ جاؤُ ظُلْماً وَ زُوراً (4) وَ قالُوا أَساطيرُ الْأَوَّلينَ اكْتَتَبَها فَهِيَ تُمْلى عَلَيْهِ بُكْرَةً وَ أَصيلاً (5) قُلْ أَنْزَلَهُ الَّذي يَعْلَمُ السِّرَّ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ كانَ غَفُوراً رَحيماً (6)»[1]
با نگاهی به سوره فرقان میبینیم که مانند سوره ملک ارتباط تنگاتنگ عالم تشریع و تکوین را بیان میکند و اینکه چگونه تکوین بستر تشریع است.
ورود و خروج دو سوره تفاوت دارد ولی بر اصل زیربنایی میچرخد در سوره ملک از قدرت خدا صحبت میکند و اینکه زندگی انسان را به خاطر هدف بزرگی قرار داده «لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا »[2] .
نظام تکوین در زندگی انسان به گونهای جهت داده شده تا زمینه فعالیت سازنده را داشته باشد. «لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا »[3] ؛ انسان را درگیر میکند تا در این درگیری در زندگی بهترین رفتار به وجود بیاید.
اینکه بپرسیم چگونه بهترین رفتار را ایجاد کنیم؟ پاسخ این سؤال به نظام تشریع اشاره دارد؛ پس پدیده های عالم تشریع را گفته و بعد اشاره به تشریع دارد.
در سوره فرقان مسیر را از عالم تشریع شروع شده است.
«تَبارَكَ الَّذي نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعالَمينَ نَذيراً »[4]
مسئول و عهده دار امر نظام تشریع و انذار جهانیان کسی است که: « الَّذي لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَريكٌ فِي الْمُلْكِ وَ خَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْديراً » [5] میباشد.
در حکومت و ملک کسی مزاحم خدا نیست. شریکی در این ملک ندارد و همه چیز را بر اساس قدر و اندازه آفریده است.
«وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لا يَخْلُقُونَ شَيْئاً وَ هُمْ يُخْلَقُونَ وَ لا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً وَ لا يَمْلِكُونَ مَوْتاً وَ لا حَياةً وَ لا نُشُوراً»[6]
این فرقان که برای عالمین نذیر است را بعضی افک شمردهاند و گفتهاند که پیامبر ص با افرادی آن را نوشته و آن را دروغ و اسطوره خواندهاند.
قرآن پاسخ میدهد که اگر کمترین مراتب هوش خود را به کار بگیرید می فهمید که اشتباه کردهاید و کسی که اسرار زمین و آسمان را میداند فرقان را نازل کرده.
«قُلْ أَنْزَلَهُ الَّذي يَعْلَمُ السِّرَّ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ كانَ غَفُوراً رَحيما»[7]
این آیه کافیست بر اینکه نظام تشریع که شامل حقایق رفتاری و رساندن انسان به قله مقصود در اختیار کسی است که اسرار عالم را میداند. این کلام بار دارد که بین عالم تشریع و تکوین ارتباط است و همه چیز به اندازه هست و لذا قانونمندی و نظام مندی بر او حاکم است .
با نگاهی به سورههایی مثل سوره فاطر و سجده هم متوجه میشویم که به این نکات اشاره شده است:
• عالم تکوین و تشریع ارتباط تنگاتنگ دارند
• نظام تکوین و تشریع نظاممند هستند
• عالم تکوین بستر مهم و اساسی تشریع است
تشریع یعنی هدایت انسان و نظام مند کردن حرکت اختیاری انسان. خدا هم هدایت تکوینی به موجودات داده و هم هدایت تشریعی.
«سبح اسم ربک الاعلی؛ الذی خلق فسوّی* و الذی قدر فهدی{ هر چیزی را به اندازه قرار داد سپس هدایت کرد؛ این هدایت هر دو هدایت تکوینی و تشریعی را شامل میشود} سنقرئک فلا تنسی { پدیده فراموشی را از پیامبر برداشته تا واسطه امینی باشی}»[8] عصمت در انبیا جزئی از دستگاه نظام هدایتی خداست که واسطهها سالم باشند
خدا وقتی از فرقان صحبت میکند در مقام بیان ابزار عالم تشریع است. ارتباط تکوین و تشریع ارتباط بین نظام تکوین و تشریع را هم میرساند چون وقتی اندازه تعیین شد نشانه نظاممند بودن شئ مقدَّر است پس عالم تکوین که هر چیز اندازهایی دارد پس گسستی در عالم تکوین نیست و چیزی بدون علت و اندازه نیست.
لازمه ارتباط دو عالم تکوین و تشریع ارتباط دو نظام تکوین و تشریع است. نظام مند کردن حرکت اختیاری انسان بدون قانونمند کردن ممکن نیست. اینجاست که سنتهای حاکم بر وجود و رفتار انسان میشود یکی از اصول مهم و غیر قابل چشم پوشی.
قرآن توجه زیادی به سنتها کرده است و در کتاب مجتمعنا فصل چهارم در خصوص بحث سنتها بحث شده و به منظومه سنتهای اجتماعی قرآن پرداخته شده است. 30 سنت اشاره شده از جمله سنن انحراف و تغییر و تحول و سنن انحیال و هلاکت جامعه.
توجه ویژه قرآن به سنتهای جهان و وجود و رفتار انسان که در متن یک کتاب هدایتگر آمده است و با مشاهده عنایت ویژه قرآن به بحث های تاریخی متوجه اثر بخش بودن بحث تاریخی میشویم.
لذا اگر در بحث مقدماتی فقه خانواده و فقه اجتماعی به مبانی نظام رفتاری و هدایتگر انسان پرداخته شود این مبانی ما را در فهم اصول هدایت کمک میکند.
فقها که تلاش زیادی در استنباط احکام داشتهاند بعد از مسائل سندی و حکم مسأله به خود متن پرداختهاند و دلالت متن مورد دقت قرار میگیرد و در نهایت فقه النص و فهم النص در حد یافتن دلالت متن قرار دادهاند.
اما بحث از ماوراء متن و یا زیر ساختهای حکم که آیا باید توجه شود یا نه جای بحث دارد ؟
شاهد عرض ما در جایی مثل منطقة الفراغ و در غیر منطقة الفراغ مثل جایی که منصوص است بعضی فقها به مقاصد تشریع و بحث «العلة تُعمم و تخصص» توجه داشتهاند و یا در جایی مثل مناسبات حکم در تعدّی و یا اخص قرار دادن به یک حکم مقاصد تشریع؛ تعبیراتی دارند که شاهد بر اینست که تمام احکام الهی تابع مصالح و مفاسد هستند و خدا این مصالح و مفاسد را رعایت کرده طبق آنچه در کلام بیان شده است و این نشانگر ضرورت توجه به زیرساختهای تشریع است.
فهم مبانی نظامهای خانواده، سیاست و اقتصاد در دو حوزه تأثیر دارد :
• در حوزه موارد منصوص
• غیر منصوص منطقه الفراغ
لذا جا دارد که به کلیه آیاتی که به سنتها پرداخته چه سنتهای تکوین که بستر رفتار مطلوب را بیان میکند و چه سنت تشریع توجه شود.