استاذ سیدمنذر حکیم
درس خارج فقه
95/06/21
بسم الله الرحمن الرحيم
موضوع: نظام تکوین و نظام تشریع در سوره ضحی و شرح/ هماهنگی بین نظام تکوین و نظام تشریعوَ الضُّحى (1) وَ اللَّيْلِ إِذا سَجى (2) ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَ ما قَلى (3) وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولى (4) وَ لَسَوْفَ يُعْطيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى (5) أَلَمْ يَجِدْكَ يَتيماً فَآوى (6){ یتیم ضعیف ترین قشر جامعه} وَ وَجَدَكَ ضَالاًّ فَهَدى (7) وَ وَجَدَكَ عائِلاً فَأَغْنى (8) فَأَمَّا الْيَتيمَ فَلا تَقْهَرْ (9) وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ (10) وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ (11)»[1]
أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ (1) وَ وَضَعْنا عَنْكَ وِزْرَكَ (2) الَّذي أَنْقَضَ ظَهْرَكَ (3) وَ رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَكَ (4) فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً (5) إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً (6) فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ (7) وَ إِلى رَبِّكَ فَارْغَبْ (8)»[2]
دو سوره «ضحی» و «شرح» که در نماز به عنوان یک سوره محاسبه میشوند با سوره اعلی در بحث بیان رابطه نظام تکوین و نظام تشریع ارتباط دارند و منهج آنها یکی است.
زمینه ساز بودن نظام تکوین برای نظام تشریع، یعنی آنچه از انسان خواسته شده تا بخشی از وجود تکاملی خود را بدست بیاورد و در این راه اسباب آن آماده شود این انسان را خدا در این مسیر قرار داده و از اینجا اختیار با اوست که انتخاب کند و به خاطر فراهم بودن شرایط و اسباب طی مسیر آسان است. مانند کسی که در جهت حرکت آب شنا میکند و به خاطر همراهی با آب شنا کار راحتی است.
نقش آماده و هماهنگ بودن نظام تکوین با نظام تشریع همان سهولتی که در آیات قرآن تصریح شده نشان دهنده اینست که هماهنگی دو نظام به انسان یاری میدهد که اهداف تشریع را محقق کند.
بحث سهولت احکام در سوره اعلی به آن توجه خاص شده و «وَنُيَسِّرُكَ لِلْيُسْرَى»[3] .
در نظام تشریع انتخابهایی که برای انسان در مورد عمل وجود دارد در حالت طبیعی این عمل سختتر است از حالتهای مریضی و یا اضطرار؛ اینکه به انسان دستور داده شده که در حد توان خود حرکت کند یکی از اسباب سهولت است.
آغاز سوره «ضحی» شروع به بیان زندگی پیامبر میکند و تأکید میکند که ای پیامبر تو همیشه تحت لوای خدا بودی « ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَ ما قَلى»[4]
«وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولى»[5] نگاه به آخرت توان تحمل سختی راه مقدماتی را به انسان میدهد.
«وَ لَسَوْفَ يُعْطيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى * أَلَمْ يَجِدْكَ يَتيماً فَآوى * وَ وَجَدَكَ ضَالاًّ فَهَدى * وَ وَجَدَكَ عائِلاً فَأَغْنى »[6]
خدا آنقدر بخشنده است که تو را ای پیامبر راضی خواهد کرد. در ادامه خداوند شروع به بیان تذکراتی میکند که ای پیامبر تو در شرایط سختی قرار داشتی و یتیم بودی و فقیر بودی و خدا تو را غنی کرد و در مسیر هدایت تو را قرار داد. حال که سختی یتیم بودن و فقر را چشیدی با این قشر از جامعه به خوبی رفتار کن.
«فَأَمَّا الْيَتيمَ فَلا تَقْهَرْ * وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ»[7]
در زندگی باید نگاه مثبت داشت و آنچه را که خدا به انسان داده است را باید یاد کرد
«وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ»[8]
سوره شرح
در ابتدای این سوره خداوند اشاره به دو نعمت که به پیامبر ص داده شده اشاره دارد، اولین نعمت که جزء شاخصترین نعمتها هم میباشد «شرح صدر» میباشد و در ادامه اشاره به کمکی است که خدا به پیامبر ص کرده است، این بار سنگین که کمرها را میشکست با کمک خدا برداشته شده است.
«أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ * وَ وَضَعْنا عَنْكَ وِزْرَكَ »[9]
این بار سنگین همان امانت الهی است که به پیامبر ص واگذار شد و خدا این امانت را بین چهارده معصوم ع تقسیم کرد تا به منزلگاه خود برسد.
و خدا بود که آوازه تو را در تمام دنیا پخش کرد و نام پیامبر ص در تمام مأذنهها در کنار شهادت به وحدانیت خدا میآید.
در ادامه بعد از ذکر این نعمتها این نکته را تذکر میدهد که سختی در دنیا گذرا است و انسان در پی این باشد که از مشکلات در جهت تکامل خود استفاده کند.
«فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً * إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً»[10]
تا اینجای سوره نعمات الهی بیان شد و بیان شد که سختی راه گذرا است؛ در ادامه خدا دستوراتی را به پیامبر ص میدهند. به بیان بهتر خدا ابتدا امکانات موجود را بیان کردند بعد نعمتهای الهی شمرده شد و در ادامه وظایف بر دوش پیامبر ص تبیین شد.
«فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ * وَ إِلى رَبِّكَ فَارْغَبْ»[11]
«وَ الَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا»[12]
با جهاد در راه خدا راههای به سمت خدا باز میشود. هرگاه از کاری رها شدی از نو تلاشی را شروع کن و خستگی به خود راه نده و فقط به سوی خدا توجه کن و آهنگ او را داشته باشد
خواستهها و دستورات خدا در این سوره شرح در بستری مطرح شده که زمینه انتظارات الهی از بشر قابل قبول میباشند و این هماهنگی بین نظام تکوین و نظام تشریع بسیار بیِّن و روشن است.
در نظام خانواده این بستر سازی و هماهنگی مشاهده میشود. وظایف بر دوش زوجین متناسب با امکانات همراه آندوست. و زوجین با هم کمال تناسب را دارند بین بستر تکوینی و تکالیف هماهنگی است و در درون نظام تشریع هم هماهنگی است.
مثلا قبل اینکه ارث مرد بیشتر از زن باشد مخارج زن بر عهده پدر و یا همسر اوست. و لذا میبینیم که بین درآمد حاصله و هزینه تناسب وجود دارد.
همچنین بقیه وظایف زوجین تناسب با جسم و قدرت او دارد و متناسب با بستر تکوینی هر یک است. تناسب داشتن وظایف مرد و زن از سنتهای الهی است و باید بگوییم این تناسب بین احکام و افراد اشاره به عدالت الهی دارد، که از هرکسی به تناسب امکانات او تکلیف بخواهیم.
«لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها»[13]
در این آیه اشاره به بستر تکوینی دارد. و این مقتضای حکمت و عدالت که بر انسان به اندازه قدرت او تکلیف داده شود. و باید توجه شود که در این اصل استثنا نشده و نخواهد شد. پس میتواند سنت اصلی تلقی شود. عدل در نظام تکوین و تشریع و نظام مجازات رعایت شده است.
«فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ. وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ»[14]
در پرتو این مباحث سنتهای دیگر مطرح میشود.
توضیح سنتهای خانواده
شهید صدر در بحث سنتها سه سنت را مطرح میکنند. «سنت مطلق» «سنت مشروط» و «سنت موضوعی»
سنتهای مطلق به سنتهایی میگویند که تخلف ناپذیر است.
سنتهای مشروط به اراده انسان وابسته است و قابل تخلف است.
و اگر سنتی در کوتاه مدت قابل تخلف باشد ولی در دراز مدت قابل تخلف نیست میشود سنت موضوعی
مثلا در تعیین جنسیت، انسان اختیاری ندارد ولی این انسان وقتی ازدواج می کند یک کار اختیاری را انجام میدهد و میتوانند ازدواج نکند ولی این پدیده عدم ازدواج تا حدی است و نتیجه عدم ازدواج نابودی جامعه است. بنابراین شرایط انسان و حبّ بقا و نیاز به جنس مخالف و نیاز استمرارا وجودی انسان در نسل او و عاطفه پدری و مادری همه اینها انسان را به سمت ازدواج میکشاند.
در دراز مدت انسان امکان عدم ازدواج و عدم تولید نسل را ندارد و سنت خود را به انسان تحمیل میکند. و لذا باید برای ازدواج و برای توالد نظامی باشد تا اهداف تعیین شده ازدواج محقق شود. پس اگر بگوییم سنت ازدواج و توالد و تکامل سنت موضوعی هستند حرف گزافی نیست.
نفس کشیدن برای انسان اختیاری است ولی تا حدی انسان میتواند نفس نکشد.
تا اینجا سه سنت ازدواج و توالد و تکامل که بستر تشکیل نظام خانواده هستند را اشاره کردیم.
در سنت تکامل سنت امتحان مطرح است. و تا انسان تلاش نکند و مورد امتحان قرار نگیرد چیزی نصیب او نمیشود و لذا از کمالات غیر اختیاری بهرهای نمیبرد.
در امتحان حرکت به سمت خیر و خوبی معنا پیدا میکند. طبق آیات قرآن سنت امتحان اجتناب ناپذیر است.
«وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَرات»[15]
و آیاتی که در مورد امتحان حتمیت امتحان را مطرح میکند و آیاتی که در مورد غربال کردن انسان است ناظر به سنت امتحان است.
انسان نمیتواند تصور کند که برای هدفی آفریده نشده است بلکه برای هدفی بزرگ آفریده شده است.
« أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ»[16]
تکامل از آستین امتحان و ابتلا محقق میشود و این با اختیار انسان است که کدام را انتخاب کند. اگر ابتلا انتخابی نیست ولی انتخاب موضع اختیاری است.