استاد سید‌منذر حکیم

درس خارج فقه

93/10/08

بسم الله الرحمن الرحيم

 

8/10/93

اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین بارئ الخلائق اجمعین ثم الصلاة والسلام علی البشیر النذیر سیدنا ونبینا وحبیب قلوبنا ابی القاسم المصطفی محمد وآله الطاهرین.

ربنا لا تکلنا الی انفسنا طرفة عین ابدا.

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم کل ولیک الحجة ابن الحسن صلواتک علیه وعلی ابائه فی هذه الساعة وفی کل ساعة ولی وحافظا و قاعدا وناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا وتمتعه فیها طویلا.

بحث ما در نظریه و نظام امامت به اینجا رسید که در بحث نظام اجتماعی که به فروع دین ربط دارد ما بحث نظام اجتماعی را به عنوان مهمترین نظام مهمترین خرده نظامی که در بقیة نظام و خرده نظامهای نظام اجتماعی حاکمیت دارد و به آنها خط می‌دهد جهت می‌دهد و می‌تواند در بخشهایی از این نظامها منشأ اثر باشد مطرح کردیم بحث حالا تا حدودی توصیفی بود و به مقام استدلال که رسیدیم اشاراتی داشتیم به نکاتی که در آیات و در روایات می‌تواند منشأ الهام باشد برای کسانی که با این زاویة دین به نظام امامت نگاه می‌کنند و عرض شد که در فقه معمولا کتاب امامت یا بحث امامت مطرح نشده است و نمی‌شود زیرا که این بحث را در اصول دین یا در مباحث کلامی معمولا طی می‌کنند و با آن وجهة کلامی که این بحث پیدا کرده است علی رغم این که این بحثها بسیار عمیق و گسترده آنجا مطرح می‌شود اما با زاویة دید اصول دین معمولا مطرح می‌شود و بحث فروع دین یا بحث نظام به طور کل که در فقه ما مطرح نیست و این بحث یک بحث نسبتا جدیدی هست که باید در مباحث فقهی آغاز شود و شهید صدر به امام خمینی رحمة الله علیهما آغازگر این بحثها و می‌شود گفت علامة طباطبایی نیز در تفسیر المیزان به این بعد توجه داشته است اما یک بحث کامل جامع سامان یافته‌ای که حدود و ثغورش مشخص شده باشد هنوز بحث نظام اجتماعی مراحل اولیه‌اش را طی می‌کند وبه همین خاطر ما در بحثهای گذشته عنایت به این بخش بیشتر داشتیم تا این که خطوط کلی این نظام اجتماعی تا قبل از این که این خطوط کلی نظام اجتماعی را وصل کنیم روش رسیدن به این نظام را هم مطرح کردیم و سعی کردیم که با الهام و استفاده از روش استنطاقی شهید صدر حد اکثر بهره‌برداری از متون آیات و روایات را داشته باشیم حالا که به بحث امامت رسیدیم جا دارد به همان سبکی که در بحث نظام اجتماعی داشتیم یعنی هم بحث روشی و هم بحث نظریه وهم بحث نظام به همان سبک ما ادامه دهیم به این معنی که با توجه به این که قرآن کریم مهمترین و اساسی‌ترین منبع قانون گذاری و برنامه ریزی در اسلام می‌باشد و قرآن کریم نسبت به کلیة منابع دیگر حاکمیت دارد وحرف اول را می‌زند بنابراین ما نظریه و نظام امامت را سعی می‌کنیم از قرآن از آیات قرآن استفاده کنیم و قبل از ورود به نظریه و نظام روش استفاده یا روش استنباط نظریه و نظام را هم قبلا طی کردیم و اشاره می‌کنیم اشاراتی که اینجا جای گفتن دارد چند نوع بحث روشی در مباحث امامت ما می‌توانیم عنوان کنیم یکی از مباحث روشی که در این جا جای مطرح کردنش هست این است که قرآن کریم با توجه به ترتیب نزول خاصی که داشت و دارد و دارای ملاک و معیار و فلسفه هست نمی‌توانیم ما این ترتیب نزول را نادیده بگیریم همینطوری که مباحث تفسیری اشاره کردیم بالاخره آنچه که به عنوان یک واقعیت تاریخی قابل قبول همة مفسرین بوده و هست و خود قرآن هم اشارات گوناگونی داشته است که قرآن به ترتیب خاصی نازل شده است واین ترتیب خاص نزول قرآن روشی در مطرح کردن مطالب قرآنی را در خود دارد بنابراین این روش وحیانی در ترتیب نزول که در ضمن خودش یک روشی در چنیش مطالب در انتخاب مطالب در پی در پی قرار دادن مطالب برای مخاطبین که اینها هدایت یافتگان توسط این قرآن هستند و قرآن کتاب هدایت است بنابراین قرآنی که کتاب هدایت است و هدفش هدایت است و برای هدایت یافتگان خود روش خاصی را انتخاب کرده است ما چگونه می‌توانیم بدون توجه به این دو نکته ترتیب نزول را نادیده بگیریم این به طور کل یعنی برای همة مباحث این بحث جای دقت و تأمل دارد و جای عنایت ویژه دارد و خود قرآن هم اشارات فراوانی دارد به این که این روش او یک روش حکیمانه‌ای است کتاب احکمت آیاته ثم فصلت یا به تعبیر خود قرآن فیه آیات محکمات هن ام الکتاب و اخر متشابهات یا آیاتی که اشاره دارد به این که این تفرقة میان آیات در نزول خودش حکمتی و حکمتهایی دارد فرقناه به تعبیر خود قرآن ما این این گونه نازل کردن قرآن را لتقرؤه علی الناس علی مکث و نزلناه تنزیلا تأملی که قرآن او را کلید فهم قرار داده است یتدبروا آیاته یا افلا یتدبرون القرآن این را پیوند میزند به فرقناه لتقرأه علی الناس علی مکث اینها با هم مرتبط هستند بنابراین ما نسبت به نحوة چینش آیات در نزول نمی‌توانیم بی‌تفاوت باشیم که حالا این در خصوص بحث امامت که یک بحث بسیار مهمی است و به تعبیر قرآن کریم مورد توجه و عنایت همة جهانیان قرار دارد این مبحث چون مبحثی است کلیدی مبحثی است که اقتدار و سرنوشت ساز بودن در او مطرح است به تعبیر خود قرآن کریم این که همه نسبت به این بحث امامت عنایت خاص دارند چه دوستداران انبیاء و هدایت الهی و چه دشمنان ام یحسدون الناس علی ما آتاهم الله من فضله مورد حسادت قرار می‌گیرند اهل بیت علیهم السلام مورد حسادت قرار می‌گیرند و محسود به تعبیر برخی روایات نحن المحسودون چرا چون این یک مقام بسیار مهمی است و کلیدی است که در کلیة ابعاد جامعه و بر کلیة انسانها سایه می‌افکند و با نگاهی که ما در بحث امامت در قرآن می‌بینیم می‌بینیم یک بحث سرنوشت ساز و یک موقعیت سرنوشتی سازی است که می‌تواند سعادت و شقاوت را در پی خود داشته باشد بنابراین چه اهل دنیا و چه اهل آخرت همه نسبت به این بحث و نسبت به اصل امامت حساسند و متوجه و نمی‌توانند بی تفاوت باشند خب چنین مقام وموقعیتی یا چنین حقیقتی و چنین اصلی از اصول اسلام باید مورد عنایت ویژة خود قرآن قرار گرفته باشد چرا زیرا که قرآن و صاحب قرآن که بیشترین آگاهی و بیشترین توجه را به اهمیت و سرنوشت ساز بودن این اصل دارد یعنی خداوند به تعبیر خود قرآن الا یعلم من خلق و هو اللظیف الخبیر خداوند بهتر میداند چه آفریده است خدا بهتر میداند امامت چه نقشی در جامعة بشری در تکامل انسانها دارد خب این امامتی که بیشترین نقش را دارد از یک طرف وبیشترین حسادت هم نسبت به او می‌شود در میان جهانیان خب بناست که این امامت یک واقعیت اجتناب ناپذیری باشد در جامعة بشری و مورد تاخت و تاز قرار میگیرد پس خداوند این امامت را چگونه باید عرضه کند که از اسیب به دور باشد مطرح کردن امامت به شکل صریح و با همة ثقل و ابعاد وجودی که دارد که موجب توجه بیشتر و تخریب بیشتر دشمنان نسبت به او قرار بگیرد می‌شود گفت این خلافت حکمت است باید به گونه‌ای مطرح شود و طراحی شود که کمترین آسیب را ببیند تا این که بیشترین اثر را در جامعة بشری داشته باشد این هم نکته‌ای دیگری است که راجع به امامت باید مورد توجه باشد و قرآن این توجه را داده است وقتی فرموده ام یحسدون الناس قرآن دارد آن کانون خطر را در این بحث حکم و ملک و امامتی که یکی از مراتب امامت یکی از شؤون امامت را که قبلا توضیح دادیم بحث مرجعیت و رهبری و در حقیقت به عنوان آن شاقولی که کل جامعة بشری را بر اساس او می‌تواند و خداوند متعال او را محور ومحک و معیار قرار داده است خب چنین جایگاهی که برای امامت مطرح شده است و فرموده‌ام یحسدون الناس یعنی بیشترین خطر و بیشتری آسیب متوجه این اصل است حتی شاید خود نبوت و پیامبری و رسالت هم یا شخص خاتم پیامبران صلی الله علیه وآله به ما هو هو لو لا این امامت شاید این قدر مورد آسیب دشمن قرار نگیرد به دلیل این که دشمنان می‌بینند که یک شخصی آمده رسالتی را آورده است و حالا زندگی را بدرود می‌گوید و همه چیز تمام می‌شود و برچیده می‌شود لو لا امامت جنگ با پیامبر خاتم از نظر مشرکین قریش یک جنگی است که تمام می‌شود و همه چیز سر جای خود برمی‌گردد اما وقتی که بنا باشد پیامبر خاتم بعد از خودش تا قیام قیامت و تا ابد این خط را پایدار نگه دارد و برای او نگهبان قرار بدهد و مشرکین احساس کنند که این رسالت تداوم دارد و ابدیت به ابدیت می‌رسد این درگیری و این جنگ بین اسلام و بین کفر یک جنگ نا متناهی خواهد بود بنابراین آنها از پای نمی‌نشینند و به تعبیر قرآن کریم بعد از بیان امامت سید الاوصیاء امیر المؤمنان علی علیه السلام و یازده امام بعد از او فرمود الیوم یئس الذین من دینکم فلا تخشوهم با بیان اصل امامت و تعیین امامان تا روز قیامت یأس برای مشرکان و کافران حاصل می‌شود وگرنه آنها گرفتار یأس نمی‌شوند وقتی که امیدوار باشند که این رسالت تمام می‌شود و این وظیفة خاتم الانبیاء به اتمام میرسد واو سرش را بر بالین قرار میدهد و مسلمین را به امان خودشان قرار میدهد و رها می‌کند بنابراین اینها همه موجبات توجه به حساسیت این اصل می‌شوند و چنین اصلی در قرآن کریم به شیوه‌ای خاص مطرح می‌شود و با عنایت ویژه مورد توجه قرار داده می‌شوند خب پس در اینجا در خصوص پس دو تا نکته تا اینجا گفتیم یک نکتة اول این است که در کل مباحث هدایتی قرآن قرآن روش تربیتی و نهادینه کردن وبه خاطر نهادینه کردن اصول خود و مفاهیم و ارزشهای الهی در نهاد جامعه یا نهادهای مختلف جامعه قرآن روش خاص دارد که این روش با اصول تربیتی سازگار است و هماهنگ است چون قرآن فرموده است که لیزکیهم هدف پیامبر هدف اسلام تزکیه و تربیت است این تزکیه و تربیت بدون روش متناسب و علمی که هماهنگ باشد با اصول تربیتی قطعا بیگانه وجدا نخواهد بود بلکه منطبق بر مجموعة اصول تربیتی انسان خواهد بود این یک نکتة عام برای همة بحثها اما در خصوص امامت به خاطر ویژگی خاص بحث امامت حتما همین روش یعنی روش تدرج روش اجمال و تفصیل و روش تکرار و تنوع و آنچه که در قرآن به چشم میخورد و انسان احساس می‌کند در یک نگاه ابتدایی که قرآن مطالبی را دارد تکرار می‌کند و به شیوه‌های مختلف دارد تکرار می‌کند و گویا گاهی انسان احساس می‌کند که مطالبی را با عنایت دارد تکرار می‌کند احتیاج به این پیدا می‌کند که آن وجه عنایتش را بفهمد در خصوص امامت این مؤکدتر از همة بحثهای دیگر است به خاطر حساسیت این بحث لذا در خصوص امامت ما میبینیم که قرآن کریم روش خاصی را اتخاذ کرده است و این روش خاص همة آن اصول کلی تربیتی را در نظر دارد به اضافة اصول حفاظتی یعنی حفاظت از و پاسداری از این اصل بسیار مهمی که قرآن برای امامت قائل هست خب این دو نکته روشی بود که اینجا باید مد نظر باشد روش عامی که شهید صدر مطرح کردند در بحث استنطاق قرآن اگر فراموش نکرده باشید این بود که شهید صدر برای فهم پویایی قرآن و زنده بودن قرآن در هر موضوعی قرآن می‌تواند پاسخگو باشد فرمودند ما بیاییم و استنطاق کنیم قرآن را استنطاق قرآن یعنی طرح سؤالهای لازم برای فهم هر موضوع و عرضة این سؤالها بر قرآن کریم و دریافت پاسخ از قرآن کریم این خلاصة روش استنطاقی شهید صدر بود که با توجه به طبیعت این موضوع و طبیعت این روش یعنی طرح سؤال بر قرآن کریم دربارة هر موضوعی که معاصر باشد یا جدید می‌دانید استنباط شیء نفی ما عدی نمی‌کند و اصلا قلمرو این روش در بحثهای شهید صدر برای آن جاهایی است که عبارتهای صریحی ما در قرآن نبینیم راجع به یک موضوع خب پس معنای این روش این نیست که شهید صدر منحصرا این روش را توصیه می‌کند برای فهم مدالیل و مفاهیم قرآنی بلکه برای مواردی که آیات صریح و با مدلولهای مطابقی نداشته باشیم این روش توصیه شده است یا اهل بیت علیهم السلام ما را به این روش که از خود قرآن گرفته شده است و استنطاق قرآن یعنی به نطق در آوردن قرآن و به دست آوردن پاسخ سؤالهای عرضه شده به قرآن معنای این روش این است که در جاهایی که قرآن صریحا مطلب داشته باشد مثل همین بحث امامت که ما هم واژة امام و مشتقاتش را داریم و هم واژه‌های مرتبط به این واژه مثل واژة هدایت و واژة حکم و واژة شهادت و واژة خلافت این کلید واژه‌ها کلید واژه‌هایی هستند که یا به عنوان مبانی امامت یا شؤون امامت یا مستلزمات امامت هستند مثل خلافت که بستر طبیعی امامت هست و آن نکتة اصلی که فلسفة امامت را تبیین می‌کند در بحث خلافت مطرح می‌شود و باز در فلسفة امامت ما بحث هدایت را داریم که این از مبانی مبحث است امامت است و شهادت یا نظارت امام بر خلق و همینطور تربیت و همینطور حکومت و حاکمیت اینها از لوازم و از نتایج امامت هستند یا وظایف امام هستند این پنج واژه را شما اگر در قرآن استقفراء کنید می‌بینید اینها واژة صریح و مشتقات دارند که تعداد فراوانی از آیات را در اینجا ما می‌توانیم جمع کنیم بنابراین بحث امامت چه نظریة امامت چه نظام امامت بحثی است که در آیات قرآن صریحا عنوان شده است ولذا ما در اینجا به دو روش می‌توانیم عمل کنیم یعنی هم روش متعارف برای استنباط که عبارت باشد از گردآوری کلیة آیات امامت وآیات مرتبط چه آیاتی که به مبانی امامت می‌پردازد و چه آیاتی که به شؤون امامت می‌پردازد این آیات را ما اگر جمع آوری کنیم و طبقه بندی کنیم یعنی به این معنی که بخشی از آیات که به مبانی می‌پردازد در بخش مبانی ببینیم و آیاتی که به خود امامت توجه داده است مستقیما آن آیات را ملاحظه کنیم بعد بیاییم به آیاتی که شؤون امام و لوازم این امامت را بیان کرده‌اند بپردازیم در سه حوزه این آیات را در کنار هم ببینیم ما یک نگاه جامعی نسبت به نظریة امامت و نظام امامت به دست میآوریم و احتیاج به آن روش استنطاقی خاص هم نخواهیم داشت حالا اگر سؤالات ویژه و حدیدی راجع به امامت داشته باشیم باز می‌توانیم به روش استنطاقی عمل کنیم لذا روش شهید صدر را که در سنن تاریخ شهید صدر آنجا به کار برده است چرا که این سنن تاریخ صریحا در قرآن مطرح شده است شهید صدر آیاتش را از آن آیات جمع آوری کرده و از آن آیات یک بحث متکاملی تقریبا عرضه کرده است و ما را به معنای سنن و فلسفة این سنن و انواع این سنن و کاربرد این سنن و تطبیقات این سنن تاریخ هدایت کرده است و یک بحث جامعی تقریبا در کتاب المدرسه القرآنیه عرضه نموده است اینجا هم ما می‌بینیم شهید صدر در مبحث نظریه ونظام امامت چنین روشی را مطرح کرده است و بحث خلافت انسان و شهادت انبیاء را انتخاب کرده است و واژة امامت را نیاورده شهید صدر در اینجا ولی در عمل همین کار را کرده است یعنی آمده بین دو مقولة خلافت و شهادت انبیاء پل ارتباطی این دو تا را مشخص کرده است و نظریه و نظام خلافت را که پایة بحث امامت است بررسی کرده که این جایش خالی بوده است در مباحث قرآنی و شهادت انبیاء را هم به عنوان آن خروجی این بحث امامت و آن لازمة طبیعی امامت امامان مطرح کرده است و آیاتش را در کنار هم قرار داده است و نظریة شهادت ونظام شهادت را هم که با بحث امامت ارتباط تنگاتنگ دارد یکی از نتائج وشؤون بحث امامت است اینها را مطرح کرده است این هم پس تا اینجا ما یکی از منابع مفیدی که در بحث نظریه و نظام امامت می‌تواند کارگشا باشد همین بحث خلافت انسان و شهادت انبیاء است که شهید صدر در اینجا دو در دو سطح این بحث را ارائه داده است یکی در بحث المدرسه القرآنیه وقتی سنتهای تاریخ را آورده است بحث خلافت انسان را آورده است واز خلافت انسان نظریة اجتماعی را بیرون کشیده است و بر اساس این نظریة اجتماعی ضرورت و فلسفه یا بستر بیان ضرورت و فلسفة امامت را که با تعبیراتی که قبلا داشتیم ما اگر دنبال یک نظریه باشیم در آن نظریه ما چیستی و چرایی را دنبال می‌کنیم چیستی امامت و چرایی امامت را در بحثهای شهید صدر در بستر نظریة خلافت می‌توانیم پیدا کنیم زمانی که خلافت انسانها را ایشان به عنوان یک اصل قرآنی مطرح می‌کند واذ قال ربک للملائکه انی جاعل فی الارض خلیفه این را برای نوع انسان ایشان تقریب می‌کند نوع انسان به خلافت الهی که می‌رسد خب امکان انحراف و امکان خروج از مسیر طبیعی که در عنوان خلافت و در آن کرامت خلافت که برای انسان عنوان شده است شهید صدر این امکان خروج را مطرح می‌کند که اینجا با شهادت انبیاء و نظارت انبیاء پاسداری وحفاظت از این کرامت خلافت تحقق پیدا می‌کند در نتیجه کار کرد هم کارکرد خلافت و هم کارکرد شهادت را شهید صدر بیان می‌کند که اینها در کنار هم یک نظریة دقیق و جامعی نسبت به امامت به دست می‌آید که این را در بحث خلافت انسان و شهادت انبیاء هم نگاه تاریخی ایشان آنجا پیدا می‌کند یعنی سیر تاریخی خلافت و شهادت را پیدا می‌کند که در حقیقت یک بحث تطبیقی است که ما در اینجا سه بحث خواهیم داشت اگر دقت کنید ما را جع به امامت سه بحث داریم نه دو بحث یکی نظریة امامت یکی نظام امامت یکی تطبیقات این نظریه و نظام یعنی امامت اهل بیت علیهم السلام یک بحث تطبیقی برای نظریه و نظام خواهد بود و در آیات قرآن هم به هر سه بعد توجه شده است و در آن بحث تاریخی که شهید صدر برای خلافت برای مسیر خلافت و شهادت انبیاء مطرح می‌کند در حقیقت سه زاویه را مد نظر قرار میدهد هم آن فلسفة امامت در آن تبیین می‌شود در لابه‌لای صریحا نیامده است در لابه‌لای بحث که شهید حکیم در کتاب امامت فایلش هم هست یادآوری کنید به شما بدهم نظریة مامت را در نوشته‌های خودش به طور مفصلتر عنوان می‌کند و نظام امامت را هم در از لابه‌لای نظام خلافت و نظام شهادت به طور ضمنی ایشان مطرح می‌کند و بعد تطبیقات آن را هم در بحث امامت اهل بیت علیهم السلام دنبال می‌کند که دو اثر از شهید صدر در اینجا خواهیم داشت یک اثر عبارت است از بحث دو عنوان بحث حول الولایة که این را به عنوان مقدمه‌ای نقدی و نقادانه بر کتاب آقای دکتر عبدالله فیاض که راجع به تاریخ الشیعة الامامیة واسلافهم ایشان آنجا این مقدمه را نوشته بعد مستقلا چاپ شده است و بعدا هم مورد توجه فرهیختگان قرار گرفته است جزوة کوچکی است ولی بسیار پر بار و یکی هم در بحثهای تاریخی که ایشان دارند و مجموعة سیرة اهل بیت علیهم السلام را ایشان مورد بررسی و نقد و تحلیل قرار می‌دهید که ما بر اساس همین ایده‌های ایشان این مجموعة اعلام الهدایة را پیشوایان هدایت را تدوین کردیم و منتشر شد خلاصة این بحث را در جزوه‌ای وکتابی تحت عنوان اهل البیت تنوع ادوار و وحدة هدف برای اولین بار در بیروت چاپ و منتشر شد و در فارسی هم تحت عنوان از سقیفه تا کربلاء ترجمه شد و چاپ شده است و ما در اعلام الهدایة سعی کردیم این نگاه شهید صدر را با مجموعة تطبیقی مربوط به مباحث نظریه و نظام امامت را هم تا آنجایی که ممکن بوده است در کتاب اعلام الهدایة عرضه کنیم خب این مجموعه با توجه به آنچه که در مجتمعنا نیز از کلمات شهید صدر گردآوری کردیم سعی کردیم یک نگاه جامعی در این جا از شهید صدر داشته باشیم و به طور خاص مباحث امامت در این مجموعه مبنا سازی شده است و این بحثی که ما الآن خواهیم داشت در حقیقت بر اساس همان مبانی خواهد بود خب پس تا اینجا ما الآن دو کار کردیم یکی روش شناسی یکی منبع شناسی منابعی که از شهید صدر اشاره کردیم اینها تقریبا مجموعة اطلاعاتی که در آثار شهید صدر به چشم می‌خورد و شهید حکیم رحمة الله علیه این راه را هم در چند کتاب خودشان ادامه دادند یکی در بحث المجتمع الانسانی فی القرآن که بحثهای نظریة خلافت و نظام خلافت را اشاره می‌کنند به طور مفصلتر و در بحث در کتاب الامامه یا امامت اهل البیت نظریة امامت را می‌آورند که حالا این نظریة امامت که شهید حکیم مطرح می‌کند اعم از نظریه و نظام است این تفکیک نظریه ونظام را برای اولین بار در بحثهای خودمان لازم دیدیم جایی من ندیدیم که اینها را از هم تفکیک کند نظریه ونظام را چون خیلیها بحث نظریه را با نظام متداخل می‌بینند به عبارتی دیگر وقتی می‌گویند نظریه اجتماعی یعنی نظام اجتماعی ما گفتیم باید بین نظریه ونظام فرق قائل بشویم و این دو واژه دو مطلب جدا از هم را می‌تواند بله لا مشاحت فی الاصطلاح شما می‌توانید برای خودتان اصطلاح جعل کنید حالا کسی بیاید نظریه بگوید و از نظریه نظام بخواهد امام ما ترجیح میدهیم تفکیک قائل شویم بین نظریه که به چیستی و چرایی می‌پدازد و بین نظام که به چگونگی می‌پردازد اینها را ما اگر تفکیک کنیم از هم حوزه‌های کاری و تداخلی که در بحث امامت شده است و شما می‌دانید در بحث امامت امامت خاصه و امامت عامه در کلام عنوان شده است و در همین امامت خاصه که تطبیقات بحث امامت عامه است در امامت عامه فلسفة امامت با نظام امامت قاطی شده است و از هم جدا نشده است یعنی در جاهایی ضرورت امامت و ادلة ضرورت امامت می‌آید و بعد از او شرائط امام خصوصیات امام ویژگیهای امام مطرح می‌شود بعد مثلا میآیند به امامت اهل بیت میرسند خب به این ترتیب ما یک نظام جامعی در این مبحث کلامی امامت نمی‌بینیم در حالی که ما در بحث نظام اجتماعی نیاز داریم یک نگاه جاذمعی داشته باشیم یعنی به کلیة مباحث امامت شاید همین سبب شد که ما یک نگاه ویژه‌ای به نظام امامت داشته باشیم چون ما می‌خواهیم این عملیاتی شود یعنی قابل تطبیق باشد چون می‌خواهیم قابل تطبیق باشد پس باید همة سؤالهایی که ما را در مقام عمل و تطبیق کمک کند باید آن سؤالها پاسخ داده شود بنابراین ما سؤالهای فراوانی خواهیم داشت در نظام امامت یعنی شاید حد اقل ما ده سؤال الی دوازده سؤال در بحث نظام امامت خواهیم داشت که اینها را باید پاسخ دهیم خب آیات قرآن که اولین منبع ما هستند پس ما که گفتیم منبع شناسی منظور از منابعی که پیرامون این بحث آمدند غیر از قرآن کریم وگرنه اولین منبع ما برای مباحث امامت نظریه ونظام خود قرآن است و منبع دوم روایات پیامبر واهل بیت علیهم السلام هست و منبع سوم نوشته‌های بزرگان ماست که اینها را ما در کنار هم می‌بینیم و به این ترتیب سراغ مباحث این بخش یعنی مجموعة سؤالات مطرح برای نظریة امامت و مجموعة سؤالات مطرح برای نظام امامت و قبل از این دو ما ناگزیر خواهیم بود که مبانی این نظریه و نظام را در قرآن کریم ببینیم پس سیر بحث ما این چنین خواهد شد با توجه به روش شناسی که عنوان کردیم و با توجه به اولویت منبع که خود قرآن باشد مهمترین منبع ما سراغ آیات قرآن می‌رویم در این آیات قرآن قبل از این که یعنی دو روش اینجا می‌توانیم ما اول خود آیاتی که واژة امامت در آن آمده است یک سیری داشته باشیم که ببینیم خود آیاتی که امامت را آورده است چه مبانی و چه لوازمی مطرح کرده است از این آیات امامت برویم به سراغ مبانی مبانی امامت بعد بیاییم به سراغ لوازم امامت یعنی ما در حقیقت دو بار در آیات امامت سیر خواهیم کرد از خود قرآن شروع می‌کنیم وبعد با کمک خود قرآن به سراغ آیات دیگر قرآن بروم که این یک معنای یفسر بعضه بعضا همین خواهد شد که آیات امامت که عنوان شده صریحا خودش دست ما را بگیرد به سمت آیات مرتبط چه در بخش مبانی چه در بخش لوازم و نتائج وبه این ترتیب ما با شروع از آیات امامت به سراغ آیات مبانی امامت و بعد به آیات بعدی مرتبط به امامت بعد دوباره برگردیم به آیات امامت که ببینیم در آیات امامت این نظریه و نظام چگونه مطرح شده است و چگونه قابل استخراج هستند این روشی است که می‌توانیم در خصوص مبحث نظریه و نظام امامت در قرآن داشته باشيم که پس کاری که از دوستان انتظار داریم یک مراجعة سریع به معجم مفهرس داشته باشند در این معجم مفهرس شما ده دوازده آیه راجع به امام و امامت و ائمه خواهید دید که این آیات را نگاه کنید طبقه بندی کنید ببینید ائمة کفر داریم ائمة هدی داریم و همچنین شؤونات امام و همچنین وظائف این امام و مبانی که در این آیات اشاره شده است با یک مطالعة گذار و سریعی داشه باشید که با آمادگی بیشتر ان شاءالله در جلسة بعد وارد این مقوله بشویم و ببینیم چگونه شهید صدر از مبحث خلافت توانسته‌اند که بستر سازی کنند برای مبحث امامت یا به عبارت دیگر چگونه از مباحث امامت ضرورت توجه به نظریه اجتماعی خلافت انسان می‌شود یک مبنای اجتناب ناپذیری که باید مد نظر قرار بگیرد و قرآن هم به آن توجه ویژه کرده است هر چند که این بحث برای خیلیها در مباحث امامت مغفول قرار گرفته است وشهید صدر عنایت ویژه به آن داشته است والحمدلله رب العالمین وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین.