استاد سید‌منذر حکیم

درس خارج فقه

93/02/01

بسم الله الرحمن الرحيم

 

1/2/93

بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین وصلی الله علی سیدنا ونبینا ابی القاسم المصطفی محمدوآله الطاهرین .

ربنا لا تکلنا الی انفسنا طرفة عین ابدا.

بحث ما در نظام اجتماعی به بحث نظام امامت و رابطة نظام امامت به این بحث یعنی رابطة نظام امامت با نظام اجتماعی چگونه رابطه‌ای است و تأثیرگذاری امامت یا وجود امام در عرصه‌های مختلف نظام اجتماعی بود که به عنوان مقدمه عرض شد که ما در درجة اول ودر مرحلة اول باید آن قلمروهای نظام اجتماعی را احصاء کنیم در چند زمینه نظام اجتماعی حضور دارد و نقش ایفا می‌کند عرض شد که دو قلمرو ما برای نظام اجتماعی در نظر گرفتیم بحث فقهی را هم با توجه به دو وجود متمایزی که ما لمس می‌کنیم و می‌بینیم و احکام را هم متوجه آنها می‌بینیم یکی وجود فرد است یکی وجود جامعه و از آنجایی که فرد مطلق و فرد محض ما نداریم بلکه فرد در جامعه داریم پس نظام اجتماعی باید شؤون این فرد را در نظر بگیرد و نظامی باشد که نیازهای او را از هر جهت تأمین کند و قوانین اجتماعی به گونه‌ای باشد یعنی قوانین این نظام اجتماعی به گونه‌ای باشند که این فرد در جامعه را هدایت و حمایت کنند و کمکش کنند که به کمال مطلوب برسد واین فرد هم در سه بعد باید تأمین شود بعد عقلی بعد عاطفی وبعد رفتاری یعنی فکر این انسان و دیدگاههای او هدایت شود و تأمین شود لذا عقلش باید فعال شود و به حرکت در بیاید و بتواند فکر صحیح ودیدگاه صحیح به او بدهد پس باید نظام اجتماعی کمکش کند در این بعد همینطور در بعد عاطفی قلب او مرکز عواطف و انفعالات و احساسهای او هم باید هدایت شود یعنی عواطف صحیح حب وبغضهای به جا ارتباط قلبی و گسست قلبی در حد مطلوب باید در این نظام اجتماعی برای او فراهم شود تا بتواند این بعد مهم از وجود خودش را در این نظام سامان دهد و به رشد مطلوب برساند وهمینطور بعد رفتاری یعنی اعمال این انسان و رفتار این انسان به گونه‌ای باشد که اعمال صالح وخوب و مثبت باشند تا این که بتواند این انسان با همکاری عقل وقلب واراده و بگوییم فکر و عواطف و رفتار به یک سبک زندگی مطلوب برسد که حالا اینجا رابطة نظام اجتماعی و سبک زندگی هم معلوم می‌شود آن نوع ایده‌ها ودیدگاههای انسان با نوع عواطف او و نوع رفتاری که انتخاب می‌کند همه روی هم رفته یک سبک خاصی به زندگی به او میدهد خب نظام اجتماعی در اینجا عهده‌دار تربیت و تکامل این فرد باید باشد و از طرفی دیگر خود این مجموعة این افراد افرادی که در این جامعه زندگی می‌کنند روی هم رفته وجود مجموعیشان یا وجود اجتماعیشان در این نظام اجتماعی قطعا ملحوظ هستند و مورد توجه باید باشند تا بشود نظام اجتماعی نظام این اجتماع یعنی به عبارت دقیقتر روابط این افراد که در این جامعه هستند و نوع ارتباطاطشان باید هدایت شود چگونه ارتباطی باید با هم داشته باشند چگونه تفاهمی با هم داشته باشند چگونه در کنار هم زندگی کنند بین خودشان روابطشان چگونه باشد و روابط این جامعه با بقیة جوامع چگونه باشد اینجا سیاست داخلی و خارجی در این نظام اجتماعی هم راه باز می‌کند برای خودش برای بحث و بررسی خب اینها قلمروهای نظام اجتماعی هستند که اگر ما در یک نظام اجتماعی نظام ولایت وامامت را در نظر بگیریم حالا با خصوصیاتی که در اسلام ودر مکتب اهل بیت برای این نظام امامت و ولایت گفته می‌شود و در جامعه‌ای که چنین نظامی وجود نداشته باشد مثل جوامع غربی دموکراسی یا مثل بعضی الآن کشورهای اسلامی که مدعی هستند اسلامی هستند اما حضوری برای امامت وولایت در آن نظام نمیبینیم نه در قانون اساسیشان آمده است نه در رفتار روزمره‌شان ما حضوری برای ولایت و امامت نمی‌بینیم این دو جامعه چه مقدار با هم متفاوتند در سبک زندگی این دو جامعه چقدر باهم متفاوتند در کلیة شؤون زندگیشان اینجاست که ما سراغ بحث دیگری باید برویم و در آن بحث زمنیه‌های تأثیر گذاری و سطوح تأثیر گذاری امام و رهبر و ولی و حجت خدا را در نظر باید بگیریم پس ما دو بحث اینجا خواهیم داشت این مقدمة اول بود تمام شد دیگر الآن از اینجا به بعد دو مقدمة دیگر لازم داریم تا این که بتوانیم این رابطه را به نحو دقیق ترسیم کنیم رابطة میان امامت و نظام اجتماعی یا مقدار و میزان و قلمرو تأثیر گذاری امام بر آحاد جامعه و بر کل وجود اجتماعی پس شد ما دنبال دو نوع تأثیر گذاری هستیم روشن شد دو در دو قلمرو تأثیر گذاری را دنبال می‌کنیم تأثیر گذاری بر فرد تأثیرگذاری بر جامعه تأثیر گذاری بر فرد در تمام سطوح مطرح سطحی که مطرح کردم بر عقل عقل و فکر و دیدگاهها یک و عواطف و احساسات دو بر رفتار و کردار هر انسانی این سه در این سه حوزه رفتار تأثیر گذاری امام معصوم امام حجت خدا بر خلق را باید دنبال کنیم و تأثیر گذاری امام را بر وجود جمعی باید دنبال کنیم این پس یک در حقیقت دید صورت مسئله‌مان باز شد که ما تأثیر گذاری را باید در چه حوزه‌هایی باز کنیم حالا می‌آییم انوع و سطوح تأثیرگذاری را منهای این چند حوزه دنبال می‌کنیم یعنی خود تأثیر گذاریها به طور عام چه نوع تأثیر گذاریها قابل تصور است پنج نوع یا پنج سطح از تأثیر گذاری را من احصا کردم تا الآن که حالا بعد ببینیم ممکن است بیشتر شود ببینید وقتی که یک فردی می‌خواهد یک کاری را انجام دهد یک فرد روی فرد داریم متمرکز می‌شویم تا برسیم به جامعه یک فرد یک کاری را می‌خواهد انجام دهد اگر زمینه برای آن کار نباشد و حامی و پشتیبن برای آن کار نباشد که اگر آن کار را انجام داد این کار مورد تأیید قرار بگیرد چقدر و چند در صد از افراد این جسارت را به خودشان می‌دهند و خواهند داشت که بدون داشتن ظرف مناسب و شرائط مناسب و حمایت مناسب حمایت فرض کنید در خانواده حمایت میان دوستان حمایت در مدرسه حمایت در محیط اجتماعی عام وقتی یک کاری باشد که به هیچ وجه مورد حمایت نباشد یعنی غریب باشد بیگانه باشد چند در صد افراد این چنین کاری را انجام می‌دهند معمولا یا انسانهای می‌گوییم غیر عاقل و دیوانه چنین خبطی را انجام می‌دهند یا یک فردی که خیلی باید جسور باشد و بی‌باک و شجاع که به هیچ وجه به هیچ چیز پایبند نباشد به هیچ حمایت اجتماعی لا اقل جامعه سکوت کند در برابر آن حمایت در حد سکوت در حد امضای آن کار عدم اعتراض خب معمولا افراد جرأت نمی‌کنند در چنین شرائطی شرائط نا مناسب چنین کاری را انجام دهند مثلا الآن فرض کنید یک فردی بخواهد بیاید در جامعة ما بدون لباس می‌خواهد ظاهر شود هیچ لباسی نپوشد چند در صد از افراد جرأت می‌کنند چنین کاری کنند نمی‌کنند حتی انسانهای نا متعادل هم معمولا این کار را نمی‌کنند چه رسد به انسان عاقل چون هیچ حمایتی از هیچ قشری در هیچ شرائطی در هیچ محیطی حتی در درون خانه نمیبینیم چه برسد در کوچه و بازار لذا می‌بینید که کار اگر حامی نداشته باشد رفتاری که انسان می‌خواهد انجام دهد یا فکری که می‌خواهد ارائه دهد یا عاطفه‌ای که می‌خواهد از خودش بروز بدهد اگر ظرف مناسب نداشته باشد از لحاظ اجتماعی در مراتب مختلف یعنی در جامعة کوچک که خانه باشد یا مدرسه باشد که کمی فراتر است یا محیط عام باشد یا بگوییم فضای عمومی کل جامعه که دولت در رأس آن قرار گرفته است و در حقیقت می‌گوییم سرپرستی می‌کند آن محیط عام را اگر در هیچ یک از این مراتب و مراحل و سطوح حمایتی نباشد آن کار شکل نمی‌گیرد اصلا به وجود نمی‌آید بروز پیدا نمی‌کند در حد شاید یک ایده در زهن آن فرد فقط در وجود ذهنی فقط خواهد داشت در حد تخیل می‌ماند وجود خارجی پیدا نمی‌کند پس یکی از مراتب تأثیرگذاری نظام یک نظام اجتماعی یک نظام سیاسی و در رأس آن نظام که یک امام و رهبر و رهبر معصوم که مورد بحث ماست یکی از مراحل و مراتب تأثیر گذاریش مرتبه و مرحلة حمایت و پشتیبانی از ایده‌ها و عواطف و رفتارهای انسانهاست که حالا این خود این تأثیرگذاری در این مرتبه در این سطح خودش سه سطح را در بر دارد تأیید کمک و ایجاد تضمینهای لازم برای آن کار مثال می‌زنیم در نوآوریها و ابتکارات و خلاقیتهایی که الآن در جامعة ما و در جوامع دیگر مطرح هستند مثلا دولت می‌آید از ابتکارات افراد حمایت می‌کند خب گاهی در حد تأیید این ابتکارات گام برمی‌دارد گاهی کمک مالی هم می‌کند کمک معنوی می‌کند این ابتکارات را برایشان نمایشگاه درست می‌کند و عرضه می‌کند و افتخار به اینها می‌کند و گاهی فراتر از آن ابتکاراتی است که احساس می‌کند باید اینها تحقق پیدا کنند ضمانتهای اجرایی برایشان به وجود می‌آورد وزارتخانه‌ها را بسیج می‌کند و تضمینهای لازم را به وجود می‌آورد تا آن ابتکارات تحقق پیدا کند خب اینها ببینید سطوح حمایت است سطوح حمایت دولت از کارهای مثبتی است که افراد باید انجام دهند پس یک سطح از تأثیرگذاری حمایت است این حمایت هم در سطوح مختلف است خب حالا بعدا بحث می‌کنیم که امام امام معصوم در سطح حمایت و پشتیبانی چقدر نقش دارد از کارهای خوب از اعمال صالح و چقدر در محدود کردن انسانهای منحرف در ایجاد مانع و زاجر به خاطر عدم تأیید و عدم حمایت از کارهای غلط و منفی چقدر می‌تواند نقش ایفا کند این یک سطح از تأثیر گذاری امام ونظام امامت در افراد و در سطح جامعه است دو زمینة دوم تأثیر گذاری دادن نمونة کار کار صحیح در فقه ما داریم نماز صحیح چه نمازی است درست شما در فقه شما ارکان نماز واجبات نماز شرائط و صحت نماز مبطلات نماز همة اینها را اجزاء و ابعاز نماز کیفیت انجام نماز همه را در فقه می‌خوانید این استاندارد مطلوب در این کار با این که به طور تفصیلی در فقه گفته می‌شود اما می‌بینیم آن رهبر آن امام آن کسی که قانونگذار است یا قانون را آورده است مثل پیامبر صلی الله علیه واله وسلم برای دادن این استاندارد چه فرمود صلوا کما رأیتمونی اصلی مثل من نماز بخوانید مثل من حج انجام بدهید استاندارد می‌دهد که این با توصیف حاصل نمی‌شود با توصیف لفظی همة اینها که گفته بشود همة این شرائط همة ارکان همه اما در انجام آنها دقیقا مثل کسی که می‌رود کتاب تعلیم رانندگی میخواند اما به هیچ وجه تحت تعلیم یک رانندة ماهر نمی‌رود خب چنین انسانی چند در صد در انجام عمل به طور صحیح موفق می‌شود آن در صد موفقیتش بستگی دارد به این که آن استانداردها را دارد می‌فهمد می‌تواند مراعات کند همة اینها به هم ربط دارند پس داشتن امام داشتن الگو داشتن استاندارد در خود عمل در صحت عمل سلامت عمل به جز مرحلة قبول عمل آن مرحلة بعد است در صحت عمل می‌تواند نقش مثبت ایفا کند و بعد از این مرحله خب ما می‌آییم اعمال و رفتار فراوانی افراد می‌توانند از خودشان نشان دهند در جامعه اما اگر این اعمال که اعمال هم می‌دانید کم و کیفهای زیادی متفاوتی دارند اگر این کم و کیفها متلاصق و هماهنگ نباشند یعنی مثلا یک کسی به نماز علاقه‌مند شد همه‌اش نماز می‌خواند مثل بعضی از مسلمین که همه رفتند سراغ عبادت زن و بچه‌شان را رها کردند خانواده‌شان را رها کردند فرزندانشان را رها کردند آمدند چسبیدند به این نماز خب چه فاجئه‌ای به وجود می‌آید کار عمل صالح است اما این عمل صالح کم وکیف خاص دارد دادن آن نقشة مطلوب یعنی اعمال تک تک خوبند اما روی مجموع وجود مجموعیشان چگونه باید باشد که آن سبک زندگی را اینجا باز دنبال می‌کنیم با چه کمیتی و کیفیتی این اعمال صالح باید در وجود انسان و در رفتار او و در سطح جامعه باید چیده شوند این چیدمان این نظم یعنی خود عمل استاندارد و مقبول وصحیح ولی چه جایگاهی این عمل در منظومة اعمال باید داشته باشد چقدر به نماز اهمیت داده شود یک کسی می‌خواهد سه بار نماز جمعه بخواند در روز جمعه می‌گوید آقا یک بار یک بار نماز جمعه ساقط می‌شود وجوب از شما حتی نماز ظهر هم از گردن شما ساقط می‌شود مثلا نماز عید و نماز جمعه که جمع می‌شود می‌گویند اگر نماز عید به جماعت که خوانده می‌شود دیگر نماز جمعه ساقط است یعنی اینجا یکی از آنها علی البدل کافی است برای تحقق آن مجموعة اهداف و آرمانها بنابراین می‌بینیم که آن چیدمان آن نظم منظومة آن اعمال صالح وعملوا الصالحات این که مطلق نیست عملوا الصالحات یک نظم خاص دارد و چیدمان خاصی دارد که منظومة آن اعتقادات و منظومة عواطف و منظومة رفتارها باید متناسب هماهنگ و جامع باشد به گونه‌ای که کمال‌زا باشد برای انسان افراط و تفریطی نشود که بعضی بعضی دیگر را خنثی می‌کند همینطوری که در آیات داریم هبط عمل چرا به وجود می‌آید کاری می‌آید کار دیگر را باطل می‌کند این کار آن کار را باطل می‌کند وقدمنا الی ما علموا من عمل فجعلناه هباءا منثورا یک اعتقاد می‌آید یک مجموعة اعمال فراوانی را باطل می‌کند والذین کفروا اعمالهم کرماد اشتدت به الریح یک اعتقاد غلط میآید کل عمل را باطل می‌کند یا کسراب بقیعة یحسبه الظمآن ماءا عطش را برطرف نمی‌کند و انسان را سیراب نمی‌کند به هدف نمی‌رساند این هم سه سطح شد از تأثیرگذاری در سطح حمایت در سطح تعیین استاندارد در سطح تعیین و دادن منظومة مطلوب از اعمال دوتای دیگر می‌ماند برای جلسة آینده درون و روح و باطن عمل ویکی هم بحث تداوم و بازتاب و آثار آن عمل که می‌تواند تأثیرگذار باشد که ان شاءالله توضیحش بعدا داده خواهد شد والحمدلله رب العالمین وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین.