92/06/25
25/6/92
اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین وصلی الله علی سیدنا ونبینا محمد واله الطاهرین. ربنا لا تکلنا الی انفسنا طرفة عین ابدا.
بحث ما در نظام اجتماعی بود پس از پشت سر گذاشتن چند بحث ما به اینجا رسیدیم یک بحث روشی بود یکی هم بحث نظریه شناسی بود و رسیدیم در آخر کار به بحث نظام شناسی و برای هر یک از نظریه و نظام دو راه کلی مطرح شد یک راه مستقیم از متون اصلی یعنی قرآن و سنت به نظریه و نظام برسیم و راه دوم غیر مستقیم یعنی از احکام رو بنایی ما به کشف نظریه و به کشف نظام نائل گردیم با توجه به این که هم بحث نظریه و هم بحث نظام بحثهای نویی هستند و کمتر در این زمینه قلم زده است و کار شده به طور طبیعی چنین مسیری ناهموار خواهد بود و مشکلاتی را ما در آغاز راه خواهیم داشت با همة این مشکلات عرض کردیم که کارهایی توسط عدهای از بزرگان ما انجام شده است که این کارها میتواند برای ما مقدمات خوبی را فراهم کند و ما را یاری کند به این که بتوانیم مسیر را هموارتر بکنیم کارهایی که در اینجا انجام شده است در سرلوحة کارها کارهای شهید صدر بودند که به بحث نظریه و هم به بحثهای نظام به گونهای پرداختهاند که شاهکار شهید صدر در اقتصادنا هم به کشف نظریة اقتصادی و هم به کشف نظام اقتصادی انجامید و در بحثهی الاسلام یقود الحیاة والمدرسة القرآنیة هم باز به آن ریشههای آن نظریة اقتصادی که یک نظریة اجتماعی است پرداختند و در جزوههای مختلف الاسلام یقود الحیاة به نظام سیاسی نظام اقتصادی نیز توجه ویژهای داشتهاند و حاصل جمع این کار علمی شهید صدر در چندین جزوه در آمد که در حقیقت یک تسویر بسیار خوب و شفافی از نظام سیاسی و از نظام اقتصادی را و به نوعی از نظام اجتماعی طرح شده است حالا این به عنوان منبع فاخر و منبع قابل توجهی که شهید صدر بر اساس نظریه و نظام در او حرکت کرده است قابل مطالعة جدی است و ما کار شهید صدر را محور کار خودمان قرار دادیم و بر همین محور ما حرکت خواهیم کرد در این زمینه آیا شهید صدر به نظام اجتماعی پرداخته است یا و چقدر پرداخته جای سخن خواهد بود که ان شاء الله برمیگردیم و در این زمینه صحبت میکنیم اما نکتهای که در آغاز بحث عرض کردم و آن این که کسانی که همانند شهید صدر یا در راستای کار شهید صدر یا همزمان با کار شهید صدر دغدغة نظریه شناسی و نظریه پردازی و نظام شناسی داشتند باز نباید ما آنها را از نظر دور داشته باشیم بلکه در حد وسعشان ودر حد آن مسیر علمی که طی میکردند در لابهلای مسیر متعارف فقهی که مسیر نظریه ونظام شناسی نبوده اما توجهاتی نو و با احساس به ضرورت ورود به عالم نظریه پردازی و نظام شناسی این احساس را داشتند و بر آن اساس عمل کردند ما نباید اینها را از نظر دور داشته باشیم در کلمات علامة طباطبائی جنین توجهی در تفسیر المیزان و در بخشی و در برخی از جزوهها و مقالاتشان به چشم میخورد در نوشتههای شهید مطهری باز ما چنین گرایشی ما میتوانیم لمس کنیم و یکی از آن مواردی که بسیار روشن است و ما را به مرحلة نظام شناسی و نظام سازی نزدیک میکند همین کتاب معروف نظام حقوق زن در اسلام هست که چنین نگاهی و چنین تلاشی را شهید مطهری تلاشی در جهت به دست آوردن نظام داشتند حالا هر چند این قابل بررسی و قابل نقد میتواند باشد و قابل نقد میتواند باشد مثل خود بحثهای شهید صدر که قابل بررسی و قابل نقد بود و میباشد وهر کار علمی به طور طبیعی آغازی دارد و آن آغاز به مرور زمان حالت پختگی و حالت تکامل پیدا میکند تا به قلههای خودش برسد از میان کارهایی که یا معاصر شهید صدر بوده یا متأخر از کار شهید صدر بوده است ما به کاری که آیت الله شیخ محمد مهدی شمس الدین در مجموعهای از نوشتههایشان ملاحظه کردیم نوشتههای تاریخی و نوشتههای قرآنیشان و فقهیشان باز ما این نگاه نظاممند را میتوانیم لمس کنیم و در تعدادی از آثار ایشان این توجه هست هر چند نوشتههای جناب شمس الدین رحمة الله علیه برخی از آنها متأخر از نوشتههای شهید صدر ولی برخی از آنها هم بسیار قدیمی است مثلا ایشان کتابی دارد به نام نظام الحکم و الادارة فی الاسلام این کتاب یک توجه نظاممند به مباحث سیاسی اسلام داشته است و شاید یکی از قدیمی ترین کتابهای علمای معاصر ما باشد یعنی قبل از نوشتههای شهید صدر است آن نسخهای که ایشان از این کتاب چاپ کرده بودند و به شهید صدر اهدا کرده بودند آن نسخه را من داشتم شاید هم هنوز داشته باشم که با خط ایشان اهدا به شهید صدر کردند و بعد این کتاب دست نمیدانم چه کسی افتاده آن خط شهید صدر را از روی این نسخه برداشته است حالا کجا حفظش کرده است به عنوان یک اثر ماندگار شاید بعدا پیدا شود که دست چه کسی است چون کتابهای ما در اختیار افراد زیادی بود و به امانت میگرفتند ما متوجه نشدیم که چه کسی این کار کرده است به هر صورت حالا این نسخهای که به شهید صدر اهدا شده بود این نسخه به دست بنده رسید و مشخص بود که این کار ایشان کار جناب آقای شمس الدین قبل از کارهای شهید صدر در زمینة مسائل نظام سیاسی و اجتماعی که فیما بعد تحت عنوان فی الاجتماع السیاسی الاسلامی مطرح شد چاپ شد وما هم مورد مطالعه وبررسی قرار دادیم در جلسات سال گذشته از نوشتههایی که بسیار با ارزش هست وجای مطالعه و بهرهبرداری دارد نوشتههای شهید حکیم است که از شاگردان شهید صدر میباشند و ایشان در چند کتاب خودشان به آثار شهید صدر توجه ویژه داشته است و همان آثار را مورد مطالعه قرار داده و مورد شرح وگ اهی هم مورد نقد قرار داده و تکمیل نموده است کتابی ایشان دارد تحت عنوان الحکم الاسلامی بین النظریه و التطبیق کتابی ایشان دارد تحت عنوان المجتمع الانسانی فی القرآن الکریم که این کتاب میباشد که یک اثر فاخری است از شهید حکیم و در حقیقت نظریات شهید صدر است با بیان و زبان شهید حکیم با یک نوع تنظیم و تکاملی که به این بحث دادند ودر حقیقت وارد یک فراز جدیدی کارهای شهید صدر را قرار دادند ووارد آن فراز شدند در راستای کار شهید صدر چندین کتاب آیت الله عظمی حائری سید کاظم حائری داریم که الحکومة الاسلامیة هست وبحث ولایت فقیه دارند القیادة فی الاسلام دارند که اینها ناظر به آثار شهید صدر هستند ودر حقیقت گامهای بعدی این مسیر هست که تتمهای وتکملهای بر کارهای شهید صدر به شمار میآید برگردیم به شهید حکیم که باز ما در آثار ایشان یک اثری داریم تحت عنوان نظریة الامامة در حقیقت نظریت ونظام امامت را ایشان مطرح میکند که به نوعی به همان نظام سیاسی اسلام برمیگردد کتابی دارند تحت عنوان دور اهل البیت فی بناء الجماعة الصالحة که یک مجموعهای نظاممند از تعلمیات اهل بیت است که به نظام اجتماعی و نظام سیاسی و نظام اقتصادی و نظام امنیتی و نظام روابط اجتماعی و نظام عبادات توجهی ویژه کرده است وحالت نظاممند بودن این تعلمیات و یک نوع نظام شناسی در آن میتوانیم ببینیم در کتابهایی از مرحوم شیخ باقر قرشی که مؤرخی سه ترگ هستند و ایشان در دو کتاب حد اقل یا چند کتاب فراتر از حالا بحثهای سیاسی یک کتابی دارند تحت عنوان نظام الحکم والادارة فی الاسلام کتابی دارند تحت عنوان النظام السیاسی فی الاسلام و کتابی دارند تحت عنوان النظام التربوی فی الاسلام کتابی دارند تحت عنوان نظام الاسرة فی الاسلام که سعی کرده است به صورت نظاممند مجموعهای از مباحث اسلامی را مطرح کند در اثار امام خمینی رحمة الله علیه وحضرت آیت الله العظمی خامنهای ما این نگاه نظاممند را میبینیم هر چند در کلمات قصار و در بسیاری از و در مباحث مطرح شده در طول مدت انقلاب به فراخور حال مستمعین و شرائط سیاسی و اجتماعی مباحث متفرقهای مطرح کردند ولی وقتی این مباحث جمع شود وجمع شده در بعضی از نوشتهها آن نظام واره بودن و نظام گونه بودنشان بسیار چشم گیر است و البته آثاری مکتوب هم دارند مثلا خود بحث ولایت فقیه امام خمینی رحمة الله علیه گویای آن نگاه نظام مند ایشان و نظریه پردازی که در بحث ولایت فقیه داشتند بسیار چشم گیر است و قابل توجه است و در جقیقت یک انعطافی ویک جهشی در بحث نظام سیاسی اسلام ایشان باعث آن شدند در این کتاب و کل و تمام کسانی که در بحث ولایت فقیه قلم زدند و بحث کردند در حقیقت متأثر از نگاه عمیق امام خمینی بودند و هستند همین طور حضرت آیة الله خامنهای حفظه الله تعالی ایشان در برخی از کتابهای مطبوعشان ما این نگاه نظام مند را میبینیم چه در زندگی سیاسی ائمه علیهم السلام چه در مباحث اعتقادی و در خطبههای نماز جمعهشان که مباحثی را به سلسله وار ومنظم مطرح میکردند باز این نگاه نظام مند را میبینیم حالا غیر از ایشان در نوشتههای آقای هاشمی رفسنجانی در نوشتههای آیت الله مصباح یزدی خیلی چشم گیر ونظام گونه ونظام مند ما این تلاش را به خوبی میتوانیم ببینیم و لمس کنیم و در نوشتههای آیت الله جوادی آملی ما این نگاه نظاممند را باز میبینیم هر چند بعضی از اثار احتیاج به کار مجدد دارد تا آن که آن حالت نظام گونه و نظاممند بودنشان بیشتر روشن شود چون در مقام تدریس هستند در مقام تدریس انسان تکرار میکند انسان مطالب گوناگونی را به فراخور حال مستمع به فراخور شرائط حاکم بر آن فضایی که انسان دست میدهد گاهی جملههای معترض یا مطلابی دیگر را وارد میکند که اگر بخواهیم ما آثار را بخوانیم جای این نقد هست که در اینجا نظامی مطرح شده است اما این نظام ممکن است در چندین در چندین لایه عنوان شده است اما نیاز به کار مجدد داشته باشد و به حمد الله در حوزههای علمیه ما در حال حاضر ما این گرایش به نظریه پردازی و نظام شناسی بسیار چشم گیر هست و قابل توجه است و بحمد الله در یک فضای خیلی خوبی قرار گرفتیم که میتوانیم ما ادعا کنیم که منابع فراوانی داریم در اینجا اما این منابع از لحاظ سطح علمی از لحاظ نظاممند بودنشان و از لحاظ روشی با هم ممکن است بسیار بسیار متفاوت باشند که اینها همه جای مطالعه و جای بررسی وجای نقد میتواند داشته باشند ولی با همة این تنوعی که ما میبینیم جای یک بحث هنوز خالی است که ما یادم نرود دو منبع دیگر را اشاره کنم یک منبع از منابع بسیار خوب ومفید کتاب با ارزش شناخت اسلام از شهید بهشتی و همچنین همکاران شهید بهشتی که در حقیقت یک نگاه نظام مند به کل اسلام داشته است و سعی کرده است این نظام اسلامی را به گونهای متناسب با نیاز جوانهای آن روزی که این کتاب در آمد مطرح شده است یعنی هم قابل استفاده است و نهایت قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران هم تلاشی است نظاممند و نظام گونه که سعی کرده است به صورت مواد قانونی این کلیات نظام اجتماعی اسلام را و خرده نظامهای مربوط به نظام اجتماعی اسلام را عنوان کند و مطرح کند ویکی از منابع قابل توجه میباشد خب از این آثار که بگذریم از اثار بزرگان معاصر ما یا حالا در قدمای علمای ما چه آثاری هست آن هنوز جای بررسی و مطالعه دارد اما در آثار مدون اهل بیت علیهم السلام در روایات و در آیات قران چقدر ما متونی نظام گونه یا نظاممند داریم این هم یک فضای دیگری است که جای مطالعه دارد یعنی ما روایاتی داریم که به صورت موضوعی به بحثها پرداخته است مثلا روایاتی که دربارة مثلا انواع جهاد یا انواع قتال یا انواع کفار داریم یا مثلا رسالههای حقوق امام سجاد علیه السلام داریم که یک منظومة حقوقی است اینها گویای این است که در روایات ما در آثار اهل بیت علیهم السلام این نگاه نظام گونه وجود داشته ودارد وبلکه خودشان منشأ این نگاه بودن وحتی در خود قرآن کریم ما میبینیم یعنی در سورهها به تناسب فهم ما از شوراها مثلا در یک در سورة اعراف شما یک نظام کامل میبینید در سورة هود در سورة انعام علی رغم وجود جملههای معترضه یا مطالب متفرقه که گاهی انسان فکر میکند این مطالب به صورت روزنامهوار همینطور که بعضیها مدعی شدند که سورههای قرآن یعنی ترتیب نزول هیچ گونه نظمی بر او حاکم نیست و شاهدش این که ما میبینیم از مطلبی به مطلب دیگر قرآن منتقل میشود و در حالی که هیچ رابط موضوعی مثلا بین این مطالب نیست این یک نگاهی است که حالا بعضی از معاصرین دارند ودر ترتیب سورهها هم همین را قائل شدند یعنی هیچ نظم خاصی در اینها نیست بلکه قرآن کتاب هدایت است به تناسب نیازهایی که باری جامعه مطرح بوده است قرآن نازل شده است و مشکلات مختلف را مطرح کرده است و دقیقا مثل یک روزنامه است که هر روز متناسب به آن اخبار آن روز مطالبی را از مطالب گوناگون در زمینههای مختلف عنوان کرده است وهیچ نظام خاصی بر اینها جز این نظام جز این نظام این که تسلسل زمانی حوادث را مراعات کرده باشد چیز دیگری نیست در مقابل این دیدگاه دیدگاه دیگری هست که نه هم ترتیب نزول سورهها و هم داخل هر سوره نظام خاصی حاکم است و آن یک نظریه و نظام تربیتی اسلام دارد که این نظام تربیتی در اینجا عملی شده است و مراعات شده واین اصول مراعات شده است اما به دلیل این که آن نظام مورد مطالعه قرار نگرفته است و کشف نشده است یک فرد فکر میکند و احساس میکند که مطالب متفرقه به او داده میشود در حالی که این مطالب به صورت نظام واره و متناسب با نیاز انسان چه برخواسته از یک نگاهمند به انسان است مطرح میشود و بر این اساس ما هم در ترتیب نزول نظامی داریم و هم در درون هر سوره نظامی داریم که آن نظام قابل کشف هست و کتاب التفسیر البنایی از مرحوم استاد بزرگوار دکتر محمود استانی قدس الله سره ما این نگاه را میتوانیم به خوبی ببینیم یعنی نگاه علمی که توانسته است نظام هر سورهای را تبیین کند همینطور در غیر از ایشان از نویسندگان دیگر تفسیری مثل سید قطب در تفسیر فی ضلال باز شما میتوانید این نگاه نظام مند را که در سورهها حاکم است بخوانید و ببینید ولمس کنید همینطور در تفسیر المیزان علامه طباطبایی شما این نگاه را به گونهای دیگر میبینید که هر سورهای برای خودش یک هدفی یا اهدافی دارد و موضوعات مرتبط به همی دارد که یک آن اهداف را محقق مینماید بنابراین ما حتی در متون قرآنی ومتون روایی میتوانیم هم به نظریه پردازیهای این متون توجه کنیم و به نظامی که در این متون اصلی ما که کتاب وسنت باشد توجه کنیم به برخی از این موارد ما در سال گذشته ما اشاره کردیم ودر سورههای مکی یک مطالعة سریعی داشتیم که عرض کردم در سورههای مدنی جای این مطالعه بسیار جدی است و سورههای مدنی میتواند تفصیل آن کلیاتی که در سورههای مکی آمده است در زمینة نظام اجتماعی وهمینطور نظام سیاسی اقتصادی امنیتی نظام تربیتی نظام خانواده را میتوانیم ببینیم در هر صورت یعنی ما اگر بخواهیم این نگاههای نظام گونه را ببینیم کشف کنیم ارزیابی کنیم یعنی نقد و بررسی داشته باشیم ما ناگزیریم قبل از هرگونه اظهار نظری ما باید به آن حقیقت نظریه ونظام هم توجه کنیم تا ببینیم این ارکان اصلی نظریه و ارکان اصلی نظام کجا فراهم شده است و کجا جمع شده است در یک بیان گذشتهای اشاره کرده بودم الآن برای تکرار و برای تکمیل عرض میکنم که ما برایش شناخت یک نظریه معمولا دنبال جواب دو سؤال اصلی باشیم در نظریه شناسی ما به چیستی و به چرایی یک شیء میپردازیم مثلا در یک نظریة اجتماعی ما نظریة خلافت انسان را به تعبیر شهید صدر اگر مورد مطالعه قرار دهیم چیستی خلافت و چرایی خلافت انسان را میبینیم که پاسخ داده است این نظریه و میتواند پاسخ بدهد چیستی و چرایی این دو سؤال اصلی در نظریه مطرح میشوند اما چگونگی این خلافت این به اجرایی شدن این نظریه و تحقق این نظریه در واقعیت حارجی میپردازد و راه تحقق خلافت انسان را بیان میکند در چرایی شما به فلسفة یک شیئ میپردازید اما در چگونگی به عملی شدن این شیء میپردازید یعنی اگر بگوییم ما یک عقل نظری داریم یک عقل عملی داریم در نظریه به آن بعد عقل نظری توجه میشود یعنی قلمروش قلمرو عقل نظریه اما در نظام قلمروش قلمرو عقل عملی است بنابراین فرق روشنی ما بین نظریه و نظام خواهیم داشت حالا بگذریم از این که بعضیها نظریه ونظام را یکی گرفتند و یا اینقدر نزدیک هم گرفتند که این تشخیص نظریه از نظام تقریبا از بین رفته است و مدعی شدند که تعبیر نظریه و نظام تعبیر بین مترادف است مثلا که گاهی نظریه میگویند منظور نظام است نظریة اجتماعی نظام اجتماعی نظام که میگویند یعنی نظریه از این خلط اصطلاحی اگر بگذریم و ما بخواهیم یک ماعز حقیقی بین نظریه و نظام ینی تفاوت جوهری بین نظریه و نظام قائل شویم ما باید بگوییم که در نظریه به چیستی و چرایی میپردازیم و در نظام به چگونگی میپردازیم اگر این را قبول کردیم و اصل قرار دادیم که ما میخواهیم اصل قرارش بدهیم دراین بحثها خب ما اگر بخواهیم ببینیم ایا شهید صدر در نظام اجتماعی اسلام یا نظام اجتماعی قرآنی مطلبی را ارائه دادند یا نه ما باید ببینیم دراین چگونگی خلافت خلافت انسان چه مطالبی باید مطرح بشود تا اینکه ببینیم شهید صدر به اینها توجهی کرده است تا بعد قضاوت کنیم شهید صدر نظام اجتماعی اسلام مطلبی دارد یا ندارد این طور به نظر میرسد در بدو امر که وقتی ما خلافت انسان را به عنوان نظریة اجتماعی قبول کردیم خب این خلافت میخواهد تحقق پیدا کند چگونه این خلافت عملی میشود خب چند سؤال اینجا مطرح میشود خب در هر نظامی اهدافی منظور خواهد بود خب چه اهدافی برای خلافت آن از نظریه میشود این را به دست آورد چه اهدافی برای خلافت انسان مطرح است قال انی جاعل فی الارض خلیفه قالوا اتجعل فیها من یفسد فیها ویفسک الدماء و نحن نسبح بحمدک و نقدس لک قال انی اعلم ما لا تعلمون در اینجا ظاهرا به هدف این خلافت اشاره نکرده است ولی در جایی دیگر قرآن میفرماید یا داوود انا جعلناک خلیفة فی الارض فاحکم بین الناس بالحق ما که به تو این عنوان واین اعتبار یا این جایگاه خلافت را دادیم از تو میخواهیم که حق به حق کنی خب یا آیات دیگری که حالا کلمة خلافت در آن نیامده است ولی آن خواسته وآن هدف برتر را تبیین کرده است در بحث دیروز اشاره کردیم به این آیة شریفة وعد الله الذین آمنوا منکم وعملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض اینجا بحث خلافت آمده است وبعد فرموده ولیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم ولیبدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبدوننی لا یشرکون بی شیئا آن حالت الگویی مطلوب برای جامعة انسانی را بیان کرده است یا آیات دیگری که آن اهداف را به گونهای دیگر بیان کرده است الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلاة وآتوا الزکاة و امروا بالمعروف ونهوا عن المنکر ولله عاقبة الامور اهدافی برای این خلافت انسان مطرح میشود حالا گاهی صریحا پشت سر این واژة خلافت میآید و گاهی بدون ذکر این واژه با توجه به مفهومی که قرآن برای ما ترسیم میکند ما میتوانیم بفهمیم که اینها میتوانند هدف باشند خب پس یکی اهداف خلافت یکی این خود خود این خلافت آیا مراتب و انواعی و اقسامی دارد یا خلافت یک امر بسیار است یا یک امر مشکک است قلمرو این خلافت این خلافت چه قلمرویی دارد آیا در همة ابعاد زندگی است در بعضی از ابعاد است خب این هم جاب بحث است همینطور که بعضیها آمدند تفکیک قائل شدند و مثلا زندگی شخصی و فردی را خارج کردند همانطور که در مکاتب کاپوتالیستی ماتویالیستی ما این را میبینیم که زندگی فردی انسان را خارج از قلمرو نظام اجتماعی قرار میدهند در حالی که در اسلام ما یک چنین امتیازی و یک چنین جدایی ما نمیبینیم دیواری نمیبینم که بین زندگی فردی و زندگی اجتماعی زده شده باشد بلکه در عین زندگی اجتماعی آن زندگی فردی به گونهای ترسیم میشود که هماهنگ با آن باشد و در آن مسیر قرار بگیرد همانطور مثلا در نظام خاواده پس قلمور خلافت باید مشخص شود اصلا اقتصاد آیا قلمرو خلافت به اقتصاد هم میخورد یا فقط در نظام سیاسی مثلا ما میبینیم آنجا بحث خلافت انسان مطرح میشود یا نه در همة زمینهها و همة ابعاد زندگی خلافت انسان برای خدا معنی پیدا میکند شرایط این خلافت اگر این خلافت تشکیکی شد به افرادی مرتبهای از خلافت داده میشود وبه افرادی داده نمیشود بر چه اساس حتما شرائطی برای احراز خلافت ممکن است مطرح شده انی جاعل فی الارض خلیفه بر چه کسی در زمین خلیفه است اما بر چه کسانی خلیفه است خب اینجا هم بحث ولایت خود به خود مطرح میشود وقتی خلیفة الله شد یعنی خدا ولایت دارد بر انسان نظام ولایت هم اینجا باید معنی شود که خدا الله ولی الذین آمنوا و خدا ولی حقیقی است و بقیة اولیاء ولایتشان در پرتو ولایت خداست انما ولیکم الله و رسوله والذین آمنوا سه ولایت اینجا مطرح میشود خب بعد اگر ولایت فقیه هم مطرح شود در همین قلمرو مطرح میشود بنابراین یک رابطهای بین نظام خلافت و نظام ولایت خواهد بود خب این مباحث آیا در کلمات شهید صدر مطرح شده است چقدر مطرح شده است کجا آمده در چه منابعی است اینها بحثهایی است که ان شاءالله برای جلسة آینده برای راهنمای و بهره برداری بهینه عنوان خواهد شد که ان شاء الله مورد بحث ودقت قرار میگیرد والحمدلله رب العالمین وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین.