استاد سید‌منذر حکیم

درس خارج فقه

92/06/24

بسم الله الرحمن الرحيم

 

24/6/92

اعوذ بالله من السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین بارئ الخلائق اجمعین ثم الصلاة والسلام علی البشیر النذیر سیدنا ونبینا وحبیب قلوبنا ابی القاسم المصطفی محمد وآله الطاهرین.

بسم الله الرحمن الرحیم ولقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون ان فی هذا لبلاغ لقوما عابدین وعد الله الذین آمنوا منکم وعملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف من قبلهم ولیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم ولیبدلنهم من بعدهم خوفا امنا یعبدوننی لا یشرکون بی شیئا صدق الله علی العظیم.

بحثهایی که در فقه اجتماعی داشتیم سه بحث عمده و کلیدی بودند یک یاد آوری و برگشت به گذشته تا این که ببینیم ما الآن کجای این مباحث قرار گرفتیم یک بحث روشی داشتیم و یک بحث نظریه شناسی بود و یک بحث نظام شناسی در بحث روشی روش استنباط نظریه و نظام در سحنان استاد بزرگوار حضرت آیة الله العظمی شهید صدر سید محمد باقر صدر قدسه الله سره ملاک بحث قرار گرفت و در بحث روش استنباط نظریه و نظام ما به سه بحث عمده توجه کردیم 1ـ بحث تبیین روش استنباط نظریه و نظام در کلمات شهید صدر 2ـ نقدهایی که بر این روش استنباط مطرح شده و 3ـ پاسخهایی که از این نقدها ممکن بود عرضه شود که مطرح شد و در نهایت کار به عنوان نتیجة این بحث طولانی روشی ما به دو روش برای استنباط نظریه و نظام رسیدیم و هر دو روش را از کلمات شهید صدر استفاده کردیم بر خلاف بعضی که فکر کردند وفکر می‌کنند که شهید صدر در اول جلد دوم اقتصادنا به یک روش فقط بسنده کرده است و کلیه و اکثر اشکالات هم به این روش توجه داشت که ما از احکام رو بنایی انتزاع کنیم 1ـنظامی را و از این نظام یک نظریه‌ای را به دست آوریم تا آن نظریه معیار قرار بگیرد و به کمک آن نظریه ما بتوانیم در مسائل مستحدثه و در منطقة الفراغ وظیفة شرعی یا حکم شرعی حکم تکلیفی واقعی یا ظاهری که مقتضای آن نظریه باشد به دست بیاوریم روش غیر مستقیم این بود روش مستقیم که روش دوم بود وشهید صدر در المدرسة القرآنیة شان در آنجایی که بحث روشهای تفسیری وتفسیر ترتیبی و تفسیر موضوعی مطرح می‌کنند استنطاق قرآن که تعبیر کردیم آن نظریة استنطاقی استنطاق آیات قرآن را امری ممکن دانستند وروش استنطاق را هم مطرح کردند و چگونه با این روش استنطاقی می‌شود نظریات قرآنی را در زمینه‌های مختلف به دست آورد که این بخش از کلمات شهید صدر تقریبا نزد اکثر کسانی که دربارة شهید صدر مطلب نوشتند مغفول قرار گرفته است و مورد توجه قرار نگرفته است به لحاظ این که این بحث در تفسیر بوده و معمولا ذهنشان به این طرف نیامده است که این برای فقه هم کارگشاست و روشی است که برای کلیة متون دینی مطرح شده است یعنی همانطوری که آیات قرآن استنطاق می‌شود روایات هم استنطاق می‌شوند شما می‌توانید آیات را هم به نطق بکشید وبا این تفاوت که در روایات قلمرو بحثهای روایی تفصیل بسیاری از کلیات قرآنی است یعنی چه بسا شما با استنباط با استنطاق بیایید در آیات قرآن کاووش کنید تا به یک نظریه برسید مثلا نظریة خلافت را یک نظریة اجتماعی است شما از چندین آیه ممکن است استنباط کنید یعنی با استنطاق به دست بیاورید اما یک حدیثی بیاید که مستقیما همین مقوله و همین معنی را به طور تفصیلی با توضیح ابعاد مختلف به صورت روایت به طور مشروح بیان کند دیگر شما در آنجا نیاز به استنطاق ندارید فقط اینجا باید این نص روایی را مورد مطالعه و دقت قرار دهید و می‌توانید بسیاری از اطلاعاتی که آنجا از دل قران کشیدید اینجا در ظاهر نص ببینید البته معنای این حرف این نیست که در روایات هم استنطاق مطرح نیست چرا آنجا هم مطرح است یعنی بسیاری از ریزهکارهایی را از همین روایاتی که کلیات وعمومات قرآنی را تبیین کرده است و حیثیتهایش وخصوصیتهایش را هم بیان کرده است مورد استفاده قرار بگیرد به همین خاطر بحث جوع به روایات یک بحث کارگشا و ضروری خواهد بود روایات ما مجملات قرانی یا کلیات قرآنی را تبیین کرده‌اند ولی خود روایات هم باز عرصة بسیار خوبی است برای استنطاق وبسیاری از نکات مربوط به مسائل مستحدثه را از همین روایات شما می‌توانید به دست بیاورید بنابراین روش شهید صدر در بحث تفسیر قرآن یک روشی است عام که برای بهره برداری از قرآن کریم و برای بهره برداری از روایات قابل استفاده است بلکه حتی همین روش را شما می‌توانید در کلمات فقها به کار بگیرید و از کلمات فقها آن نگاههای تیزشان آن زاویه‌های دیدشان را هم به دست بیاورید حتی اگر تصریح نکرده باشند روشی است وقتی روش شد عام است هیچ خصوصیتی و اختصاصی به نص قرآنی ندارد این بحث اول بود که به طور وافی پشت سر گذاشته شد و مورد توجه اساسی قرار گرفت زیرا که یک بحث زیر بنایی بود و در حقیقت راه را برای ما هموار می‌کرد تا به نظریه و نظام اجتماعی اسلام راه پیدا کنیم این بحث اول بحث دوم نظریة اجتماعی از نگاه شهید صدر در این جا بحث نظریة خلافت انسان در سه محور و سه مقطع مطرح شد 1ـ تبیین نظریه همراه با ادله 2ـ نقد نظریه 3ـ پاسخ به این نقدها و به اینجا رسیدید که شهید صدر در نظریة اجتماعی قرآنی که به نام نظریة خلافت انسان مطرح کردند یک بحث زیر بنایی داشتند و یک خروجی داشت این نظریه بحث زیر بناییش مبانی این نظریه بود مبانی این نظریه را در همین کتاب با ارزش المدرسة القرآنیة در بحثهای سنتهای تاریخی سنتهای اجتماعی وبحث عناصر المجتمع زیر بنا و در حقیقت مبانی این نظریه را تبیین کردند ودر بخشی از قسمتهای بحثهایشان توضیح و تفصیل نظریه را هم بیان کردند و چگونه این بحث خلافت انسان یک نظریه‌ای جامعه الاطراف هست آن را تبیین کردند و در آخر به خروجی این نظریه اشاره کردند که نظام اجتماعی اسلام نظام اجتماعی قرآنی بر اساس همین نظریه مبتنی است و ما باید کلان نظام اجتماعی و خرده نظامهای موجود نظام سیاسی نظام اقتصادی اداری نظام تربیتی نظام خانواده همین این نظامها را در پرتو این نظریه ببینیم و ندیدن این خرده نظامها و کلان نظام در پرتو این نظریه آفاتی خواهد داشت و در جاهایی انسان نمی‌تواند آن زوایا و ابعاد مختلف نظام را خوب ببیند و ادعا کردندکه اگر کسی منهای این نظریة اجتماعی فقه را بخواند یک برداشت غیر عمیقی خواهد داشت ومیتواند یک کاستی در این برداشتش باشد خب از این هم فارغ شدیم وارد بحث سوم بحث نظام اجتماعی شدیم که در بحث نظام اجتماعی ما بحثهای گوناگونی را پشت سر گذاشتیم که همة این بحثها مقدماتی بود چرا زیرا ما عرض کردیم همان دو روشی که برای استنباط از کلمات شهید صدر به دست آمد همان دو روش را هم برای کشف نظریه و نظام می‌توانیم به کار بگیریم البته خود شهید صدر برای کشف نظریه به روش دوم روش غیر مستقیم توجهی نکردند از متن آیات قرآن نظریة خلافت انسان را به دست آوردند یعنی با مراجعة به آیات قرآن آن نظریه را به دست آوردند نه به روش مطرح در اقتصادنا بلکه به روش مطرح در المدرسة القرآنیة به نظریه دست یافتند و اینجا جای این بحث خواهد بود که آیا به روش دوم هم می‌شود این نظریة خلافت انسان ربا به دست آورد یا نه در آنجا هم می‌توانیم بگوییم بله مثلا در بحث نظام اقتصادی از آن محدودیتهایی که برای ملکیت برای ملکیت انسان مطرح می‌شود و از نوع احکامی که اسلام برای ملکیت انسان قائل شده است می‌توان حدس زد می‌توان به دست آورد که این ملکیت اعتباری آیا ملکیت فرد اصالت دارد یا ملکیت جامعه واین ملکیت جامعه بر چه اساسی آیا یک ملیکتی است همسان ملیکت خدا یا یک ملکیت باز اعتباری است که با تخویل و توکیل الهی برای انسان و اجازه دادن به انسان به جامعة انسانی برای تصرف در اموال و همینطور ایات فراوانی که اموال را به جامعه به جمع نسبت داده است اموالکم این تعبیر اموالکم در حالی که می‌خواهد از سفاهت سفیه جلوگیری کند و سفاهت سفیه ولا تؤتتوا السفهاء اموالکم التی جعل الله لکم قیاما این نسبت اموال به جمع می‌تواند گویای این باشد که مالکیت فرد و مالکیت این سفیه در پرتو آن مالیکت جمع است و جامعه است که آن بر اساس نظام خلافت به انسان داده شده است حالا این موارد زیادی هست که یا از نوع تعبیر قرآنی یا روایی یا از آن احکامی که با این دیدگاه هماهنگ هستند و اینجا نیاز به تأویل دیگر نداریم اما اگر ما برای ملکیت تصور دیگری قائل باشیم و حق ملکیت را برای انسان منهای آن بحث خلافت انسان در نظر بگیریم چه بسا باید در احکام اسلامی خیلی از جاها قائل به تأویل و توجیه بشویم و ناگزیر باشیم از آن قاعدة عرفی بیاییم بیرون و قائل به تخصیص شویم در آن جاهایی که شارع آمده وما را از تصرف اصلا در تصرف در امان زکوی تصرف در خمس مثلا ما ممنوع می‌شویم بر چه اساس خمسی که خمس مال ماست بر اساس این که خمس خمس مال ماست ما چرا ممنوع التصرف باشیم آیا این اضافه بر حرمت تکلیفی حرمت وضعی هم دارد این تصرف در مال غیر خواهد بود بر چه اساس وقتی که آنجا ملکیت به دست مال اصلی باشد و آن در بدو کار آمده قلمرو ملکیت ما را مشخص کرده است بر چه اساس بر اساس این که ما ملکیتی نداریم و او اگر به ما ملکیت بدهد ما این اعتبار ملکیت در حق ما امضاء می‌شود وقابل قبول خواهد بود لذا نصوص شرعی و احکامی که فقهاء در رساله‌های عملیه دارند همة این احکام با نگاه و دیدگاه شهید صدر به راحتی قابل فهم و قابل توجیه خواهند بود اما بر مبانی دیگر باید ما به زحمت بیفتیم تا این که توجیهی و تأویلی برای این احکام پیدا کنیم خب می‌خواهم بگویم که ما در بحث نظریة اجتماعی هم میشد دو مسیر را طی کنیم ولی به لحاظ این که این بحث واین راه راه طولانی خواهد بود و به استقراء کلیة احکام در کلیة ابواب فقهی توقف دارد یعنی ما باید کلیة مباحث اقتصادی که مثلا به ملکیت انسان ارتباط دارد وهمینطور سایر مباحث حقوقی که برای افراد به وجود می‌آید آنها را در کلیة ابواب فقهی استقراء کنیم بعد ببینیم که این احکام با کدام نظریه سازگار هستند آیا با نظریة خلافت انسان سازگارترند یا با نظریات دیگری که رقیب هستند خب ما این راه را دیگر وارد نشدیم فقط بسنده کردیم به روش اول شهید صدر که روش استنباط از آیات قرآنی بود و روایات هم می‌توانیم و می‌توانستیم که وارد بحث روایی شویم و روایاتی که مؤید این دیدیگاه هستند را بیاوریم روایات مخالف را هم بیاوریم و بعد به شیوة معمول اگر این روایات متعارض بودند راهی برای حل این تعارض داشته باشیم تا ببینیم به کجا می‌رسیم البته با توجه به این که این بحث ریشة قرآنی دارد دیگر شهید دصر تقریبا حرف آهر را اول زدند چرا چون وقتی که روایات متعارض شوند شما باید به آن قرآن کریم به آن اصول قرآنی رجوع کنید وبا مرجعیت قرآن دیگر آن تعارض را شما رفع میکردید با خالف کتاب الله فضربوه عرض الجدار لذا با تبیین نظریة قرآنی و تأیید این نظریه شهید صدر در حقیقت او حرف آخر را اول زدند و به این ترتیب آمدند وارد عرصة نظام سیاسی ونظام اقتصادی شدند ودر نظام سیاسی بر اساس نظریة خلافت انسان که در حقیقت یک نظریة اجتماعی و یک نظام اجتماعی برخواسته از او خواهد داشت دیگر کلیات این نظام اجتماعی را تبیین نکرد شهید صدر به دلیل آن وضع خاصی که در بدو انقلاب بود مستقیما رفتند به سراغ نظام سیاسی و آن بحث ولایت فقیه را که مبتنی به ولایت ائمه علیهم السلام و ولایت پیامبر صلی الله علیه واله و ولایت خداست آن بحث را عنوان کردند و در آنجا آن نظام سیاسی را استنباط کردند از مجموعة آیات و روایات و الگویی در اختیار امام رحمة الله علیه و نظام مقدس جمهوری اسلامی قرار دادند وبه این ترتیب ما از شهید صدر شاهد طراحی یا اکتشاف یک نظام سیاسی و یک نظام اقتصادی هستیم و در مباحثی که ایشان مطرح کرده است در همین دو محور بیشتر ما می‌توانیم صحبت کنیم که ایشان مطلبی نوشته و تدوین شده دارند خب اما ما هدفمان و بحثمان فراتر بود ما بر اساس همان نگاه شهید صدر که باید یک نظام اجتماعی از این نظریه اجتماعی برخیزد و برخواسته است و وجود دارد چنین نظامی خب با همین روش می‌رویم سراغ منابعمان آیات قرآن و روایات تا ببینیم کدام یک چه مقوله‌هایی در نظام اجتماعی مطرح هستند و این نظام اجتماعی را ما در کدام یک از متون دینی اسلامی خودمان قرآن وسنت پیدا می‌کنیم آیا مثل نظریة اجتماعی متونی داریم که کل نظام اجتماعی را یکجا گفته باشد آیا متونی داریم که اجزا و ابعاد این نظام اجتماعی را مطرح کرده باشد تا اینها را ما در کنار هم قرار بدهیم و آن نظام را به دست آوریم این بحث اصلی ما شد در سال گذشته و مسیری که باز طی کردیم در اینجا سعی ما بر این بود که به روش اول شهید صدر که روش مستقیم یعنی برداشت یا استنباط از آیات قرآن در درجة اول و سپس از روایات داشته باشیم که در اینجا ما به مجموعه‌ای از آیات قرآن اشاره کردیم گفتیم آیاتی هست بسیار کلی و کلان و می‌توانیم بگوییم مجمل یا بسیار کوتاه اما بسیار جامع و سوره‌هایی مثل سورة عصر سوره‌هایی مثل سورة انعام فرقان سوره‌های مکی را تقریبا ما بررسی کردیم یعنی بخشی از سوره‌های مکی که مجموعه‌ای از مباحث مرتبط به وضع اجتماعی انسان بود مورد مطلاعه قرار دادیم و کلیاتی از این آیات به دست آوردیم این به روش اول بود البته این ناقص ماند یعنی برای بررسی ما سوره‌های مدنی را هنوز داریم که بررسی کنیم و ببینیم چه آیات دو جور آیات در اینجا ما می‌توانیم دنبال کنیم یعنی اگر دوستان بخواهند اینجا کار کنند کار پژوهشی انجام بدهند دو جور آیات اینجا قابل بررسی هستند آیاتی که کلیت این نظام را بیان کند ولقد بعثنا فی کل امة رسولا ان اعبدوا الله واجتنبوا الطاغوت خب خیلی کلی و از طرفی صریح واز طرفی بسیار عام که دو شاخص باید داشته باشداین نظامی که می‌خواهد در یک جامعة الهی جامعة اسلامی پیاده شود دو شاخص دارد این که سر لوحة این نظام عبادت خدا باشد و دوری از طاغوت خیلی کلی حالا این تفصیل عبادت خدا خودش این نظام دارد نظام عبادت خدا و در برابر نظامهای طاغوتی که از خدا فاصله می‌گیرند مطرح شده است بسم الله الرحمن الرحیم والعصر ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا وعملوا الصالحات وتواصوا بالحق وتواصوا بالصبر وارد این سوره که شدیم دیدیم که همین عبادت خدا را در اینجا یا آن آیات شریفه‌ای که فرمود وما خلقت الجن والانس الا لیعبدون این عبادت چگونه عبادتی است چیست این مفردات این عبادت و جزئیات این عبادت و قلمرو این عبادت کجاست خب می‌فرماید ایمان به خدا عمل صالح تواصی به حق تواصی به صبر یا آیاتی که فرمود ان الله یأمر بالعدل والاحسان وایتاء ذی القربی وینهی عن الفحشاء والمنکر والبغی یعظکم لعلکم تذکرون آمده بیان کرده در سه اصل مثبت سه اصل منفی سه اصلی که باید جامعه آنها را مد نظر خودش قرار بدهد و اساسا عدل واحسان وایتاء ذی القربی به این ترتیب یک منظومة از احکام اجتماعی در اینجا جمع می‌شوند و عدل و احسان و آن روابط اجتماعی را سامان می‌دهند و آفتها یا ضررها یا بگوییم آن نا مطلوبهایی که در جامعه ممکن است مطرح باشد ینهی عن الفحشاء والمنکر والبغی اینها هم باید اجتناب یعنی در جامعة اسلامی نباید هیچ یک از این اقلام باشد فحشاء ومنکر و بغی نباید باشد بنابراین این آیات این چنین که خیلی کلی وخیلی جامع وعام ومجمل اگر تعبیر صحیح باشد بیان کرده و بعد این اجمالها به تفصیل در آیات دیگر آمده در سوره‌های مدنی که به احکامی جزئی پرداخته یعنی به احکام همة ابعاد زندگی پرداخته است به نظام خانواده پرداخته به نظام سیاسی پرداخته به نظام اقتصادی پرداخته در آنجا شما تفصیل این کلیات را آنجا می‌بینید خب این جای بررسی دارد و جای مطالعه دارد که ما از کسانی که در این زمینه قلم زدند و مطالبی را در راستای نظام اجتماعی مطرح کرده بودند مثل شهید حکیم مثل آیت الله شمس الدین و همچنین بزگان دیگری که در این زمینه الآن نوشتارهایی دارند و قابل مطلاعه است وقابل استفاده می‌توانیم دنبال کنیم ولی قبل از اینکه وارد هر گونه بحث جدید بشویم در اینجا لازم می‌دانم که یک منبع شناسی ما خدمت دوستان داشته باشیم منابع مفید در این زمینه که پیکار پژوهش و تحقیق دوستان می‌آید و می‌تواند منشأ ومنبع الهام باشد و به عبارت دیگر کاری که دیگران انجام دادند ببینیم تا کار زمین مانده را تکمیل کنیم ببینیم چه کارهایی دیگران آغاز کردند اما تکمیل نکردند و می‌تواند در زمینة نظام اجتماعی مفید باشد و کارهای قابل توجهی هم هستند اینها را ما طبقه بندی می‌کنیم و خدمت دوستان در جلسة آینده یک لیستی از این مجموعه عرضه می‌کنم و ویژگی هر کدام از این کارها را می‌گوییم تا این که جای بهره برداری آن نقاط قوت وآن خلئی که احساس می‌شود در آن نوشتارها که باید ما این خلأها را پر کنیم تا این که بتوانیم به یک نگاه جامع به یک نظام اجتماعی برسیم اگر یادتان باشد در جلسات اخیری که ما در سال گذشته باشیم به بحث ویژگی های نظام اجتماعی وویژگیهای جامعة اسلامی پرداختیم تا اینکه از این مسیر ما کلیات حاکم بر نظام اجتماعی را بتوانیم از متون آیات به دست بیاوریم که این در حقیقت یک نوع قدمی بود و گامی بود در روش اول یعنی ما به آیاتی رجوع کنیم که جواب چند سؤال کلید که روش استنطاقی شهید صدر بر این مبتنی بود که ما چند سؤال کلیدی داشته باشیم در بحث نظریه یا در بحث نظام و پاسخهای این سؤالات را اگر ما از آیات و روایات به دست آوردیم ما در حقیقت آن کلان نظام یا آن نظریه را می‌توانیم به دست آورم که مسیری که ما تا الآن طی کردیم با توجه به کلان نظام بود اولا و از راه به دست آوردن اهداف و ویژگیها ویژگیهای نظام و ویژگیهای جامعه از این سه محور وارد شدیم تا این که یک تصوری از نظام اجتماعی به دست بیاوریم که جالا در بعضی نوشته‌های بزرگان که امروز اشاره کردم کل نظام اجتماعی اسلام را بر اساس این که نظام عدل محور و عدل گرا مطرح کردند آیاتی که تلاوت شد ان الله یأمر بالعدل والاحسان همین را می‌گوید یا آیاتی که نهایت مسیر بشریت را و آن نظام اجتماعی نهای وکاملی که خدا وعده‌اش را داده است آن حکومت صالحان حکومت حضرت مهدی علیه السلام یملأ الارض قسطا وعدلا بعد ما ملأت ظلما وجورا که این شاخص در حدیث پیامبر آمده است که بر گرفته شده از آیات قرآن است این شاخص می‌تواند شاخصی باشد برای تمام آن چه که ما در نظام اجتماعی می‌خواهیم نظام عدل نظام اجتماعی عدلی که تمام ابعاد جامعه و تمام قلمروهایی که قانون و حکم الهی در آنجا مطرح است براساس عدل استوار است اگر چنین باشد ما باید دنبال آن مصادیق این عدل باشیم در خرده نظامها یعنی اگر گفتیم مشخصة نظام اجتماعی قرآنی نظام عدل الهی است برای انسان که این نظام عدل الهی هم در حقیقت برخواسته از یک واقعیتی است که در جامعة بشری باید تحقق پیدا کند و این که هر چیزی در جای خودش قرار بگیرد که اینجا بحث حقوق و رسالت الحقوق وامثال اینها می‌آید راه باز می‌شود برای این که در متون رواییمان نیز ما منظومه‌هایی حاضر آماده داریم که این بحث این عدل را باز کرده است و توانسته که آن مصادیق این عدل را تبیین کند در تمام ابعاد و ابعادی که در یک جامعه مطرح هستند رابطة انسان با خدا با خود با دیگران با طبیعت اگر کلیة این روابط تنظیم شوند واحکامی به خود بگیرند که آن احکام بتواند آن هدف نهایی که انسان به تکامل برسد و جامعة انسانی به آن کمال مطلوب برسد فقط از این مسیر مسیر تحقق عدل قابل تحقق است بنابراین ما باید اینجا به آن نظام حقوقی توجه کنیم وبر اساس توجه به نظام حقوقی نظام عدل را خواهیم فهمید و اینجاست که خواهیم فهمید که طغیان و تعدی و تجاوز و ظلم یعنی چه و عدل و حق یعنی چه یعنی اینها را از هم اگر جدا کردیم و مرزها مشخص شد ما کلیت این نظام اجتماعی را خواهیم فهمید که حالا در اینجا بیشتر توضیح خواهیم داد ان شاءالله والحمدلله رب العالمین وصلی الله علی سیدنا محمد واله الطاهرین.