استاذ سیدمنذر حکیم

درس خارج فقه

91/02/10

بسم الله الرحمن الرحيم

موضوع: وجود اجتماعی و هويت جمعی

 

مطلب اول: وجود اجتماعی و وجود فردی

آنچه مسلم است و حقيقت آن غطر قابل انکار وجود جمعی در عین وجود فردی است که هر یک تعینات و خواص ويژه ی خود را داراست در مقام اثبات وجود جمعی اين گونه می توان بحث و استدلال کرد:

     وجدان

اول ان که این حقیقت که وجود جمعی واقعيت دارد و آثار و تبعات آن باوجدان درک می شود و همه انسان ها تفاوت تعامل با فرد و جامعه را به خوبی درک می نمایند.

     آیات کتاب الهی

بینه ی دیگر بر وجود جمعی دقت در آیات الهی در قرآن کريم است که خطابات خدای متعال کاشف از آن است چنان که در آیات بسياری به سرنوشت امم بما هم أمة پرداخته، و در آن ها به حرکت اجتماعی يک امت ـ فارغ از عمل افراد ـ و پی آمد های آن پرداخته است .

اين امر در قرآن کريم به حرکت های اجتماعی و پی آمد های آن در دنیا محدود نمانده بلکه در خطابات خدای متعال اموری اخروی تابع اين حقیقت بودن امت و جامعه نیز طرح شده است، چنان که در مقابل احضار افراد به صورت یک به یک و عمل و سرنوشت فرد، احضار امم و کتاب امت و...[1] مطرح می گردد.

مطلب دوم: هويت اجتماعی

عنصر محوری در هویت اجتماعی نوع رابطه ی میان عناصر جامعه و قوانین حاکم بر آن است.

از آنجا که هر جامعه برای استمرار حیات و حرکت تکاملی خویش نیاز مند نظامی منسجم و هماهنگ است، توجه به عنصر رابطه ـ که عنصری معنوی است ـ و چگونگی تنظیم آن نقش کلیدی در هویت جمعی آن جامعه خواهد داشت.

برای تبیین نوع رابطه در نظام اجتماعی دو نظریه ی پایه طرح شده است که تابع قلمرو اختیار انسان و حق سرپرستی بر غیر است:

     در نظريه‌ی شهيد صدر که با عنوان نظريه استخلاف مطرح شده است قيموميت و حق سرپرستی از آن خدای متعال است لذا هر نوع سرپرستی غیر خارج از حدود الهی منتفی و باطل است

     در نظریه دوم سرپرستی به غیر خدا وا گذار می شود که تازه اول الکلام است که چه کسی شایستگی قیمومیت و امر و نهی نسبت به غیر را دارد و این شایستگی چگونه قابل اثبات و احراز است و ...

﴿فَأَمَّا مَنْ طَغَى * وَ آثَرَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا * فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِيَ الْمَأْوَى * وَ أَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى * فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى﴾[2]

ما در این بحث در مقام بررسی و تبيين نظریه ی شهید صدر هستيم، لذا باید با نگاهی دقیق روش استنباطی ايشان و ادله موجود در مباحث را مورد نقد قرار دهیم و با تحلیل محتوا و آثار این نظریه و نحوه ی تاثیر گذاری آن بر نظام اجتماعی رهیافتی صحیح نسبت به آن داشته باشیم .


[1] - به عنوان نمونه : الجاثية: 28؛ «وَ تَرَى كُلَّ أُمَّةٍ جَاثِيَةً كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعَى إِلَى كِتَابِهَا الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ».
[2] نازعات/سوره79، آیه37.