درس خارج اصول استاد محمدجواد محمدی گلپایگانی

1403/10/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مقدمه / صحیح و اعم/ نظر مرحوم نائینی و حضرت امام در مراد از تمامیت

 

بحث در صحیح و اعم حول این محور بود که الفاظ شارع مقدس وضع یا استعمال فرموده است (بنابراین که ما حقیقت شرعیه را قبول داشته باشیم یا خیر) آیا در خصوص صحیح وضع یا استعمال شده است یا در اعم از صحیح و فاسد است؟ نتیجه آن این است که الفاظ متداول در شرع، بدون قرینه حمل بر کدام معنا (صحیح یا اعم از صحیح و فاسد) کنیم. برای رسیدن به جواب باید چند مقدمه بحث شود.

مقدمه اول

معنای صحیح و فاسد چیست؟

به این نتیجه رسیدیم که معنای صحیح، عمل تام است و صحت به معنای تمامیت است.

مقدمه دوم

تمامیت از چه جهت است؟

تمامیت از جهت همه ی اجزاء و شرائط است یا تمامیت فقط از حیث اجزاء است. در اینکه اجزاء در بحث داخل هستند تردیدی نیست. زیرا وقتی می گوییم عملی باید تام و تمام باشد، قطعا در هر مرکب اعتباری، تمامیت از نظر اجزاء، محل بحث و نزاع است و مشخص است اجزاء داخل در بحث تسمیه و صدق الإسم قرار می گیرند.

اما آیا شرائط هم داخل در بحث هستند؟ یعنی شرائط مرکبات اعتباریه، مانند شرائط نماز و صوم و حج آیا در صدق الإسم دخالت دارند یا اینکه خارج از بحث هستند؟

قول اول

مرحوم شیخ اعظم ره فرمود شرائط خارج از مقوله ی تسمیه است و تسمیه فقط حول محور اجزاء است. حالا باید قبول داشته باشیم که همه ی اجزاء باید وجود داشته باشند تا به این عمل نماز گفته شود؟ بعضی می گویند وجود معظم اجزاء کافی است اما شرائط مانند طهارت و استقبال قبله داخل در بحث قرار نمی گیرند زیرا رتبه آن ها متاخر است. اول باید اجزاء باشند و بعد شرائط می آیند. در حقیقت شرائط موجب تاثیر اجزاء است و مقدم و مؤخر نمی توانند در یک رتبه قرار بگیرند که جواب آن داده شد و بحث آن گذشت.

قول دوم

قول افرادی مانند مرحوم آخوند ره است که قائل هستند همه اجزاء و شرائط داخل در بحث قرار می گیرند و داخل در محل نزاع هستند. طبق نظر صحیحی تمام اجزاء و شرائط لازم است تا اینکه به مثلا به این عمل نماز گفته شود و مصداق نماز شود. اما طبق نظر اعمی می گوییم همه اجزاء و شرائط لازم نیست بلکه بعضی از اجزاء و شرائط لازم است که بالاخره شرائط هم داخل در بحث قرار می گیرد. مرحوم آخوند ره صحیحی بود و نظر شریفشان این بود که تام مؤثر موجب صدق الإسم و تسمیه است. ایشان وقتی می گوید تام مؤثر یعنی عمل تامی که آثار و نتائج را ایجاد می کند، پس قطعا عملی که موجب تأثیر می شود، باید عملی باشد که دارای شرائط هم باشد. پس شرائط هم داخل در بحث قرار می گیرد.

بحث از قول مرحوم آخوند ره گذشت و جواب آن هم مطرح شد.

قول سوم

قول به تفصیل است. بعد از مرحوم آخوند ره، بزرگانی مانند میرزای نائینی، شاگرد ایشان مرحوم آقای خوئی ره، اعاظمی مانند مرحوم امام ره نه فرمایش شیخ را که می فرمود شرائط کلا از بحث خارج است و نه فرمایش آخوند ره را که فرمود شرائط کلا و مطلقا داخل در نزاع هستند را قبول نکردند بلکه در بین شرائط تفصیل قائل شدند.

منشأ بعضی از شروط اعمال (اعم از عبادات و معاملات) خود ماهیت موضوع است. مانند طهارت و استقبال که می تواند در ماهیت اخذ شود و از نظر عقلی هیچ منعی ندارد که داخل در ماهیت نماز باشند.

منشأ بعضی از شروط أمر شارع است مانند قصد قربت. چون قصد قربت، قصد امتثال أمر است. پس باید أمری باشد تا إمتثال أمر باشد.

منشأ بعضی از شروط عقل است مانند قدرت. اگر قدرت نباشد، تکلیف معنا پیدا نمی کند. تکلیف به غیر مقدور تکلیف قبیح است. مانند عدم ابتلای به ضد و مزاحم أهم، مانند عدم ابتلای به نهی. این شروط، عقلی هستند.

قبلا بحث کردیم که منشأ شروط گاهی ماهیت موضوع است یعنی جزء ماهیت است، گاهی أمر شارع است و گاهی هم عقل است. کلا تمام شروط در عبادات و معاملات از این سه منشأ نشأت می گیرند. یا عقل است، یا ماهیت است و یا أمر شارع است.

 

نظر مرحوم میرزای نائینی ره

رتبه ی شروطی که منشأ آن ماهیت موضوع است، ماقبل أمر است. مرحوم میرزای نائینی می فرماید شروطی که رتبه ی آن ها بعد الأمر است، محال است که داخل در بحث صحیح و أعم قرار بگیرند. چون این شروط از ماهیت متأخر هستند. به قول ایشان شرطی مانند قصد قربت، دو مرتبه و دو مرحله از ماهیت و موضوع است. مثلا در نماز باید اولا صلاتی باشد، بعد أمر به صلاتی باشد و بعد شرط قصد أمر به صلات باشد. قصد الأمر همان قصد قربت است. وقتی چیزی دو مرتبه و به اندازه دو مرحله از ماهیت و عنوان متأخر است، قطعا نمی تواند داخل در بحث مسمای عنوان و بحث تسمیه آن ماهیت و بحث صدق الإسم آن ماهیت قرار بگیرد. اما شروطی که می توانند داخل در موضوع قرار بگیرند مانند شروط شرعی، داخل در بحث است و در بحث صحیح و اعم قرار می گیرد و تفاوتی ندارد که شما صحیحی یا اعمی باشید.

خیلی از بزرگانی که در طبقه بعد از مرحوم نائینی ره قرار گرفته اند مانند شاگرد خود میرزا ره یعنی مرحوم آقای خوئی ره، این فرمایش را قبول نکردند و گفته اند بحث تأخر و تقدم برای تحقق خارجی است. بله؛ تحققِ قصد قربت در خارج بعد از ماهیت است. یعنی باید نمازی باشد و أمر به نمازی هم باشد تا ما بتوانیم قصد قربت داشته باشیم ولی تصور آن و مفهوم آن تقدم و تأخر ندارد. در بحث مفهومی می توانید همه ی این موارد را باهم در نظر بگیرید. شارع مقدس می تواند تمام این مفاهیم را در ماهیت شرط کند. بنابراین از حیث مفهومی، این شروط می توانند دخیل در ماهیت باشند. بله؛ از حیث تحقق خارج و وجود خارجی بعد از ماهیت هستند اما از حیث مفهومی بعد و قبلی وجود ندارد.

جواب آقای خوئی ره

بنابراین مرحوم آقای خوئی ره می فرماید: التأخر فی مقام العلیة لا یوجب التأخر فی مقام التسمیة اینکه این معلول آن است، یعنی قصد الأمر معلول أمر است و أمر معلول ماهیت است (یعنی ماهیتی باید باشد) که این همان تقدم و تأخر علّی است، باعث نمی شود در مقام تسمیه هم این چنین تقدم و تأخری باشد زیرا فقط کافی است که مفهوم قصد قربت تصور بشود و در نظر گرفته بشود. پس در وضع الفاظ می توانیم مفهوم قصد قربت را (به عنوان مثال) در نظر بگیریم، (نه خود قصد قربت را) در نظر بگیریم و بگوییم عبادتی را صحیح می دانیم که با قصد قربت باشد و اگر بدون قصد قربت باشد نماز نیست. ما مفهوم قصد قربت را لحاظ کردیم نه واقع قصد قربت را. پس نباید بحث مهفومی را با بحث مصداقی خلط کرد.

 

پاسخ محقق اصفهانی ره

محقق اصفهانی ره با بیان دیگری به میرزای نائینی ره جواب می دهد. ایشان می فرماید یک صحت به حمل اولی ذاتی داریم، یعنی مفهوم صحت که بحث معنایی و عنوانی می شود. و یک صحت به حمل شایع صناعی داریم، یعنی بحث مصداقی و خارجی. آن چیزی که در عالم واقع صحیح است. این صحتی که به حمل شایع صناعی است، متأخر از ماهیت است. یعنی اول باید ماهیتی باشد و بعد صحت این ماهیت در عالم خارج مشروط به شرائطی است. یکی از شرائط، عقلی است و یکی هم شرائط وابسته به أمر مانند قصد قربت است. ولی این صحت به حمل شایع صناعی است که مراد در خارج و در مصداق است. اما صحت از نظر مفهومی یک امر ذهنی است که می توان تمام شروط و شرائط در آن لحاظ و دخیل باشد. یک چیز دیگری وجود دارد که به تعبیر بنده بینا بین خارج و مفهوم است. و آن مفهوم و عنوان صحت، نه به نحو عنوان بما هو عنوان، نه به صورت مفهوم بما هو مفهوم بلکه به قول ایشان، به نحو محاکاة عن الخارج. یعنی مفهوم از این حیثی که حاکی از واقعیت خارجی است. نه با قطع نظر از واقعیت خارجی. یعنی از حیث حکایت گریِ مفهوم در تسمیه و در صدق الإسم باید بررسی شود تا معلوم شود چه شرائطی در آن لحاظ می شود. شرائط بعد الأمری و قبل الأمری تفاوتی در این جهت (یعنی در مفهوم) ندارد.

جواب مرحوم امام ره

مرحوم امام ره می گوید بعضی از شرائط قیود ماهیت هستند. یعنی قید مفهوم هستند. این ها داخل در مسما هستند و در تسمیه تأثیر دارند. یعنی جزء ماهیت و طبیعت صلات هستند و بدون این شرائط، به نماز، نماز گفته نمی شود. بعضی از شرائط قید ماهیت نیستند بلکه قید صحت هستند. یعنی بدون این شرائط به نماز، صلات می توان گفت اما صلات در خارج محقق نمی شود. پس بعضی از شرائط قید ماهیت هستند و بعضی از شرائط قید صحت و وقوع خارجی هستند. شرائط عقلی مانند قدرت و عدم وجود نهی و عدم وجود مزاحم أهم و مزاحم أقوی اینگونه هستند. این شرائط، شرط صحت هستند و شرط ماهیت نیستند. اگر این شرائط در مفهوم دخیل باشد منع عقلی ندارد اما خلاف ظاهر است. حرف میرزای نائینی ره را نمی زنیم که می گفت منع عقلی دارد، منع عقلی ندارد زیرا تقدم و تأخر در مفهوم را قبول نداریم. انسان یک چیز متاخر را می تواند تصور کند یا یک چیز متقدم را تصور و لحاظ نکند. پس در بحث مفهومی استحاله ای پیش نمی آید ولی اگر انسان به ظهور عرفی مراجعه کند، به تبادر متعارف مراجعه کند، به نمازی که مبتلای به مزاحم أقوی هست، ممکن است این نماز صحیح نباشد اما به آن نماز گفته می شود. نماز خوانده می شود درحالیکه باید مسجد را آب بکشد، شرطیت تقدم آبکشی مسجد بر نماز، چه تاثیری بر صدق نماز دارد؟ هیچ تاثیری ندارد اگر چه تاثیر در صحت نماز دارد. شروط عقلی چه تاثیری در صدق مسمی می توانند داشته باشند؟ پس به قول مرحوم آقای خوئی ره این بحث روشن است که این شروط تاثیری در تسمیه ندارند. این عدم تاثیر از حیث استحاله عقلی نیست بلکه از جهت ظهور عرفی و تبادر است.

پس شروطی که قید ماهیت هستند قطعا در بحث قرار می گیرند. یعنی نماز باید شرائط شرعیه را داشته باشد تا بتوان به آن نماز گفت. ولی آیا شرط های عقلی را هم باید داشته باشد که به آن نماز گفته شود؟ خیر. شرائط عقلی برای بحث صحت و إجزاء و کفایت هستند. آیا این نماز از تکلیف کفایت می کند یا خیر؟ باید شروط عقلی لحاظ شود.

ما این تفصیل را قبول می کنیم و می گوییم شروطی که به قول امام ره قید ماهیت هستند، در محل نزاع در بحث صحیح و اعم قرار می گیرند. اگر صحیحی باشیم می گوییم همه این شرائط باید باشند و اگر اعمی باشیم خواهیم گفت لازم نیست همه آن ها باشند. اما شروطی که قید ماهیت نیستند بلکه قید تحقق خارجی هستند، یعنی شرط این است که عمل در خارج صحیح واقع شود و مجزی و مکفی از قضاء و اعاده باشد، همان شروطی که مرجع آن عقل یا أمر شارع باشد و منشأ آن ماهیت نیست، در بحث صحیح و اعم قرار نمی گیرند. وقتی تمامیت أجزاء و شرائط، شامل این شرائط نمی شود. البته تقسیم بندی شرائط اگرچه در بحث صحیح و اعم مطرح می شود اما در مباحث زیادی کاربرد دارد. وقتی یک شرطی را در عبادت یا معامله می بینیم، یک تقسیم بندی در ذهن داشته باشیم که این شرط چه نوع شرطی است. آیا شرط عقلی است یا شرعی است؟ شرط تحقق است و یا شرط ماهیت است؟

تقریرات اصولی امام ره توسط مقررین مختلفی چاپ شده است اما کتاب اصولی امام ره مناهج است که تالیف خود مرحوم امام ره است.

عبارت امام ره از کتاب مناهج:

و التحقيق:- بعد ما قلنا من أنّ الصحيح و الأعمّ غير دخيلين في النزاع، خود صحت و عدم صحت در بحث تسمیه تاثیر ندارد. درست است که در بحث نامگذاری و تسمیه و صدق الإسم به اینکه عمل واقعا صحیح است یا نه کار نداریم بلکه می خواهیم بدانیم به این عمل لفظ نماز گفته می شود یا خیر. ما به دنبال فهمیدن نماز صحیح نیستیم. اعمی هم نماز صحیح را همانی می داند که صحیحی قبول دارد. در اینکه فرد صحیح، فرد مطلوب شارع و فرد مجزی و مکفی از قضاء و اعاده است بحثی نیست. بلکه بحث در این است که موضوع له صلات یا مستعمل فیه صلات چیست. بنابراین خود صحیح و اعم داخل در بحث تسمیه قرار نمی گیرد.

و إنّما النزاع في مسمّى الألفاظ المستعملة في المعاني- ما می خواهیم بدانیم مسمای الفاظ شرعی چه چیزی است. یعنی به چه چیزی می توان نماز گفت با قطع نظر از بطلان و صحبت نماز.

أن يقال: تحقیق مسأله این است که بگوییم: إنّ سنخ الشرائط مختلفة، شرائط از سنخ متفاوتی هستند. همه شرائط از یک سنخ نیستند فبعضها تكون من قيود الماهيّة المسمّاة؛ بعضی از قیود مسمی (یعنی از قیود ماهیت) هستند بحيث تكون بما هي كذلك منحلّة إلى الأجزاء و التقيُّدات، ماهیت یعنی این اجزاء و این قیود، و بعضها تكون من شروط تحقّقها خارجاً- ولی بعضی از شروط، شروط ماهیت نیستند بلکه شروط تحقق ماهیت در خارج هستند. أي صحّتها- یعنی شرط صحت هستند و شرط مسمی نیستند. شرط کمال هم بحث دیگری است لا من قيود نفسها. از قیود نفس ماهیت نیستند.

وقتی این دو سنخ از شروط وجود دارند: فحينئذٍ يقع النزاع: في أنّ الشرائط أيّها من قيود نفس المسمّى؛ بحيث لا يصدق على الفاقد، کدام یک از شرائط، شرائط مسمی هستند که اگر عملی فاقد آن شرائط بود، اصلا صدق الإسم نداشته باشیم به گونه ای که به آن عمل نماز یا روزه نتوان گفت. مثلا نمازی که یک بچه می خواند که شرط بلوغ را ندارد، آیا نماز هست یا نیست؟ اگر نماز باشد یک احکامی دارد و اگر اصلا نماز نباشد یک جنبه تمرینی است و احکام دیگری دارد. بلوغ آیا شرط مسمی است و یا شرط صحت است؟ قدرت، قصد قربت، تزاحم نیز اینطور است. و أيّها من شروط صحّته و کدام یک از شرائط، از شروط صحت است. یعنی صدق نماز می شود اما نماز صحیحی نیست. حتى يصدق على الفاقد و لو كان فاسداً مع فقدانه؟ حتی اگر نماز باطل باشد ولی صدق صلات می کند. سوال ما در مورد پیدا کردن سنخ شروط می شود.

در جواب سوال از اینکه کدام شرائط، شرط صحت و کدام شرائط، شرط تسمیه هستند می فرماید: و كلمات القوم مختلفة، کلمات فقهاء و اصولیین متفاوت است. لكن يشبه أن يكون مثل قصد الوجه من شروط التحقّق و الصحّة، ظاهرا به نظر می رسد که شروطی که رتبه ی آن ها بعد از أمر است (یعنی متوقف به امر شارع یا عقل است) مانند قصد الوجه، شروط تحقق و صحت هستند. یعنی شرط تسمیه و مسمی نیستند. و لا دخالة له في الماهيّة یعنی اگر یک نفر در نماز قصد الوجه نداشت، در ذهن خود لحاظ نکرد که این نماز واجب است یا مستحبی (جهت استحباب یا وجوب) است. نمی توان گفت این عمل نماز نیست، بلکه نماز هست اما نماز صحیحی نیست. پس می فرماید این نوع شروط تاثیری در اسم ندارد و داخل در بحث صحیح و اعم قرار نمی گیرد. و مثل التزاحم و النهي من‌ موانعها غیر دخلیة فیها بحث تزاحم، بحث نهی از موانع صحت هستند. یعنی از موانع ماهیت نیستند. غير دخيل فيها، داخل در ماهیت نیستند. و أمّا الشرائط الأُخر ولی شرائط دیگر غیر از نهی و تزاحم و قصد قربت و قصد وجه فمورد البحث. این ها محل نزاع هستند. بستگی دارد که کدام مبنا را اخذ کنیم. آیا همه ی شرائط را دخیل در مسمی می دانیم که این قول صحیحی است و یا اینکه همه ی آن ها را دخیل نمی دانیم که این قول اعمی است.

بیان میرزای نائینی ره را قبول نداشتیم زیرا محال بودن برای تحقق است و بحث مفهومی نیست درحالیکه بحث ما مفهومی است. ولی بیانات دیگر مانند فرمایش آقای خوئی ره و مرحوم امام ره و محقق اصفهانی ره موجه است. ما می گوییم تمامیت یعنی تمامیت همه اجزاء و شرائطی که دخیل در ماهیت هستند نه همه شرائط. تمامیت یعنی تمامیت همه اجزاء و همه شرائطی که جزء ماهیت هستند نه شرائطی که منشأ آن امر شارع یا منشا آن عقل باشد که داخل در بحث نیستند. این خاتمه بحثی که مربوط به معنای تمامیت بود.