درس خارج اصول استاد محمدجواد محمدی گلپایگانی

1403/07/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مقدمه / حقیقت شرعیه/ اشکالات وارده بر حقیقت لغویه

 

مرور مباحث جلسه سابق

عرض کردیم که در بحث حقیقت شرعیه ما می توانیم اقوال را در پنج قول دسته بندی کنیم. حقیقت لغویه، حقیقت عرفیه (که در قالب همان حقیقت لغویه مطرح می شود) حقیقت شرعیه و حقیقت متشرّعیه و اقوالی که قائل به تفصیل بودند.

در حقیقت عرفیه مرحوم آخوند در کفایه می فرمایند ما حقیقت شرعیه را می توانیم بپذریم. حقیقت شرعیه یک امر قابل قبولی است و قرائن و ادله هم بر آن دلالت می کند. لولا این که حقیقت شرایع سابق در کار نباشد، یعنی اگر حقیقت لغویه (که گفتیم در دسته بندی ما حقیقت عرفیه است) اگر نگویم از ادیان سابق آمده است آن وقت ما حقیقت شرعیه را می پذیریم که این ها در لسان شارع در معنای حقیقی استعمال شده اند. بعد می فرمایند که این حرف موجّهی است که این عبادات برای ادیان سابق بوده است و قبل از اسلام تبدیل به حقیقت شده است و حقیقت لغویه شده است و این ها معانی مستحدثی نیست و یکی از ارکان اصلی حقیقت شرعیه مستحدث بود معانی است. یعنی قول به حقیقت شرعیه دو رکن داشت، یک رکنش این بود که اصلا این معانی در اسلام به وجود آمده باشد مثل صوم و صلاة، و رکن دوّمش این است که در لسان شارع و در زبان شارع تبدیل به حقیقت شده باشد یا علی اختلاف المبانی در عصر شارع وضع شده باشد. از این دو رکن یکی مستحدثه بودن این معانی است، اگر در این رکن خللی وارد بشود و بفهمیم که این ها معانی جدیدی اصلا نبوده است بنابراین حقیقت شرعیه منتفی است اما نه به نفع حقیقت شرعیه، بلکه به نفع حقیقت لغویه. اگر انسان حقیقت شرعیه را قبول نداشته باشد دو حالت دارد، یا باید بگوید این ها بعد به وجود آمده اند که قائل به حقیقت متشرعیه می شویم یا بگوید از قبل وجود داشته اند یعنی صوم و صلات و حج از قبل بوده است و احکامش فرق می کرده است. مرحوم آخوند این را خیلی تقریب می کنند و آیات قرآن هم [شاهد آن است] ﴿اوصانی بالصلاة و الزکاة﴾ و ﴿کما کتب علی الذین من قبلکم﴾ که در مورد صوم است. این فرمایش مرحوم آخوند در کفایه که حقیقت لغویه وضعیه توسط ادیان و شرایع سابق را تایید می کند.

اشاره کردیم که چهار اشکال به این مطرح شده است، یک اشکال مرحوم میرزای نائینی مطرح کردند که شاگرد برجسته ایشان مرحوم سید خویی در اجود التقریرات منعکس فرموده اند و آن این است که فرمودند درست است که این عبادات در ادیان سابق بوده است اما در همان معنای لغوی بوده است، نه در معنای مصطلح و منافاتی با حقیقت شرعیه در اسلام ندارد. صوم و صلات در ادیان سابق خیلی ساده بوده است و صلات همان دعا بوده است که استناد به انجیل برنابا کردند که در مورد آن هم صحبت کردیم. و فرمودند که صلاه در شرایع سابق معنایی غیر از دعا نداشته است و جواب دادیم که نه این ها خلاف وجدان است، اتّفاقا بعضی از عبادات در شرایع سابقه از اسلام هم پیچیده تر است و اسلام آن را ساده کرده است و مرکّبات عبادیه در برخی ادیان خیلی پیچیده بوده است. لذا این که بگوییم هم معنای لغوی بوده و منافاتی با ثبوت حقیقت شرعیه ندارد این حرف قابل قبول نیست و مستندی که ایشان مطرح کردند قابل التزام و دفاع نبود.

اشکال دوّم از فرزند مرحوم آخوند، معروف به آقازاده بود که سید خویی رحمت الله علیه هم از این دفاع کرده اند و اشکال این بود که این حقائق اگر برای ادیان سابق باشد به زبان خودشان بوده است به عربی که نبوده است، ما به وضع این ها در لسان شارع که زبان عربی است کار داریم. حال فرض کنیم حقائق شرعی در یهود و نصاری به زبان عبری سریانی و یونانی داشته باشند، چه دخلی به اسلام دارد؟ لذا ثبوت این ها در شرایع سابق منافاتی با حقیقت شرعیه ندارد، چون حقیقت شرعیه در اسلام به وضع به زبان عربی است و اگر این ها هم بوده است به زبان خودش وضع شده است، الفاظی برای معانی جدید به زبان همان دین، این منافاتی ندارد که در اسلام هم به زبان اسلام یعنی عربی وضع شده باشد. سید خویی رحمت الله علیه در محاضرات می فرمایند: ان ثبوت هذه المعاني في الشرائع السابقة این که این معانی در شرایع سابقه بوده است لا يضر بثبوت الحقيقة الشرعية في شرعنا، منافاتی با حقیقت شرعیه ما ندارد، چرا؟ چون مرحوم آخوند می فرمایند اگر این ها برای قبل باشد حقیقت شرعیه را نمی توانیم قبول کنیم. اما مرحوم خویی و مرحوم آقازاده می فرمایند منافاتی ندارد ضرورة ان مجرد الثبوت هناك لا يلازم التسمية بهذه الألفاظ الخاصة[1] فرض کنیم صوم و صلاتی در یهود و نصاری هم بوده است، ما با الفاظ سریانی و عبری کاری نداریم، ما با لفظ صوم و صلات و حج و زکات در فرمایشات پیامبر کار داریم، پس منافاتی با ثبوت حقیقت شرعیه ندارد که ما عرض کردیم منافات دارد چون این ها به عربی منتقل شده است و آن ادیان در زبان های اصلی اش منحصر نبوده است و یهود و نصاری در قبایل متعدد در شبه جزیره زندگی می کرده اند و زبانشان یا عربی شده است یا اعراب بوده اند و این الفاظ در زبان عربی تبدیل به این حقیقت مصطلح شده است، پس بنابراین این تنافی وجود دارد، یعنی ما اگر حرف مرحوم آخوند را قبول کنیم این تنافی وجود دارد. پس اشکال دوّم هم وارد نیست.

 

اشکال سید خویی به کلام مرحوم آخوند

اشکال سوّم که اشکال جدید است، برای مرحوم سید خویی است. ایشان می فرمایند ثبوت حقیقت لغویه یا به تعبیر ما حقیقت عرفیه در این معانی که از شرایع سابق به ما رسیده است یا ثبوت حقیقت شرعیه و احداث این معانی در اسلام، یعنی این که ما بگوییم این معانی مستحدث در اسلام هستند، یا مستحدث در اسلام نیستند بلکه برای قبل هستند اصلا هیچ ثمره عملی ای ندارد. شما خیلی هم اصرار کنید که این ها برای قبل است نتیجه اش چه می شود؟ نتیجه اش این است که در لسان پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم به معنای مصطلح است. اگر گفتید برای قبل نیست و برای اسلام است و حقیقت شرعیه را قبول کردید، باز هم معنایش این است که در لسان پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم در همین معنای صوم و صلات است. یعنی مستحدث بودن یا نبودن تاثیر عملی ندارد چون در نهایت یک نتیجه دارد و آن این است که حدیث پیامبر را به معنای مصطلح معنا می کنید، حالا می خواهد برای قبل باشد یا معنای جدیدی باشد.

أنّ ثمرة ثبوت الحقيقة الشرعية تترتب على القول بثبوت الحقيقة في لسان الشارع لا محالة، ثمره بحث حقیقت شرعیه این است که بدانیم الفاظ در زبان شارع به چه معنایی به کار رفته است ولا أثر لكون هذه المعاني قديمة وثابتة في الشرائع السابقة این که این ها برای قبل باشد هیچ ثمره عملی ندارد بالقياس إلى الثمرة المزبورة أصلاً، نسبت به این ثمره که مدّ نظر ماست که می خواهیم بدانیم به چه معناست، یعنی فقط می خواهیم بدانیم در زبان شارع به چه معناست. می خواهیم بدانیم الوضوء قبل الطعام ینفی الفقر یعنی چه؟ ولايترتب على كونها معاني حديثة أثر ما عدا التسمية بالحقائق الشرعية[2] این که بگوییم این ها معانی قدیمی هستند یا معانی جدید فقط در نام گذاری فرق دارند.

دفاع از مرحوم آخوند

جوابی که به ذهن می رسد این است که بله از نظر ثبوتی این حرف درست است و نتیجه این دو یکی است اما اثباتا تاثیر دارد، چرا که ما در حقیقت شرعیه یک بحث ثبوتی داریم که آیا حقیقت شرعیه ثابت است یا ثابت نیست و این الفاظ در زمان پیامبر در معنای جدید وضع شده است یا نشده است؟ اما یک بحث اثباتی هم وجود دارد که بعد از پذیرش حقیقت شرعیه سوالات مشکلتری مطرح می شود. حقیقت شدن یک لفظ برای یک معنا که دفعی نیست، تدریجی است. معمولا به وضع تعیّنی است، اما حتی اگر تعیینی و دفعی هم باشد معمولا معلوم التاریخ نیست که کی این اتّفاق افتاده است؟ اگر تدریجی باشد که معمولا یک روند طولانی است، این در ابتدا که استعمال می شود تا مدّت ها به صورت مجازی است. و بعد از آن اشتراک لفظی به وجود می آید، یعنی هم معنای قبلی می ماند و هم یک معنای جدیدی می آید، و بعد از اشتراک لفظی نسخ و نقل است. معنای لغوی کم کم منسوخ می شود و منحصر در این معنای مصطلح و شرعی می شود. ثمره این چیست که بگوییم برای ادیان قبل است یا نیست؟ اگر برای ادیان قبل باشد ما می دانیم که تمام این روند قبلا اتّفاق افتاده است بنابراین در زبان پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم هر جا و هر زمانی به کار رفت ما به معنای شرعی می گیریم. لذا در این حالت مشکل اثباتی (عدم علم به تاخر یا عدم تاخر استعمال از وضع) نداریم.

بنابراین این اشکال سوم که مرحوم سید خویی است که فرمودند ثمره دارد وارد نیست و مسئله ثمره دارد.

اشکال مختار ما به کلام مرحوم آخوند

اما اشکال چهارم، اشکالی که به ذهن ما رسیده است که فرمایش مرحوم آخوند فرمایش درستی است و با توجّه به شواهد و قرائنی که در ادلّه داریم و وجدانا یقین می کنیم که این عبادات برای قبل از اسلام و این ها در شرایع سابق این ها به کار رفته است و تبدیل به حقیقت عرفیه (یا به تعبیر آقایان حقیقت لغویه) شده است. این فرمایش مرحوم آخوند فی الجمله درست است نه بالجمله، یعنی چه؟ مرحوم آخوند در کفایه طوری تقریر فرمودند که اگر ما این را از ادیان سابق بپذیریم دیگر حقیقت شرعیه را نمی توانیم بپذریم، چون می گویند حقیقت شرعیه درست است لولا اگر حقیقت لغویه در ادیان سابق نباشد. دو سه جا تاکید می کنند هذا بناء علی این که حقیقت لغویه قبل را قبول نداشته باشیم. ما می گوییم منافاتی ندارد و نه تنها منافات ن دارد بلکه واقعش هم این است که هر دویش درست است، یعنی این عبادات اصلی از ادیان سابق رسیده است ولی این نافی حقیقت شرعیه نیست، چرا؟ چون دین با عظمت اسلام غیر از این که میراث دار ادیان قبل در عبادات اصلی است خودش هم مفاهیم جدیدی قطعا احداث کرده است. پس شما اگر در عبادات اصلی مثل صوم و صلاه و زکات و حج بگویید این ها برای قبل است نمی توانید بگویید همه عبادات اسلام برای قبل است. پس اشکال چهارم این است که ثبوت حقائق لغویه از شرایع سابق منافاتی با ثبوت حقیقت شرعیه در بعضی از مفاهیم اسلامی ندارد. این حرف فی الجمله یعنی در بعضی موارد که یقین داریم داریم درست است مثل صوم و صلاة، که آیات قرآن داریم. اما اسلام منحصر در این مفاهیم نیست. در جلسه اول عرض کردیم که نباید بحث حقیقت شرعیه را منحصر در عبادات معروف کنیم.

بله اگر ایشان موردی بفرمایند بله همین طور است اما ظهور فرمایش ایشان این است که این ها با هم منافات دارد. مواردی هست که ما یقین داریم که در همه ادیان هست، ولی برخی عبادات هم هست که لا اقل این است که احراز نمی کنیم، یا مطمئن هستیم این ها برای اسلام است یا احراز نمی کنیم که برای اسلام است یا برای اسلام نیست، این ها ابداعات اسلام است. پس وجود یک سری مفاهیم از قبل نافی معانی مستحدث در اسلام نیست. مثال می زنم، قنوت یک عبادت اسلامی است، قنون یک معنای لغوی دارد که به معنای طاعت و اطاعت است، به معنای قیام هست، دعا هم هست. این ها را راغب اصفهانی در مفردات قرآن آورده است. اما مصطلح شرعی اش چیست؟ یک عمل عبادی است به این شکل خاص که همراه با رفع ید و دعا در داخل نماز است. این عبادت در شرایع سابق بوده؟ نمی دانیم. در اسلام هست و همین که ثبوتش در شرایع سابق محرز نشده است این را می توان به معنای حقیقت شرعیه گرفت. راغب در مفردات این روایت را آورده است، عن جابر بن عبدالله الانصاری: ایّ الصلاة افضل، چه نمازی فضیلتش بیشتر است حضرت فرمودند طول القنوت[3] ، راغب این را به طول القیام معنا می کند یعنی نمازی که قیامش طولانی باشد و قنوت را به معنای شرعی مصطلح نمی گیرد. اما خیلی از علما این را به معنای شرعی گرفته اند.

پس این همه مفاهیم در اسلام داریم که حقیقت شرعیه برایشان معنا می دهد. پس عبادات اصلی که از قبل از اسلام رسیده است نافی این نیست که یک مفاهیم و یک عبادات جدید الاحداثی هم باشد که موضوع حقیقت شرعیه است.

پس حقیقت شرعیه را منحصر در عبادات نکنیم، مفاهیم در اسلام وجود دارد که برای ما سوال می شود که این جدید است یا قدیمی است و ممکن است مفهوم، مفهوم معرفتی باشد، مثلا رجعت، فرج، شفاعت، که مفاهیم معرفتی و کلامی است. اگر بحث حقیقت شرعیه منحصر در مرکّبات عبادیه نشود آن وقت دایره بحث خیلی وسیعتر می شود و در بعضی از این ها ما یقین داریم که این ها برای اسلام است و برای قبل نیست و یا لا اقل شک داریم که برای قبل باشد.

مثلا لفظ قرآن که در روایات هم زیاد هست، این لفظ قطعا برای قبل از اسلام نیست، ابداع اسلام است. بک معنای لغوی دارد یعنی خواندنی یا به معنای مصدری قرائت، یک معنای مصطلح هم دارد که این مصحف شریف است. قرآن خودش عبادت نیست اما ناظر به این لفظ مسائلی مثل تلاوت قرآن، استماع قرآن، نظر به قرآن را داریم و یقین داریم که این حقیقت شرعیه است. چون قطعا این مورد و امثال آن قبل از اسلام نبوده و بعد از آن به وجود آمده است و قطعا در زمان پیامبر تبدیل به حقیقت شده است، حقیقت متشرّعیه نیست.

اصل ثبوت حقیقت لغویه در عبادات اصلی که از ادیان سابق رسیده است این غیر قابل انکار است و فی الجمله درست است اما بالجمله درست نیست، یعنی تمام مفاهیم اسلامی این طور نیست که از قبل رسیده باشد. پس ثبوت حقیقت لغویه در شرایع سابق نافی حقیقت شرعیه در اسلام نیست.

این اشکال چهارم که به نظر ما اشکالات سابق به لولای مرحوم آخوند وارد نبود و این اشکال وارد است، چون ایشان فرمودند حقیقت شرعیه ثابت است لولا این که حقیقت لغویه نباشد. این اشکال به آن لولا وارد است.

قول سوم که بحث حقیقت شرعیه و ادلّه آن به نحو ثبوتی است این برای جلسه آینده ان شاء الله.

 


[1] خوئی ابوالقاسم. (1410). محاضرات في أصول الفقه (الخوئي) (Vol. 1، p. 130). قم - ایران: انصاريان.
[2] خوئی ابوالقاسم. (1418). موسوعة الإمام الخوئي (محاضرات في أصول الفقه (1)) (Vol. 43، p. 150). قم - ایران: مؤسسة إحياء آثار الامام الخوئي.
[3] . مفردات راغب.