درس خارج اصول استاد محمدجواد محمدی گلپایگانی

1403/02/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: علامت حقیقت و مجاز

در علامات حقیقت و مجاز بودیم. علامت اول تبادر بود . علامت دوم صحت حمل و عدم صحت سلب. یعنی وقتی شما بتوانید یک محمولی را بر موضوعی اطلاق کنید و نسبت اسنادی دهید محمول را بر موضوع و این اسناد را تصدیق کنیم این از علامات حقیقت است. دو نوع حمل داریم. حمل اولیه ذاتی وقتی بین موضوع و محمول یک اتحاد و پیوند مفهومی برقرار میشود. مثلا الانسان بشر. این کامل ترین نوع اسناد است و کامل ترین اتحاد است. یک حمل هم حمل شایع ثنایی است یعنی وقتی که اتحاد مفهومی ندارند محمول و موضوع با همدیگر اتحاد خارجی و مصداقی دارند. مثلا آب سیال است. بین این دو مفهوم تفاوت است. اما از مصادیق سیال آب است. اتحاد مصداقی دارند. پرده سبز است. دو مفهوم جداگانه است. ولی از نظر مصداق متحد شده اند. حمل اولی ذاتی نشانه حقیقت است.بعضی ها هم میگویند هر دو نشانه حقیقت هستند. قضایا در حمل دوم هم صادق هستند. جواب این است که صادق بودن به معنی حقیقی بودن نیست. هر تصدیقی علامت حقیقت نیست. قضیه صادقه است فقط. پس یک نظر این است که حمل اولی نشان دهنده حقیقت است. نظر دیگر هر دو حمل را نشان دهنده‌ی حقیقت میداند. نظر سومی هم هست که میگوید صحت حمل مطلقا نشان دهنده ی حقیقت نیست. اصلا چنین علامتی برای حمل نداریم. صحت حمل علامت حقیقت و صحت سلب علامت مجاز است. مثلا اگر گفتند زید اسد. میتوانیم سلب کنیم این لفظ را از این معنا. پس استعمال لفظ اسد برای زید استعمال مجازی است. اگر ما بتوانیم لفظ را از معنا جدا کنیم و قابل تصدیق هم باشد و سلب صحیح باشد علامت مجاز است. مرحوم امام و دیگر بزرگواران می‌گویند که شما وقتی تصدیق میکنی یک حمل و اطلاقی را . یعنی قبلش تصور کردی معنا را . جواب مرحوم امام و دیگران این است که خب شما برای چه تصدیق میکنی؟ برای اینکه معنا را از قبل می‌دانستی. قبل اینکه حکم کنی به صحت متبادر شده معنا. هر تصدیقی مبتنی است بر تصور. پس شما چون معنا را می‌دانستی تصدیق میکنی. در نتیجه صحت حمل و عدم صحت سلب برگشتش به تبادر است‌ . ملاک واقعی همان تبادر است. و ما معطل تصدیق نیستیم.

آقایان میگویند نه آن موقع که می‌دانستیم به صورت ارتکازی می‌دانستیم. ما وقتی از قبل میدانیم این علم ما علم اجمالی است. ولی بعدش که میبینیم این حملش صحیح است و قابل تصدیق و تایید است این علم اجمالی ما تبدیل میشود به علم تفصیلی . همانی که در دور می‌گفتیم. ولی اینگونه نیست وقتی شما میگویی آن علم اول ارتکازی است ما میگوییم ارتکاز همان تصور است، منظورتان همان تصور و تصدیق است. تصور کافی است برای درک معنی حقیقی از مجازی. تبادر را اسمش را گذاشتی علم ارتکازی. ما معطل حمل و اطلاق و اسناد نیستیم اگر اهل لسان باشیم. اگر اهل لسان نباشیم مراجعه می‌کنیم به اهل لسان که آن هم علامت دیگری است به نام تنصیص اهل لغت. حرف مرحوم امام به نظر درست می آید. عبارت مرحوم امام را از تقریرات ایشان به نام تنقیه الاصول می‌خوانم. ایشان میفرماید لکن یرد علیه الاشکال الاخر ... به این مسأله اشکال دیگری وارد است. و هو ان التصدیق بصحت الحمل و عدمها یتوقف علی تصور الکل واحد من الفظ و معنا. شما قبل تصدیق باید لفظ و معنا را تصور کرده باشی تا بتوانی تصور کنی. ثم حمل الفظ علی المعنا. حمل لفظ بر معنا متوقف بر تصور است.و حینئذ یحصل علم التفصیلی و ان ذلک الفظ حقیقت بهذا المعنا و عدمه به تبادر. قبل تصدیق شما علم تفصیلی دارید که استعمال این لفظ در این معنا حقیقی هست یا خیر. و تبادر غیر. که تبادر در این معنا دارد یا در معنای دیگر.چون این را میدانی بعد حمل میکنی یا حمل نمیکنی‌. ...تصدیق و تکذیب ما همیشه مسبوق به تبادر است. علامت مستقلی نیست و کمک کننده است و باعث میشود به تبادر خود التفاط پیدا کند. اولا باید معنای هردو مفهوم را بدانی بعدم بگویی اتحاد آن دو مفهومی است. این فرمایش امام و دیگر اعلام بود. به نظر فرمایش درستی است. پس صحت حمل و عدم صحت سلب به نظر می‌رسد علامت مستقلی نباشد.

این اشکال اصلی بود که در اینجا مطرح شده . یک اشکال دوم هم هست و آن هم گفته اند که این حمل ها و سلب ها برای الان است. و ما در عصر تشریع و صدور ادله و نزول وحی را خبر نداریم ... این همان حرف است که در تبادر هم مطرح شد که ما به کمک اصالت عدم نقل بنا را می‌گذاریم بر اینکه تا دلیلی بر ما نرسیده معنای لغت تغییر نکرده و اگر تغییر کرده بود در طول زمان به ما منعکس میشد. این تغییر و تحول. در مراجعه به متون قدیمی بنا را بر اصل عدم نقل میگذاریم. اصالت الثبات. این اشکال هم جواب داده شد.

 

اشکال سوم اشکال دور است. علم به وضع متوقف است بر صحت حمل. حال از کجا بفهمیم حمل صحیح است ؟ متوقف است بر علم به وضع . علم به وضع متوقف بر صحت حمل است . صحت حمل متوقف بر علم به وضع است. ما این را قبول داریم. و این اشکال را قبول داریم.

اشکال چهارمی که مطرح میشود در مشترک لفظی است. ما میگوییم صحت حمل به صورت مطلق علامت حقیقت نیست چون حمل اولیه ذاتی فقط علامت حقیقت است. ولی صحت سلب به صورت مطلق علامت مجاز است. یعنی اگر بشود لفظی را از معنا جدا کرد موضوعی را از محمول جدا کرد، معلوم میشود استعمال قبلی استعمال مجازی بوده. سلب به نحو مطلق علامت مجاز است. موضوع شما نه اتحاد مفهومی دارد نه حتی اتحاد مصداقی . پس این معنا کاملا مجازی بود. در مشترک لفظی میتوانی سلب کنی ولی معنا هم حقیقی است. مثلا میگویی این حیوان شیر نیست. منظورت شیر پاکتی است. سلب کردی ولی معنای حقیقی هم هست. معنای حقیقی هم میتوانیم سلب کنیم در مشترک لفظی. جوابی که داده اند اینکه در مشترک لفظی وقتی میگوییم سلب یعنی سلب لفظ از تمام معانی . در مشترک لفظی سلب لفظ است از مشترک معانی . این هم اشکال خاصی نیست. اشکال اصلی همان مسبوق بودن صحت حمل و سلب بر تبادر است. این علامت مستقلی نیست.

علامت دیگری مسئله اطراد و شیوع لفظ در حالات مختلف و یا در مصادیق مختلف از آن معنا . بحث این را در جلسه آینده مطرح میکنیم.