درس خارج اصول استاد محمدجواد محمدی گلپایگانی

1403/02/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ثمره حقیقت و مجاز

در بحث حقیقت و مجاز چون یک مقداری فاصله افتاد عرض شد که این سوال مطرح شده که این بحث ثمره و فایده‌ای دارد یا نه؟ مرحوم آقاضیای عراقی فرمودند که اگر در این مسئله حقیقت و مجاز ما قائل باشیم که اصالت الحقیقه و اصالت عدم قرینه اینها یک اصول مستقلی هستند، چون خودشان هم تعبداً اماریت دارند. لفظ ظهور در معنای حقیقی داشته باشد و در آن معنا ظهور داشته باشد یا نداشته باشد. خود همین که معنای موضوع له و معنای حقیقی لفظ چه باشد موضوعیت دارد . موضوعیت مستقل دارد و اماریت دارد و حجیت دارد اگر ما این‌ها را به عنوان اصول لفظی مستقل و تعبدی بدانیم ، در آن صورت خب ثمره دارد برای اینکه باید معنی حقیقی را بدانیم و بدانیم که مراد متکلم معنای حقیقی است. در کشف مراد متکلم ما نیاز داریم که معنی حقیقی را از مجازی تشخیص دهیم. ولی اگر قائل باشیم که همه ی اصول لفظی برمیگردد به یک اصل آن هم اصالت الظهور. مراد متکلم آن است که لفظ در آن معنا ظاهر است.می‌خواهد معنای حقیقی باشد می‌خواهد معنای مجازی باشد . در این صورت بحث حقیقت و مجاز موضوعیت پیدا نمی‌کند. چون برمی‌گردد به ظهورات و میخواهد معنای ظاهر موضوع له باشد میخواهد نباشد. جوابی که دادند این بود که درست است اگر ما این مبنا را قبول کنیم که همه اصول لفظی به اصالت ظهور برمی‌گردد ملاک ظهور می‌شود . ملاک ظهور لفظ می‌شود ولی خود ظهور را از چه چیز به دست می‌آوریم؟ ظهور کلام یا ناشی از وضع است و یا ناشی از قرائن است. و تشخیص وضع این بیشترین اثر را در تشخیص ظهور دارد. بنابراین دانستن معنی حقیقی از مجازی موثر میشود در تشخیص ظهور کلام. نه مستقیما در تشخیص مراد متکلم. باز هم مفید فایده است. در بحث تبادر چند نکته را عرض کردیم به عنوان تنبیهات تبادر. یک این سوال را مطرح کرده بودند ما با تبادر معنی حال حاضر لفظ را میفهمیم و تبادر وضع فعلی را نشان میدهد که ما به وضع زمان صدور کار داریم . تبادر الان وضع آن موقع را نشان نمی‌دهد جواب دادیم که با اصالت الثبات این را میفهمیم که در مواردی که شک داریم این معنا به معنای دیگری منتقل نشده است. الفاظ در طول این هزار سال راکد نبوده اند. اصل عقلایی این است که الفاظ در معانی خودشان استمرار پیدا کرده اند. به کمک این اصل ما با تبادر امروز معنای سابق را کشف میکنیم. نکته‌ی دوم در تنبیهات تبادر اشکال دور است که مطرح شده. علامت بودن تبادر این موجب دور باطل می‌شود. به این صورت که علم به وضع متوقف میشود به تبادر ، تبادر هم متوقف است به علم وضع. اگر علم به وضع نداشته باشم هیچ معنایی انسباق پیدا نمیکند به ذهن من. این دور است . جوابی که داده شده این است که اینها دو علم هستند نه یک علم. تبادر متوقف است بر علم اجمالی و ارتکازی. به صورت ناخودآگاه من علم دارم به وضع بنابراین معانی ای به ذهن من متبادر می‌شود . اما علم به وضع به صورت تفصیلی این است که کدام معنا، معنای موضوع له است و کدام معنا معنای مجازی است. تمیز و تفکیک اینها را من از هم توجه و التفاطی هیچ وقت نداشتم. به صورت تفصیلی نمی‌دانستم چه چیز حقیقی است و چه چیز مجازی. علم تفصیلی متوقف است بر تبادر و تبادر متوقف است بر علم اجمالی . ثانیا این که در اکثر مواردی که این سوال مطرح می‌شود برای غیر اهل لغت است. اهل یک زبان این سوال برایشان پیش نمی‌آید. اهل یک زبان معنی زبان مادری خود را بلد هستند. پس بنابراین علم شخص غیر اهل لغت علم متعلم متوقف است بر تبادر عالم به لغت و اهل لسان. پس علم من متوقف است بر تبادر و تبادر متوقف است بر علم دیگری . که آن اهل لغت است. پس دو نوع علم است ، ثانیا علم دو شخص است. علم عالم و متعلم. پس دور پیش نمی‌آید. این نکته ی دوم در تنبیهات تبادر.

بحث حقیقت و مجاز در این است که معنای حقیقی از مجازی تفکیک شود. بعد اینکه معنای حقیقی را فهمیدیم حال سوال این است که میخواهیم ببینیم چه معنایی را به کار برده. اصالت الحقیقه را به کار می‌بریم. اصالت الحقیقه برای کسی است که معنی حقیقت و مجاز را میداند ولی مراد متکلم را نمی‌داند. بحث های ما در کشف معنا است نه در کشف مراد.

این مطلب دوم بود

تنبیه سوم : این است که گفتیم در صورتی که یک معنایی از خود لفظ سبقت بگیرد به ذهن. علامت حقیقت است. اگر از قرائن و لواحق متبادر شود معنای مجازی است. حال از کجا بفهمیم معنایی که آمده از خود لفظ است یا از قرائن؟

این را از کثرت استعمال میفهمیم. وقتی یک لفظی به صورت متعدد استعمال می‌شود و در استعمال ها یک معنا به ذهن خطور میکند. دیگر نمی‌توانیم بگوییم از قرینه است. قرائن ممکن است در یک استعمال باشد و در استعمال دیگر خیر. اگر در استعمالات مختلف یک معنا متبادر می‌شود میفهمیم که از خود لفظ است نه از قرائن . چون قرائن همیشه وجود ندارند.

 

این هم ملاکی است برای تشخیص اینکه تبادر ناشی از چیست. این هم نکته ی سوم و آخر. که این بحث را جمع می‌کنیم.

علامت دوم صحت سلب لفظ از معنا و عدم صحت سلب لفظ از معنا است. مورد دوم نشان دهنده ی معنای حقیقی است. بحثش بماند برای جلسه ی آینده. و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.