1402/12/19
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ادامه مبحث معانی حرفیه
بحث ما در اصول به انتهای معانی حرفیه رسید و نظرات مختلفی در رابطه ی با معانی حرفیه مطرح شد که آیا معانی حرفیه وضع عام و موضوع له خاص است ؟ و یا وضع عام و موضوع له عام است؟ و همین طور بحث ثمرات این مسئله هم مطرح شد و اما در آخر معانی حرفیه ملحقات حروف مطرح می شود که این ها حرف نیستند بلکه اسماء حروف هستند ولیکن معانی آن ها خیلی به معانی حرفیه نزدیک است مثل اسماء اشاره چون معانی حرفیه مستقل نیستتد و افتقار به طرفین جمله می باشند که این اسماء هم تقریبا همین طور هستند حالا در این یکی دو جلسه این ملحقات را بحث می کنیم تا بعد از ماه مبارک برسیم به بحث حقیقت و مجاز خب در این ملحقات حروف اسماء اشاره و ضمایر و موصولات بحث می شود خب اسماء اشاره اسم هایی هستند برای توجه دادن به یک امر دیگری که آن امر دیگر می توانند در ذهن باشد و یا در خارج باشد مثل اشاره کردن به این کتاب موجود و یا اشاره کردن به عالم غیب و آخرت اما در معانی اسماء اشاره سه مبنا وجود دارد.
1_ معانی عام دارند ( نظر مرحوم آخوند) طبق همان مبنایی که در معانی حرفیه دارد در معانی اسماء اشاره هم همان مبنا را دارد لذا وقتی گفته می شود هذا معنایش مفرد مذکر است یا هذه مفرد مونث است یا هولاء جمع مذکر است و ... یعنی دقیقا معانی اش همان معانی اسمیه هستند که البته در اسماء اشاره یک خصوصیتی هم وجود دارد با توجه به آن مشار الیه خود در واقع اسماء اشاره به مصادیق جزئی توجه می دهند که خب همین مشارالیه معین موجب می شود که یک تشخصی پیدا می کند که خب مرحوم آخوند می فرمایند این تشخص و تعین مربوط به مقام استعمال و کاربرد و در مقام تخاطب است و جزو معنا نیست که خب جواب هایی که به مرحوم آخوند داده اند این است الف)که کلام ایشان اصلا خلاف تبادر است زیرا متبادر به ذهن از اسماء اشاره یک اشاره معین و خاص است نه اینکه صرفا از هذا مفرد مذکر به ذهن متبادر شود اگر این را بگوییم خب رجل هم یک مفرد مذکر است حالا آیا هذا با رجل تساوی در معنا دارد؟ پس بنابراین آن معنایی که از اسماء اشاره به ذهن متبادر می شود یک معنای مضاعف است. ب) کلام مرحوم آخوند خلاف قانون ترادف است زیرا نمی شود زن و مرد و دور و نزدیک را بجای اسماء اشاره بکار برد ج) معانی اسماء اشاره مستنبط از خود لفظ است نه از مشار الیه در حالی که مرحوم آخوند می فرماید معانی اسماء اشاره دقیقا همان معنای مشار الیه است در حالی که باید گفت حقیقت اشاره غیر از مشار الیه است.
2) اما نظر دوم نظر مرحوم آیت الله بروجردی و مرحوم امام رضوان الله تعالی علیهما است که این نظر این است که معانی اسماء اشاره دقیقا همان معنای حرفیه است یعنی ایجاد اشاره به معنای اشاره کردن است اصلا اسماء اشاره برای تعیین ذهنی و خارجی وضع شده اند و هیچ معنایی هم از مشار الیه در آن نیست (و یکون الفظ عمل فیها عملا ایجادیا و لم توضع للمشارالیه) در واقع اسماء اشاره انشائی است _که خب ما قبلا عرض کردیم حروف تقسیم می شود به حاکیه و حروفی که معانی ای را ایجاد می کنند مثل حرف ندا که در واقع حکایت از ندا نیست بلکه صدا زدن است_ یعنی خلاصه مرد و زن و مفرد و مذکر و ... در داخل اسماء اشاره نیست و عبارت مرحوم امام هم در تهذیب این است که (ولیکن ان التحقیق موضوعه للنفس الاشاره اعنی لایجادها اما الی الحاضر کما فی الفاظ الاشاره او الی الغائب کما فی بعض الضمائر فعلیه لا یکون المشار الیه داخلا فی معناه راسا بل تمام الموضوع له فیها لیس الا نفس الاشاره) یعنی کاملا معنایشان معنای حرفی است و معنای اسمی مطلقا ندارند حالا اینکه در اسماء اشاره آن مشار الیه هم وجود دارد این یک معنای تبعی است و دلالتش دلالت التزامی است بنابراین اسم اشاره با مشار الیه یک تلازم عرفی با یکدیگر دارند به هر حال به همراه اشاره مشار الیه هم به ذهن خطور پیدا می کند ولی خب داخل در معنای اشاره نیست لذا احضار مشار الیه در ذهن از این جهت است که خب جوابی که به محقق بروجردی و امام داده اند این است که باز این الف) خلاف تبادر است یعنی معنایی که در اشاره است معنای تبعی و وابسته نیست در حالیکه اسماء اشاره به طور مستقل بکار می روند مثلا معنای آنها با معنای (از) یکی است البته که یک ابهامی در معانی اسمیه هستند ولی این دلیل نمی شود که این ها استقلالی ندارند بله رفع ابهامشان در صورتی است که انضمام به مشار الیه شان پیدا کنند ب) تمام علمای نحو و ادبیات بدون استثناء اینها اتفاق نظر دارند که اینها اسم هستند و حرف نیستند و اصلا در مورد اینها خبر داده میشود و بعنوان فاعل و مفعول استفاده می شوند و تمام نقش های اسمی را دارند خب اینکه نمی تواند صوری باشد ج) اگر مشار الیه داخل در معنای اسماء اشاره نباشد پس می شود هر کدام از اینها را بجای یکدیگر بکار برد در حالی که نمی توان این ها را به جای یکدیگر بکار برد پس معلوم می شود که معنا تلفیقی از اشاره و مشارالیه است.
3) اما نظر سوم که نظر محقق اصفهانی سید محمد حسین غروی اصفهانی که در واقع معنای تلفیقی اینها را مطرح می کند که چون این نظر مقبول و درستی است این را می گذاریم برای فردا انشاءالله.