1402/06/28
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: المقدمة/کفایه الاصول /موضوع علم
خلاصه:
دیروز عرض کردیم که مرحوم آخوند خراسانی(ره) فرموده بودند موضوع هر علم، چه چیز میتواند باشد، إنّ کلّ موضوع علم وهو الّذي یبحث فیه عن عوارضه الذاتيّة أی بلا واسطة في العروض[1] . یعنی ایشان همانند مشهور بر این نظرند که هر علمی بایستی موضوع خاصی داشته باشد اما بعضی بر این نظرند که لازم نیست هر علمی موضوع واحد و خاصی داشته باشد.
بحث در اینجا بود که آیا لازم است هر علمی، موضوعِ خاصی داشته باشد؟ و بعد از این که مسئله مرتفع شد میپردازیم به موضوعِ علمِ اصول فقه که موضوع این علم چیست.
خب گفتیم بعضی از بزرگان به این باورند که هر علمی، موضوعِ خاصِ خود را دارد؛ اما حالا میخواهیم ببینیم دلیل چیست و چرا به این باورند.
استدلال این نوع افراد، یکسری مقدمات است که از قاعدهای عقلی بنام قاعده الواحد گرفته شده است. الواحد لا یصدر عنه إلّا الواحد والواحد لا یصدر إلّا من الواحد.پ، یعنی علّتِ واحد نمیتواند بجز یک معلولِ واحدی باشد، یعنی از علّتِ واحد فقط یک معلول صادر میشود و یک معلول فقط میتواند یک علّت داشته باشد و نمیتواند چند علّت داشته باشد.
مقدمه دوم:
در هر علمی اغراضی وجود دارد یعنی هر علمی به تنهایی غرض دارد و مقصود و هدفی را دنبال میکند و مرحوم آخوند(ره) فرموده است که این اغراض واحدِ هر علومی است که تمایُز علوم را مشخص میکند و اگر اینطور نباشد علوم در یکدیگر تداخُل پیدا میکنند.
مقدمه سوم:
در هر علمی مسائلِ گوناگونی وجود دارد(دارای هزاران مسئله است) و این را بدانیم این هزاران مسئله به آن غرض اصلی برمیگردد و آن را تعمیم میدهد. یعنی یک غرض نمیتواند از چند سبب و علّت حاصل گردد، پس با این حال هر مسئلهای که در هر علمی پیش میآید بایستی برگردد به یک علّت که همان غرض و موضوع است که باید حول آن باشد.
جمع بندی:
با این سه مقدمه بعضی از بزرگان و علماء به این باورند که بایستی هر علمی، موضوعِ خود را داشته باشد؛ به عبارت دیگر، یعنی هر علمی یک موضوع واحد داشته باشد.
نظر ما بر این است که هر سه مقدمه دارای اشکالاتی است و خالی از اشکال نیستند و این سه مقدمه محل مُناقشه است.
اشکال اوّل در مورد خود قاعده الواحد است(اشکال به مقدمه اوّل) به این شکل که این قاعده، یک قاعده فلسفی است و ربطی به علم اصول ندارد و خلط شده است، علم اصول در مورد اعتباریات بحث میکند و علم فلسفه در مورد تکوینات است و... و نبایستی خلط مبحث کنیم و این خلطِ مباحث اشکال دارد، همچنین این قاعدهی واحد، منظورِ واحد شخصی و جزئی است و منظور به واحد نوعی و اعتباری نیست.
و این قانون، قانونِ علیّت است و فقط مختص به خداوند متعال است و علّت تامّه فقط خداوند است و این قانون بنابر فرض صحیح بودن فقط برای خداوند متعال صدق میکند.
این مقدمه که بایستی هر علمی برای خودش موضوع واحد داشته باشد را اصلاً چه کسی گفته است؟! و این مطلب از کجا آمده است؟! و همچنین ضرورت این که بایستی هر علمی موضوعِ واحدی داشته باشد و غرض واحد داشته باشد از کجا آمده است؟! مگر چه اشکالی دارد یک علم چند غرض و موضوع داشته باشد؟ هیچ اشکال ندارد و اصلاً ضرورتی ندارد که موضوع و غرض واحد باشد(موضوع و غرض واحد در علم، هیچ ضرورتی ندارد و تعدد موضوع و غرض هیچ اشکال ندارد).