درس خارج اصول استاد محمد محمدی قایینی
96/02/09
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: استصحاب در امور تدریجیه /تنبیه چهارم /استصحاب
خلاصه مباحث گذشته:
بحث در جریان استصحاب در امور تدرجیه بود و دو توجیه از صاحب کفایه در جریان این استصحاب بیان شد.
بحث در جریان استصحاب در زمان و زمانیات بود. منظور از زمان مثل روز و شب است و منظور از زمانیات امور متدرج در وجود است مثل تکلم و مشی و ...
مرحوم آخوند دو بیان برای تصحیح جریان استصحاب در این موارد ذکر کردند. بیان اول این بود که استصحاب متقوم به وحدت موضوع نیست، بلکه متقوم به صدق استمرار و نقض و بقاء است. و البته این بیان با آنچه مرحوم شیخ ذکر کردهاند متفاوت است.
بیان دوم هم این بود که بر فرض استصحاب متقوم به وحدت موضوع باشد، در تدریجیات نیز موضوع واحد وجود دارد. وحدت اعتباری که عرف به لحاظ حرکت توسطیه برای این امور در نظر میگیرد باعث میشود اینجا نیز وحدت موضوع باشد. منظور ایشان از حرکت توسطیه هم جامع بین وجودات مختلف نیست بلکه منظورشان مجموع وجودات بین مبدأ و منتها ست.
و این باعث میشود امور تدریجی به یک امر قار تبدیل شود و تنها تفاوت آن با باقی مرکبات این است که در سایر مرکبات تا وقتی مجموع محقق نشود عنوان صدق نمیکند اما در تدریجیات حتی با عدم تحقق مجموع، عنوان صدق میکند.
ملاک های وحدت در کلام مرحوم صدر
گفتیم مرحوم نایینی گفتهاند : وحدت نیازمند یک ملاک است و این ملاک گاهی داعی است و گاهی مبدأ مناسب دیگری است[1] [2] . و این بیان قبل از نایینی در کلام مرحوم شیخ هم مذکور است[3] .
مرحوم آقای صدر پنج چیز را به عنوان ملاک وحدت ذکر کردهاند. یکی از آنها در امور قار است که همان وحدت در وجود است مثل وحدت جسم و ...
و چهار مورد آن در امور تدریجی و غیر قار است:
اول) اتصال که یک وحدت حقیقی است.
دوم) وحدت مسامحی مثل حرکت عقربههای ساعت که اگر چه بین آنها سکون وجود دارد اما در نظر عرف، یک حرکت واحد محسوب میشود.
سوم) وحدت عنایی و تفاوت آن با تفاوت مسامحی این است که در قسم بالا، عرف اصلا عدم و سکون را ندیده میگیرد اما در اینجا عرف عدم را میبیند اما آن را موجب قطع اتصال نمیداند.
چهارم) تکرار متصل. هر چند عدم طولانی بین آنها متخلل است اما مخل به اتصال نیست مثل درس که با اینکه روزی یک ساعت بیشتر نیست اما همه آنها را عرف واحد میداند. در این مورد تکرر جایگزین خلأ اتصال است[4] .
نقد استاد : تکرار کلام صاحب کفایه
عرض ما نسبت به این قسم آخر این است که روشن است که بین درس دیروز و درس امروز، وحدت عنوانی وجود دارد نه اینکه وحدت حقیقی و شخصی باشد. وحدت عنوانی مثل وحدت انسان صادق بر زید و عمرو است و یقینا منظور آقای صدر وحدت عنوانی نیست.
اگر تکرار را مصحح تحقق وحدت شخصی بدانند یقینا اشتباه است و بین درس امروز و درس دیروز وحدت حقیقی و شخصی وجود ندارد و اگر منظور ایشان این است که هر چند وحدت حقیقی نیست اما استصحاب جاری است، در حقیقت همان حرف مرحوم آخوند است که برای جریان استصحاب صدق استمرار و بقاء و نقض کافی است و نیازمند وحدت نیستیم.
صدق بقاء و استمرار و نقض گاهی به وحدت حقیقی است و گاهی به وحدت تسامحی است و گاهی به تکرر است.
بنابراین اگر مصر بر این باشید که در جریان استصحاب وحدت موضوع شرط است اشکال به شما وارد است که در این قسم وحدتی وجود ندارد و اگر از وحدت موضوع دست برداشتهاید همان حرف مرحوم آخوند را بیان کردهاید فقط مرحوم آخوند متعرض مناشئ صدق بقاء و استمرار نشدند و شما آنها را ذکر کردهاید.
حرف مرحوم آخوند این بود که برای جریان استصحاب صدق استمرار و بقاء کافی است و در امور قار با تعدد وجود، استمرار و بقاء صدق نمیکند اما در امور تدریجی با تعدد وجود، استمرار و بقاء و نقض صدق میکند.
کلام مرحوم شیخ در مساله : عدم لزوم صدق بقاء یا توسعه در معنای بقاء
کلام مرحوم شیخ در این مساله مضطرب است از بخشی از کلام ایشان استفاده میشود که برای جریان استصحاب صدق بقاء لازم نیست و از بخشی از کلام ایشان استفاده میشود که بقاء مفهومی دارد که در این موارد هم صادق است.
ایشان فرمودهاند بقاء یعنی تحقق موجودِ در زمان اول در زمان دوم. و به این معنا، بقاء در زمان صادق نیست اما جریان استصحاب متوقف بر عنوان بقاء نیست چون در ادله استصحاب عنوان بقاء اخذ نشده است.
ظاهر این عبارت این است که ایشان میفرمایند در جریان استصحاب صدق بقاء هم لازم نیست بلکه مهم علم به وجود چیزی و شک در تحقق آن است. بنابراین نه بقاء و نه وحدت موضوع در جریان استصحاب شرط نیست.
و در زمان هم این چنین است یعنی به وجود زمان داریم و در تحقق آن شک داریم[5] .
نقد مرحوم اصفهانی : لزوم اتحاد متیقن و مشکوک
مرحوم اصفهانی به شیخ اشکال کردهاند که هر چند عنوان بقاء در ادله حجیت استصحاب اخذ نشده است، اما ظاهر ادله استصحاب شک در همان چیزی است که مکلف به آن علم داشته است یعنی متعلق شک و یقین واحد باشد و در زمان این چنین نیست یعنی متعلق یقین و شک واحد نیست.
اگر میخواهید بگویید تعدد وجود با وحدت متعلق یقین و شک از نظر عرف منافات ندارد، با صدق بقاء هم منافات ندارد[6] [7] [8] .