درس خارج اصول استاد قایینی

94/08/26

بسم الله الرحمن الرحیم

باسمه تعالی

 

موضوع: اصول عملیه/شرایط برائت /فحص

خلاصه مباحث گذشته: همان طور که گذشت فحص بر مکلف واجب است و مکلف در مخالفت هایی که از جهل نشأت گرفته است، مأذون نیست، و از اطلاق اخبار تعلم عدم فرق بین موارد آن استفاده شد لذا تعلم از مقدمات مفوته محسوب می شود.خلاصه مباحث گذشته: همان طور که گذشت فحص بر مکلف واجب است و مکلف در مخالفت هایی که از جهل نشأت گرفته است، مأذون نیست، و از اطلاق اخبار تعلم عدم فرق بین موارد آن استفاده شد لذا تعلم از مقدمات مفوته محسوب می شود.

 

 

اگر مکلف شک در ابتلاء داشت یعنی نداند که آیا تا پایان عمر به تکلیفی مبتلاء می شود یا نه؟ آیا اخبار تعلم نسبت به این فرض نیز شمول دارد؟

البته مثل نماز آیات را قطعا باید یاد گرفت، چرا که انسان عادتا می داند که مبتلاء به حوادثی می شود که در آن ها نماز آیات واجب است و در ظرف وقوع حادثه فرصت برای تعلم ندارد، اما در مواردی که می داند قطعا به آن ها مبتلا نیست مثل حیض نسبت به مرد، تعلم واجب نیست.

 

حکم وجوب تعلم نسبت به موارد مشکوک الابتلاء

بحث در موارد مشکوک الابتلاء است مثل این که شخص نمی داند که آیا نسبت به حج مستطیع می شود یا نه؟ یا این که نمی داند نصاب زکات در حق او محقق می شود یا نه؟ حال آیا تعلم این مسائلی که در ظرف موضوعشان تعلم ممکن نیست، واجب است؟

جریان استصحاب عدم ابتلاء

شکی نیست که اطلاق اخبار تعلم اقتضای وجوب تعلم حتی نسبت به موارد مشکوک الابتلاء را دارد، ولکن در مقابل این اطلاق شبهه ای مطرح شده به این بیان که، حجتی بر عدم وجوب تعلم در موارد شک وجود دارد که این حجت عبارت است از استصحاب عدم ابتلاء، لذا همان گونه که در فرض یقین به عدم ابتلاء تعلم واجب نبود، در موارد استصحاب هم باید حکم به عدم وجوب تعلم کرد، چرا که حجت بر آن اقامه شده است.

به عبارت دیگر موارد شک در ابتلاء، شبهه مصداقیه اخبار تعلم است، و استصحاب اصلی موضوعی است که بدون معارض جاری می شود، بنابراین بر اساس استصحاب، موضوعی برای اخبار تعلم باقی نمی ماند.

 

جریان برائت

البته جریان اصل برائت هم در موارد شک محذوری ندارد، یعنی در ما نحن فیه که شبهه مصداقیه وجوب تعلم است، برائت از وجوب تعلم اقامه شده و نفی وجوب آن را نتیجه می دهد.

 

بررسی حجیت استصحاب

این که اخبار تعلم موارد حجت بر عدم تکلیف را شامل نیست، واضح است، مثل این که اگر بعدا مکلف مبتلاء به موضوعی شود که اصل برائت از تکلیف به آن وجود دارد، کما این که اگر مبتلا به شرب تتن شود و بر فرض اصل برائت عدم حرمت آن را اقتضاء می کند در این شرب معذور است، و طبعا در مواردی که مکلف می داند در آینده مبتلاء به موضوعی می شود که حجت بر ترک دارد بحثی نیست، اما بحث در موارد جریان استصحاب موضوعی است یعنی این که آیا استصحاب حجت هست یا نه؟

 

ادله عدم جریان استصحاب

در کلمات مرحوم خویی دو بیان در رد جریان استصحاب وجود دارد.

بیان اول مرحوم خویی: از آن جا که علم اجمالی وجود دارد که مکلف به وقایعی مبتلاء می شود، یعنی در مجموع مکلف می داند که به برخی از موارد مشکوک الابتلاء مبتلاء می شود لذا در اطراف این علم اجمالی نمی توان استصحاب جاری کرد چرا که منتهی به ترخیص در ترک تعلم کل و در نتیجه باعث مخالفت عملیه می شود.

اشکال: اگر این علم اجمالی احراز شود کلام مرحوم خویی تمام است، اما بحث بر سر وجود این علم اجمالی است، یعنی اگرچه علم اجمالی به ابتلای تکالیفی وجود دارد ولی در بسیاری از این موارد مکلف در ظرف وجوب، تمکن از تعلم دارد، و به عبارت دیگر معلوم نیست که این علم اجمالی در خصوص مواردی باشد که در ظرف وجوب، تمکن از تعلم وجود نداشته باشد، حال آن که بحث مربوط به جایی است که در ظرف وجوب تمکن از تعلم نباشد.

 

بیان دوم مرحوم خویی: لازمه این که اخبار تعلم محدود به موارد علم به ابتلاء شود، تخصیص به فرد نادر است.

اشکال: چه اشکالی است در این که وجوب تعلم دو دلیل داشته باشد، یعنی هم دلیل وجوب تکلیف و هم دلیل وجوب تعلم دال بر آن باشد، بنابراین تخصیص به فرد نادر پیش نمی آید.

 

بیان مرحوم نایینی: اخبار وجوب تعلم محکَّم است و استصحاب جاری نیست، زیرا اطلاق این اخبار کما این که موارد علم به ابتلاء را شامل است، همان طور نسبت به موارد شک در ابتلاء هم شمول دارد، اما از آن جا که وجوب تعلم طریقی است پس مخصص موارد علم به عدم ابتلاء است، و عقل تعلم در آن را واجب نمی داند، لذا اگر اماره ای بر عدم ابتلاء اقامه شد از اطلاق اخبار خارج می شود ولی اثبات علم و قطع به عدم ابتلاء به واسطه استصحاب، فقط بنابر قبول اصل مثبت ممکن است چرا که اثر بر قطع به عدم ابتلاء بار می شود نه صرف عدم ابتلاء و حال آن که موضوع استصحاب عدم ابتلاء بود و اثبات قطع به عدم ابتلاء به واسطه این استصحاب مثبت است، به عنوان مثال اگر شخصی نذر کند با یقین به حیات فرزندش صدقه دهد به واسطه استصحاب نمی توان صدقه را بر او واجب دانست.