درس خارج فقه استاد محمد محمدی قایینی

99/07/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: اعتبار آزمایشات و نتائج پزشکی /مسائل پزشکی /مسائل مستحدثه

خلاصه مباحث گذشته

بحث ما در مسائل پزشکی در سال جدید در مورد اعتبار آزمایشات و نتائج پزشکی است.

اعتبار آزمایشات و نتائج پزشکی

بحث در اعتبار انواع آزمایش های پزشکی و مسائل مرتبط با انگشت نگاری و کارشناسی هایی که در رابطه با تشخیص آسیب ها و هویتها اتفاق می افتد، در دو مقطع مهم قابل پیگیری است. برای اینکه موضوع بحث روشن شود و حوزه بحث متناسب با مسائل پزشکی از غیر پزشکی جداسازی شود، این دو مرحله را بیان می کنیم.

مرحله اول اعتبار این آزمایشها در راستای تحصیل علم و جزم و یقین است. چنانچه به واسطه این آزمایش ها برای اشخاص حقیقی و شخصیت های حقوقی مانند قضات، علم حاصل شود، این یک مرحله از بحث است.

جایگاه این بحث مربوط به فقه پزشکی نیست بلکه مربوط به کتاب قضا و اعتبار علم قاضی است که آیا علم قاضی که خارج از طرق معهود مانند بینه و اقرار و ایمان و به صرف علم شخصی او حاصل می شود، و بر طبق آن حکم می کند، این حکم مشروع است یا نه؟ معروف این است که حکم قاضی بر اساس علم شخص خودش مشروع و نافذ است. ادله ای بر این جهت اقامه کرده اند و بعضی تفصیلاتی مانند تفصیل بین حق الناس و حق الله و دیگر تفصیلاتی از قبیل علم عادی و غیر عادی داده اند.

مرحله دیگر از بحث این است که اگر برای قاضی به وسیله وسائل پزشکی علم حاصل نشود، آیا به کارشناسی های پزشکی اعتناء می شود یا نه؟ آنچه در کلمات و فتاوای فقها وجود دارد عمدتا ناظر به جهت اول از بحث است.

اگر آزمایش ها مفید علم باشد، نتیجه اش این است که تأثیر این آزمایش ها از قبیل امور حسی محسوب می شود و خبر کارشناس در اینگونه موارد بر پایه خبر حسی، ارزش و اعتبار پیدا می کند. از کلمات متخصصین اینطور استفاده می شود که احتمال خلاف در آزمایشهای پزشکی مانند دی ان ای، خون و ... در حد صفر است. نتیجه این کلام این می شود که پذیرش قول متخصصین آزمایشگاه از قبیل پذیرش قول خبره نیست که مقدمات آن متبنی بر حدس باشد. فقه پزشکی از این جهت آزمایشات پزشکی را دنبال می کند که احتمال خطای آنها در حد صفر است و با آن معامله قول خبره نمی کند. این کلام دو نتیجه دارد یکی اینکه تکوینا و خارجا برای دیگران مفید علم است. نتیجه دیگر اینکه اگر مفید علم نبود اعتبار آن برای دیگران به ملاک خبر است نه قول خبره، در نتیجه از این جهت مورد توجه قرار خواهد گرفت.

مرحله دیگر از بحث این است که این آزمایشات چنانچه مفید علم نباشد، آیا به ملاک خبر اعتبار دارد و دلیلی بر اعتبار قول متخصص آزمایشگاهی داریم. اگر تأثیر این آزمایشات برای فقیه از قبیل حس نباشد بلکه از قبیل حدس قطعی باشد، جایی که برای دیگری مفید یقین نبود، آیا اعتبار تعبدی و بر اساس حجیت شرعیه قابل اعتماد است و دلیلی بر حجیت قول خبره به گونه ای که شامل این موارد شود، وجود دارد یا نه؟

برای اینکه در مرحله اول بحث قطعی بودن آزمایشات را به نحو حسی بودن که به ملاک خبر بخواهد برای دیگران اعتبار داشته باشد عبارتی از مقاله ای که منتشر در مجله پزشکی قانونی ایران است بیان می کنم. در این مقاله آمده است«داده‌های آزمایشگاهی طبی که عمدتاً شامل آزمایش‌های آسیب شناسی، سم شناسی، سرولوژی و ژنتیك بوده و به عنوان امارات قضایی پزشكی محسوب می‌گردند، تاحد معتنابه دقیق و بی نقص بوده و یافته‌های آن با کمترین میزان خطا مواجه می‌شود. احتمال نزدیك به صفر کسب نتایج خلاف حاصل از این آزمایشات باعث گردیده تا عقلاء این احتمالات بسیار ضعیف را نادیده بگیرند و در نتیجه محصول این آزمایشات در تعارض با امارات قانونی از باب تقدم علم بر ظنون نوعی معتبر خواهد بود»[1]

عمده نتیجه ای که می خواهیم از این عبارت بگیریم این است که نتائج آزمایشات و تأثیر آنها در حصول علم از قبیل امر حسی است.

مرحله دیگر بحث این است که اگر آزمایشات مفید علم نبود، وظیفه چیست. ظاهر عده ای از فتاوی این است که اعتبار نظرات پزشکی منوط به حصول علم است. پس اگر علم حاصل نشود اعتباری ندارد و برای رفع ید از امارات فقهی مانند بینه و اقرار و فراش و .... باید از این آزمایشات علم حاصل شود و اگر علم حاصل نشود حتی معارض با این امارات محسوب نمی شود.

در مجله علمی پژوهشی حقوق خصوصی در مقاله ای تحت عنوان «بررسی حجیت آزمایش دی ان ای در نفی نسب» آمده است «فقهای متقدم متعرض روشهای جدیدی چون دی ان ای نشده اند، اما با توجه به کلام آنها در باب نفی ولد می توان می توان مخالفت آنها را با پذیرش این روشها جهت نفی نسب، در کنار لعان استنباط کرد»[2] هر چند فقها در خصوص دی ان ای عنوانی ندارند اما از مضمون کلمات اینها استفاده می شود که آزمایشات اعتبار ندارد و آنچه مورد قبول آنهاست لعان و فراش و ... است. ملاک در اثبات نسب، فراش است ولی در آزمایش دی ان ای قرار نیست بر حسب فراش، قضاوت شود پس اعتباری در نسب ندارد، همینطور در بحث لعان. ملاک در ثبوت حد قذف لعان است. در ادامه عبارت آمده است «در مورد نظر فقهاي معاصر، مركز تحقيقات فقهی بر مبنای استفتائاتی كـه از مراجـع عظـام در پاسخ اين پرسش كه آيا نتيجه آزمـايش هـای ژنتيكـی فعلـی از نظـر شـرعی می‌تواند مستند و دليل بر اثبات و نفی گردد يا خير؟ آورده است: «باتوجه به استفتائات انجام شده توسط اين مركز در موارد مشابه از مراجع عظام، اكثر آنـان اظهار داشته‌اند آزمایش‌های دقيق علمی به عنوان دليل اثبات نسب حجيـت ندارنـد، مگـر اينكـه موجب حصول علم شوند»

در ادامه این مقاله، نظر مخالف را به مرحوم محسنی از فقهای معاصر نسبت داده است «در مقابل برخی فقهای معاصر که به صراحت به این بحث پرداخته اند، معتقدند با امکان تحصیل علم به صحت نسب یا بطلان آن از طریق اماره علمی، مجالی برای لعان باقی نمی ماند و اذعان نموده اند که اثر لعان دفع حد یا نفی ولد تعبدی است و اساسا با وجود علم، موضوعی برای تعبد نمی ماند. بنابر این آزمایش دی ان ای و مانند آن طرق علمی هستند که با تشریع لعان که مختص به فرض جهل به واقع است، تعارض و منافاتی ندارند»

از این کلام استفاده می شود که مرحوم محسنی آزمایشات را از باب علم حجت می داند نه اینکه بخواهد آزمایشات را تعبدا معتبر بداند و این کلام ملحق به کلامی است که فقهای قبل گفته اند.

در مقاله دیگری فتاوی را بیان کرده است. عنوان مقاله «نقش آزمایش های دی ان ای در اثبات نسب از دیدگاه فقه امامیه و حقوق ایران» است. در این مقاله آمده است «آیت الله صافی گلپایگانی:نسب به استناد آزمایش های مذکور شرعا ثابت نمی شود ولی اگر کسی شخصا علم به نسب پیدا کرد خودش موظف به ترتیب آثار آن است. والله العالم» از آیت الله فاضل لنکرانی نقل کرده است «اگر برای قاضی علم حاصل شود که کودک برای فرد مورد نظر است کودک به او ملحق می شود» از آیت الله موسوی اردبیلی نقل کرده است «اگر آزمایشات به قدری دقیق باشد که برای نوع افراد کارشناس نیز سبب قطع و یقین جهت انتساب فرزند به شخص آن مرد باشد جهت انتساب فرزند به شخص آن مرد باشد جهت انتساب فرزند به او کافی است»[3] . اینکه ایشان فرموده است اگر برای نوع مفید علم است برای این شخص حجت است، به حسب صناعت توجیه پذیر نیست. از آیت الله خامنه ای نقل کرده است «حجیت ندارد، مگر در صورت حصول یقین» بعد در این مقاله آمده است «برخی دیگر از مراجع بر این باورند که علمی که از طریق این آزمایش ها حاصل گردد حجت نیست و با این آزمایش ها نمی توان نسب را ثابت نمود. آیت الله ناصر مکارم شیرازی : اینگونه آزمایش ها و علم قاضی که ناشی از آن باشد حجت نیست و نسب نیز با این آزمایشات ثابت نمی شود، این گونه آزمایش ها با توجه به تخلف های فراوانی که دارد حجت نیست. علت این حکم به حجیت علم قاضی برمی گردد؛ یعنی علم قاضی زمانی حجیت دارد که از طریق حس یا مبادی قریب به حس باشد» در ادامه این مقاله آمده است «در فرض تعارض این آزمایش ها با اماره فراش نیز در میان علما اختلاف نظر وجود دارد. عده ای بر این عقیده اند که این آزمایش ها حجیت نداشته و بر اماره فراش مقدم نمی گردند. آیت الله جواد تبریزی «آزمایش و تجزیه خون و امثال آنها اعتباری ندارد. اگر برای مجتهد جامع الشرایط علم حاصل شود می تواند به علم خود عمل کند والله العالم» یعنی حجیت تعبدی نیست و اگر منشأ علم شود حجت است و قاضی در فرض حصول علم بر اساس آن می تواند قضاوت کند.

از آیت الله مکارم نقل کرده است «این گونه آزمایش ها نمی تواند مرجح شود» از آیت الله صافی نقل کرده است «ترجیح باید فقط با امارات شرعیه باشد والله العالم» یعنی فراش بر دی ان ای مقدم است.

 


[1] ادله تقدم نوعی امارات قضایی بر امارات قانونی منتشر شده در پزشکی قانونی ایران، بهار 1397 .
[2] بررسی حجیت آزمایش دی ان ای(DNA) در نفی نسب، مجله علمی-پژوهشی حقوق خصوص، دوره دهم-شماره اول .
[3] نقش آزمایش های دی ان ای در اثبات نسب از دیدگاه فقه امامیه و حقوق ایران.