1400/01/28
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع:حجیت روایات غیر فقهی
یکی از مباحث مهمی که جای آن در علم اصول خالی است و فقط در کلمات برخی علماء مطرح شده است، سعه و اطلاق ادله اعتبار خبر واحد است. آنچه در اصول مورد بحث قرار گرفته است اعتبار خبر واحد در فقه و احکام شرعی است و به تعبیر دیگر آنچه در اصول مورد بحث قرار گرفته است بحث از منجزیت و معذریت در فقه است. همان طور که بحث از حجیت سایر ظنون هم در حیطه فقه است و وجه آن هم این است که اصول مدون، اصول فقه است.
اما بحث از حجیت مطلق ظنون و خبر واحد بالخصوص دو مجال دیگر نیز دارد یکی بحث از اعتبار آنها در اعتقادات است (که در آنها بحث تنجیز و تعذیر معنا دارد). این خود یک بحث اصولی است و ثمرات متعددی دارد، مباحث اعتقادی زیادی هستند که برهان و استدلال عقلی ندارند (تفصیل کیفیت علم انبیاء و ائمه علیهم السلام، برخی اوصاف ایشان، قدرت ایشان در تصرفات تکوینی و ... و بلکه حتی برخی صفات خداوند متعال مثل اینکه اراده خداوند صفت ذات است یا فعل؟ و خصوصیات قبر و برزخ و قیامت، اموری مثل رجعت و ...) و در مورد آنها روایات متعددی وارد شدهاند، آیا این روایات اعتبار دارند؟ آیا اعتقاد بر اساس این روایات واجب است؟ و مکلفین همان طور که به روایات فقهی ملزمند به این روایات هم ملزمند؟ برخی بزرگان معتقدند خبر واحد در این موضوعات فاقد اعتبار است و نمیتوان بر اساس این روایات اعتقاد و التزام داشت.
بحث دیگر، اعتبار اخبار در غیر این دو قسم (فقه و اعتقادات) است. مثل اخباری که در باب واقعیات و تکوینیات وارد شدهاند. مثل اینکه هفت آسمان هست، قصص انبیاء علیهم السلام، مراحل تکوین جنین، و ... و هر امری که نه به مجال عمل و نه به مجال اعتقاد مرتبط نباشد.
این امور صرفا حکایت از واقعیات و حقایق هستند و نه عمل به آنها لازم است و نه اعتقاد به آنها.
روایات مرتبط با مثل خواص ادویه یا درمان بیماریها و یا تاثیر برخی امور در سلامت بدن و ... از همین دستهاند چون در آنها تنجیز و تعذیر (نه به معنای مرتبط با عمل جوارح و نه به معنای مرتبط با عمل جوانح و قلب و اعتقاد) معنا ندارد بلکه حاکی از حقایق و واقعیاتند. و روشن است که اعتقاد به هر حقیقت و واقعیت لازم نیست همان طور که تکالیف شرعی فقهی محدودند، امور اعتقادی هم محدودند و این طور نیست که اعتقاد به هر حقیقت و واقعیتی لازم باشد و جزو وظایف مکلفین باشد. همان طور که روشن است که علم غیر از اعتقاد است. ما به سفیدی این دیوار علم داریم اما عقد قلب و بنای بر آن واقعیت مثل بنای بر توحید و نبوت از واجبات نیست و این عقد قلب هم با صرف علم حاصل نمیشود. عدم اعتقاد به این امور نه موجب کفر است و نه موجب فسق است.
توضیح بیشتر:
امور اعتقادی سه قسمند: برخی از آنها در اسلام معتبرند یعنی اگر کسی به آنها معتقد نباشد مسلمان نیست مثل اعتقاد به توحید و نبوت. در این قسم هم تحصیل معرفت و اعتقاد لازم است و هم عدم اعتقاد موجب کفر است.
برخی دیگر اگر چه تحصیل معرفت و اعتقاد به آنها واجب است اما عدم اعتقاد به آنها موجب خروج از اسلام نیست.
و برخی دیگر هم تکلیف در آنها از قبیل تکالیف مشروط است یعنی اگر کسی به آنها علم پیدا کند باید به آنها معتقد باشد اما اصل تحصیل علم هم در آنها لازم نیست.
البته حدود امور اعتقادی که اعتقاد در آنها الزامی است مورد سوال است. غیر از امور معتبر در اصل اسلام، کدام امور اعتقادی هستند که اعتقاد در آنها لازم است؟ این طور نیست که هر آنچه از امور اعتقادی باشد تحصیل معرفت و علم در آنها لازم باشد و برخی از امور حتما جزو اموری هستند که تحصیل معرفت در آنها لازم نیست.
اما جدای از این سه قسم از امور اعتقادی، برخی امور هستند که اصلا اعتقاد به آنها هم در صورت تحصیل معرفت لازم نیست مثل اینکه زمین کره است یا هفت آسمان هست و ... (البته اگر به تکذیب قرآن نیانجامد). حال آیا خبر واحد در این امور معتبر است؟ یعنی اموری که نه تکلیف هستند و نه اعتقاد به آنها (حتی در صورت تحصیل معرفت به آنها) لازم است. مثل اینکه در خبر آمده باشد فلان خوراکی، چنین خاصیتی دارد آیا اخبار در این امور اعتبار دارند؟
خلاصه اینکه اعتبار روایات در سه حوزه باید مورد بررسی قرار بگیرد. یکی حوزه امور فقهی و دیگری حیطه امور اعتقادی و سوم حوزه امور واقعی که نه فقهیاند و نه اعتقاد به آنها لازم است.
اعتبار اخبار در امور فقهی، به صورت مفصل در اصول فقه مورد بحث و بررسی قرار گرفته است اما دو حوزه دیگر باید مورد بحث قرار بگیرد.
یکی اعتبار اخبار در مجال امور اعتقادی (که منجزیت و معذریت در آنها معنا دارد) و شاید حتی به لحاظ وجوب و حرمت اعتقاد بتوان آن را در ذیل مباحث فقهی هم قرار داد و دیگر اعتبار اخبار آحاد در مجال حقایق و واقعیات غیر فقهی و اعتقادی است که روایات بسیار زیادی در این حوزه قرار میگیرند. از جمله آنها روایات وارد شده در بخش سلامت و پزشکی است. بخشی از آنها روایات در مورد شهرسازی و معماری و ... است. بخشی دیگر در مورد اقتصاد و دانشهای دیگر است و ...
این روایات در حقیقت ارشاد به مصالح بندگان است و مطلوبیت این امور (بر فرض مطلوبیت) به معنای مطلوبیت فقهی یا کلامی نیست بلکه یک مطلوبیت ارشادی است مثل مطلوبیت دارویی که توسط پزشک تجویز میشود.
بله ممکن است برخی از این امور صغرای مسائل فقهی را بسازد مثل اینکه مثلا چیزی مضر باشد و در فقه هم خوردن چیزی که ضرر دارد حرام باشد و ... اما با این حال روایات وارد شده در غیر مسائل فقهی و اعتقادی در این امور هم منحصر نیست و روایات متعددی هستند که هیچ تلازمی با فقه یا کلام هم ندارند و جعل حکم تکلیفی در هر آنچه دارای مصلحت یا مفسده است بر شارع لازم نیست بلکه آنچه ثابت است این است که در موارد اوامر و نواهی شارع، مصلحت و مفسدهای وجود دارد نه اینکه هر جا مفسده و مصلحتی باشد لزوما شارع باید امر و نهی هم داشته باشد. پس روایات متعددی داریم که نهایتا ارشاد به وجود مصلحت و مفسدهاند و نه مستلزم حکم فقهیاند و نه اعتقادی.
آیا خبر در این امور اعتبار دارد؟ به این معنا که همان طور که اگر در این امور علم حاصل شود، میتواند مبنای عمل برای دستیابی به آن اثر یا ممانعت از حصول آن اثر، قرار بگیرد، آیا خبر هم میتواند مبنای عمل قرار بگیرد (در حالی که این عمل هیچ حکم فقهی نداشته باشد). آیا عقلاء، در مجال حقایق و واقعیات ظن و از جمله خبر را معتبر میدانند؟
پس اعتبار خبر در این امور به معنای منجزیت و معذریت نیست بلکه به معنای ترتیب اثر و مبنای عمل قرار گرفتن است.
تذکر این نکته هم لازم است که بحث ما در خبر واحد است اما اصل این بحث به مساله خبر واحد محدود نیست بلکه شامل هر ظنی هم میشود. و لذا اعتبار ظواهر در این مسائل محل بحث است و بر همین اساس حتی اگر روایت متواتر باشد یا آیه شریفه قرآن باشد با این حال اعتبار ظواهر باید مورد بحث قرار بگیرد همان طور که اعتبار ظواهر در امور اعتقادی باید بحث شود. چون اعتقاد در فرض علم لازم است اما جایی که علم وجود ندارد بلکه فقط ظهور (هر چند ظهور آیه یا روایت متواتر) وجود دارد آیا اعتقاد بر اساس آن ظاهر لازم است؟
و مانند خبر واحد و ظهور، سایر ظنون مثل شهرت و ... است. پس معیار بحث، ظن است نه خبر بما هو خبر و ما اگر چه در مورد خبر بحث میکنیم اما مناط بحث در سایر ظنون هم وجود دارد.
بنابراین ما در دو مقام بحث خواهیم کرد:
مقام اول: اعتبار خبر در حوزه اعتقادات
مقام دوم: اعتبار خبر در حوزه حقایق و واقعیات