99/02/07
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: سرایت بیماری /مسائل پزشکی /مسائل مستحدثه
خلاصه مباحث گذشته:بحث ما در سرایت بیماری بود. بحث منتهی شد به بیان روایاتی که مفاد آنها این بود که ابتلاء به بیماری های مسری و صعب العلاج، نه تنها منافاتی با ایمان ندارد بلکه بلاهای سخت مربوط به اولیاء و انبیاء و بندگان خالص است.
مشکلی که در مقام مطرح شد این بود که با توجه به این روایات، اولیاء و بندگان مخلص خدا به مشکلات سخت گرفتار می شوند، اما از طرف دیگر مقتضای ظاهر آیه شریفه ﴿وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِير﴾[1] این است که مصائب و گرفتاری ها به واسطه گناه شخص مبتلی به آن گرفتاری است؛ یعنی خود انسان با عملکرد خودش گرفتار چنین مشکلاتی می شود.
مرحوم ملاصالح مازندرانی جواب هایی را به این اشکال داده است. ایشان فرموده آیه مربوط به غیر معصومین علیهم السلام است و گرفتاری هایی که برای معصومین علیهم السلام به وجود می آید از این آیه تخصیص خورده است، چون معصومین علیهم السلام گناهی ندارند تا بخواهد منشأ مکافات شود. ایشان فرموده همانطور که استغفار حضرت به خاطر گناه و معصیت نیست، مشکلات و گرفتاری های ایشان نیز به خاطر گناه نیست.
بیان دیگر ایشان در پاسخ به اشکال این است که آیه تخصیص نخورده اما در رابطه با غیر معصومین علیهم السلام این جزا، برای گناه است و در معصومین علیهم السلام، جزای ترک اولی است. با این بیان استغفار پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم نیز توجیه می شود.
در موثقه ابن بکیر آمده است: «محمّد بن يحيى، عن أحمد بن محمّد، عن ابن فضّال، عن ابن بكير قال: سألت أبا عبد اللّه عليه السّلام في قوله عزّ و جلّ: وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ فقال: هو وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ قال: قلت: ليس هذا أردت أ رأيت ما أصاب عليّا و أشباهه من أهل بيته عليهم السّلام من ذلك؟ فقال: إنّ رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله كان يتوب إلى اللّه في كلّ يوم سبعين مرّة من غير ذنب»[2] .
روایت علی بن رئاب نیز به همین مضمون است: «عدّة من أصحابنا، عن سهل بن زياد، و عليّ بن إبراهيم، عن أبيه جميعا، عن ابن محبوب، عن عليّ بن رئاب قال: سألت أبا عبد اللّه عليه السّلام عن قول اللّه عزّ و جلّ: وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ أ رأيت ما أصاب عليّا و أهل بيته عليهم السّلام من بعده هو بما كسبت أيديهم و هم أهل بيت طهارة معصومون؟ فقال:إنّ رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله كان يتوب إلى اللّه و يستغفره في كلّ يوم و ليلة مائة مرّة من غير ذنب، إنّ اللّه يخصّ أولياءه بالمصائب ليأجرهم عليها من غير ذنب»[3] .
مرحوم ملاصالح مازندرانی ذیل این روایت فرموده است: «و هذا الجواب يحتمل وجهين أحدهما أن المصيبة قد تكون من غير ذنب كما أن التوبة قد تكون من غير ذنب و الغرض منها زيادة الثواب و رفع الدرجات، حينئذ حكم الآية جار فى غيرهم عليهم السلام و الخطاب غير شامل لهم كما سيجيء، و ثانيهما أن المكتسب اعم من الذنب و غيره كما أن التوبة أعم من ذنب و غيره فان حسنات الابرار سيئات المقربين، و الفرق بين الجوابين تخصيص الحكم و المكتسب فى الاول و تعميمهما فى الثانى، و اللّه أعلم»[4] .
مرحوم ملاصالح مازندرانی در موضع دیگر جواب دیگری ذیل روایت «أما انه ليس من عرق يضرب و لا نكبة و لا صداع و لا مرض الا بذنب»[5] می دهند. ایشان فرموده است: «ان قلت لزم من هذا أن لا ترد الآلام على الأنبياء و الأوصياء لعدم تحقق سببها و هو الذنب فيهم و اللازم باطل بالاتفاق، و لما مر، قلت لا نسلم انتفاء السبب فيهم فان الذنوب متفاوتة بالذات و بالنسبة الى الاشخاص فترك الاولى ذنب بالنسبة إليهم فلذلك قيل: حسنات الابرار سيئات المقربين، و يؤيده ما أصاب آدم و يونس و غيرهما بسبب تركهم ما هو أولى بهم و لئن سلم فقد يصاب البريء بذنب الجرى كما مر على أنه يمكن تخصيص ذلك بغيرهم جمعا بينه و بين ما دل على أن الغرض من ابتلائهم رفع درجاتهم التى لا مدخل لكسب الانسان فيها»[6] .
جواب دیگری که از کلمات ایشان قابل استفاده است این است که ایشان فرموده است شاید خطاب ﴿فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ﴾ و ﴿وَ ما أَصابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ﴾[7] به اعتبار جنس باشد. منظور ایشان این است که ابتلائات انبیاء به خاطر گناه دیگران است. گناه از دیگران صادر می شود اما معصومین و انبیاء نیز جور آنها را می کشند. ایشان فرموده است: «و لك أن تريد بالنفس و اليد الجنس و تقول قد يصيب المصيبة بريئا بفعل غيره كما دلّ عليه بعض الآيات و الرّوايات»[8] .
بیان اخیر ایشان با ظهور آیه مساعد نیست. ظاهر روایت «أما انه ليس من عرق يضرب و لا نكبة و لا صداع و لا مرض الا بذنب» این نیست که به خاطر گناه فرد دیگری غیر آن شخص مبتلی شود، بلکه ظاهرش این است که به خاطر گناه خودش گرفتار می شود.
ما برای حل این مشکل دو بیان را مطرح می کنیم:
یکی اینکه مخاطب آیه ﴿وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِير﴾ هر انسانی نیست بلکه خصوص اشخاص گناهکار است و معصومین علیهم السلام و انسانهای خالص، تخصصا از این آیه خارج هستند.
بیان دیگری که می توان گفت این است که مخاطب در این آیه مجموع امت باشند؛ به اعتبار مجموع و نه به اعتبار جمیع و انحلال. یعنی ممکن است به خاطر گناه برخی از امت، دیگران نیز به آن مصیبت مبتلی شوند. شبهه ای که در تنافی بین آیه و روایات به وجود آمد به این خاطر بود که آیه را به نحو انحلالی معنا می کردند.داین بیان دوم یک تعبیر عرفی است. در نتیجه بین آیه و روایات تنافی وجود ندارد.
پس متحصل کلام این شد که ابتلای به بیماری های سخت اختصاص به غیر مؤمنین ندارد و گرفتاری به بیماری دلیل بر عدم ایمان و مذنب بودن نیست.