99/01/27
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: سرایت بیماری /مسائل پزشکی /مسائل مستحدثه
خلاصه مباحث گذشته:بحث ما در مسأله سرایت بیماری بود و گفتیم حدیث «لا عدوی» با سرایت برخی از بیماری های منافات ندارد.
به مناسبت نزدیک شدن به ماه مبارک رمضان بحثی که مطرح است این است که وظیفه شخص مسلمان با وجود بیماری مسری چیست و آیا بر او روزه واجب است یا نه؟
وجوب روزه مشروط است به این است که مکلف بیمار نباشد. بیماری ای که با آن بیماری قدرت بر روزه گرفتن نداشته باشد. اگر شخص بیمار روزه بگیرد روزه او باطل است و باید آن را قضا کند البته اگر قدرت بر قضا داشته باشد.
آن چیزی که محل بحث است این است که ملاک وجوب صوم چیست؟ یک ملاک واقعی برای این شرط وجود دارد و یک ملاک طریقی. اینطور نیست که هر بیماری ای مانع از وجوب صوم باشد بلکه بیماری است که با آن بیماری، شخص قدرت بر روزه گرفتن نداشته باشد. صرف بیماری مانع از وجوب صوم نیست بلکه بیماری ای است با وجود آن، قدرت عرفی بر روزه گرفتن نباشد.
از نظر اثباتی از نظر فقها ملاک وجوب، این است که مکلف خوف بیماری را نداشته باشد. یعنی ملاک بر سقوط تکلیف، وجود واقعی و قطعی بیماری نیست بلکه ملاک صرف خوف است حتی اگر انسان به بیماری قطع نداشته باشد بلکه به مجرد ترس از حدوث بیماری و یا تشدید بیماری، وجوب روزه ساقط می شود.
خوف ضرر در ابواب مختلفی از فقه مطرح شده است مانند باب حج، صوم، وضو، غسل و ... مطلب مهمی که در اینجا وجود دارد این است که ملاک خوف ضرر چیست؟ فقها ملاک خوف ضرر را، احتمال قابل توجه عقلائی مطرح کرده اند.
مسأله خوف ضرر در برخی از موارد جنبه طریقیت دارد و در برخی از موارد جنبه موضوعیت دارد. در بعضی از موارد با خوف ضرر حکم واقعی ممکن است منتفی شود و حکم دائر مدار وجود واقعی نباشد ولی در برخی از موارد وجود ضرر واقعی است و خوف صرفا طریق است و چناچه ضرر واقعا وجود نداشته باشد، حکم منتفی نمی شود. از جمله موارد خوف ضرر که موجب می شود روزه واقعا صحیح نباشد هر چند بعدا مکلف علم پیدا کند ضرری در کار نبوده است، سفری است که در آن خوف ضرر وجود دارد.
مراد از خوف صرف احتمال نیست. بلکه باید احتمال عقلائی باشد یعنی عقلا به آن احتمال، اعتنا کنند. اگر ملاک صرف احتمال باشد، یک قضیه شخصی می شود مانند اصول عملیه، که موضوع آن شک است. اما موضوع در باب صوم، احتمال ضرر نیست بلکه خوف ضرر است. عنوان خوف عنوانی است که با صرف احتمال شخصی صدق نمی کند. مخوف بودن منوط به این است که از نظر عقلائی احتمال معتد به باشد. اگر عقلا احتمال آن ضرر را بی جا می دانند عنوان خوف صدق نمی کند. مکلف اگر احتمال ضرر دهد باید فحص کند ببیند آیا عقلا احتمال ضرر می دهند یا نه؟
وجه دیگری که اقتضا می کند ملاک صرف احتمال نباشد بلکه احتمال عقلائی باشد این است که عدم وجوب صوم در مواضع خوف، به ملاک حرج است. مقتضای اطلاق وجوب صوم این است که صوم همه جا واجب است و مقید این اطلاق، دلیلی است که می گوید با ضرر صوم واجب نیست. در حقیقت مقید این اطلاق عنوان بیماری است. مقتضای اصل عملی مانند عدم طرو مرض این است که مرضی حادث نمی شود و با ضمیمه این اصل، موضوع وجوب صوم منقح می شود چون موضوع که عبارت است از «من کان مریضا»از موضوعات مرکبه است. استصحاب اقتضای نفی حدوث مرض می کند. ولی شارع خوف ضرر را طریق قرار داده است که در این صورت با وجود خوف ضرر ، نوبت به استصحاب نمی رسد. با وجود روایتی مانند «الصَّائِمُ إِذَا خَافَ عَلَى عَيْنَيْهِ مِنَ الرَّمَدِ أَفْطَرَ»[1] نوبت به استصحاب نمی رسد.
علاوه بر این عنوان حرج مسقط وجوب صوم است. یعنی اگر صومی حرجی واجب باشد آن روزه واجب نیست چون اطلاق ادله واجبات به وسیله ادله حرج مقید می شود. عنوان حرج جایی صادق است که احتمال ضرر، معتد به عند العقلا باشد. اگر اهل خبره حکم به عدم مضر بودن روزه کنند، چون عقلا به آن اعتنا می کنند حکم به وجوب صوم حرجی نیست. قول اهل خبره از باب اینکه صرفا خبره است باعث سقوط روزه نمی شود بلکه از این جهت که دخیل در صدق حرج است، حجت است. با قول طبیب و خبیر اگر برای شخص مکلف احتمال حرجی بودن پیدا شود حکم ثابت می شود ولی اگر به صرف قول خبره بودن باشد اما خود شخص جازم به عدم تأثیر صوم در بیماری است، جنبه کشف و طریقیت ندارد. پس به ملاک حرج، قول خبره می تواند در حکم تأثیر گذار باشد.