درس خارج فقه استاد محمد محمدی قایینی

99/01/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: سرایت بیماری /مسائل پزشکی /مسائل مستحدثه

خلاصه مباحث گذشته:

بحث ما در رابطه با حدیث معروف «لا عدوی» بود که مفاد این روایت به حسب ظاهر ابتدایی، نفی سرایت بیماری است.

1سرایت بیماری

بحث در این روایت از دو جهت سندی و مدلولی باید مطرح شود.

سند این روایت معتبر است و بعید نیست که مورد تسالم فریقین نیز باشد. این روایت در کلمات بزرگان به عنوان یک روایت قطعی ذکر شده و از مسلمات دانسته شده است.

جهت دیگر بحث در مضمون این روایت بود. در مورد متن این روایت دو بحث لازم است؛

یکی اینکه آیا این روایت یک متن است یا اینکه در موارد متعدد و به وجوه مختلف نقل شده است؟ این تعبیر در برخی روایات در ضمن قضیه سوال اعرابی از بیماری شتر نقل شده است و علاوه بر این در ضمن شمارش اموری که در دین نفی شده است مانند «لا طیرة، لا هامة و ...» نیز آمده است. ممکن است این روایت به صورت مکرر صادر شده باشد اما از طرفی نیز احتمال دارد که اصل آن به همراه قضیه اعرابی صادر شده باشد و در روایات دیگر از باب جمع در روایت آمده است، نه از باب جمع در مروی؛ یعنی روایت یکبار صادر شده است، ولی ائمه علیهم السلام و راویان حدیث میان این قضیه و موارد دیگر با سیاق واحد جمع کرده و نقل کرده اند، همانگونه که بین «لاضرر» و قضیه شفعه جمع کرده اند. این از قبیل جمع در روایت است نه اینکه همه این موارد مجموعا و در مجلس واحد و در کلام متصل از پیامبر اکرم صل الله علیه و آله صادر شده باشد.

بحث دیگر که دارای اهمیت است مفاد این روایت بود که به ذهن می آید این روایت با ارتکاز عرف و امر مسلم بین عرف و اطباء ناسازگار است. در مورد تبیین مفاد این روایت پنج احتمال مطرح شد و تبیین آن گذشت.

2پذیرش «سرایت بیماری» از جانب فقها

با وجود چنین تعبیری در مورد سرایت بیماری در روایات، در کلمات فقها اما این مساله پذیرفته شده است و در ابواب مختلفی به آن پرداخته اند. برای مثال در باب عیوب نکاح[1] مطرح شده است که آیا جذام مرد از عیوب موجب فسخ محسوب می شود یا نه؟ حتی برخی از بزرگان که جواز فسخ را برای بیماری جذام نپذیرفته اند اما با این حال عیب بودن آن را پذیرفته اند. مورد دیگر در بحث حضانت[2] است؛ آیا از شروط حضانت برای مادری که حضانت فرزند را بر عهده می گیرد این است که بیماری مسری نداشته باشد؟

مورد دیگر نیز بحث غسل با آب راکدی است که دیگران از آن استفاده کرده اند.

مرحوم شیخ جعفر کاشف الغطاء در این مساله فرموده است: «و أن يكون بدنه خالياً عن الأمراض المسرية، و أن لا يخفي شيئاً ممّا يعلم أنّه لو علم به صاحب الحمّام لمنعه من دخوله»[3] . ایشان فرموده است استفاده از حمام های عمومی برای کسانی که مبتلا به بیماری های مسری اند جایز نیست.

مرحوم شیخ محمد حسین کاشف الغطاء نیز در تعلیقه بر عروه چنین فرموده است: «يظهر من كثير من الأخبار كراهة الاغتسال من المياه الراكدة كالحمّام و نحوه، مثل «خبر عليّ بن جعفر، عن أخيه موسى (عليه السّلام) قال: من اغتسل من الماء الّذي اغتسل منه فأصابه الجذام فلا يلومنّ إلّا نفسه، فقلت: إنّ أهل المدينة يقولون: إنّ فيه شفاء من العين، فقال: كذبوا، يغتسل فيه الجنب من الحرام، و الزاني، و الناصب، و كلّ من خلق اللّه ثمّ يكون فيه شفاء من العين» و التعليل بإصابة الجذام يشعر بشموله لعموم الأمراض المسرية، و كراهة استعمال كلّ ماءٍ قد استعمله الغير؛ لاحتمال وجود المرض المعدي فيه، و هذه إحدى مزايا الشريعة الإسلاميّة و قداسة أحكامها»[4] .

 


[1] جواهر الکلام، محمد حسن نجفی، ج23، ص259.
[2] ریاض المسائل، سید علی طباطبایی، ج12، ص156.
[3] كشف الغطاء عن مبهمات الشريعة الغراء - ط الحديثة، كاشف الغطاء، الشيخ جعفر، ج2، ص411.
[4] العروة الوثقى، الطباطبائي اليزدي، السيد محمد كاظم، ج1، ص106.