درس خارج اصول استاد مهدی گنجی

96/12/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: مفاد هیئت انشائیه /وضع هیئات /مقدمات بحث وضع

خلاصه مباحث گذشته:

در جلسه گذشته از معنای جمله خبریه بحث شد که نظر نهایی استاد این مطلب شد که ایشان میفرماید مفاد جمله خبریه ثبوت نسبت و یا لا ثبوت نسبت در وعاء مناسب خودش است. و منظور از نسبت نیز معنای اوسعی است که شامل نسبت هو هویت و نسبت صدوری و نسبت حلولی و غیره میشود. در این جلسه به بیان حقیقت انشاء پرداخته میشود.

 

1مفاد هیئت انشائیه

1.1تتمه ای از بحث مفاد هیئت خبریه

1.1.1فرق بین مرکبات ناقص و تام در وجود نسبت ذهنیه و عدم ان

بحث در مفاد جملیه خبریه تمام شد. مطلبی که باقی مانده است این است که خصوصیت جمله خبریه یصح السکوت است ولی در مرکبات ناقص این خصوصیت وجود ندارد. وجه این مطلب را مرحوم شیهد صدر این گونه تحلیل میفرمایند[1] : در جمله های تامه ما یک نسبت در ذهن داریم اما در مرکبات ناقصه نسبت ما نسبت ذهنیه نداریم بلکه نسبت ما تحلیلیه است. ایشان ادعا کرده است که در جمله های ناقصه که از خارج انتزاع میشود در ابتدا یک صورت ذهنیه در ذهن میاید بعد عقل ان را تحلیل به اجزا میکند( نسبت و زید و علم ) و این نسبت تحلیلیه است و در ضمن اجزائی است که از خارج انتزاع شده است بر خلاف مرکبات تامه که دارای نسبت ذهنیه است و مثلا حکم به هو هویت میشود. جمله های ناقصه نظیر معانی حرفیه است و نسبت تحلیلیه است پس خصوصیت یصح السکوت را ندارد.

1.1.1.1عدم فرق بین مرکبات ناقص و تام در فهم نسبت

به نظر میاید که این ادعای شهید درست نباشد و در مرکبات ناقصه نیز نسبت تصور شده است اصلا مهم تصور همان نسبت است وقتی گفته میشود غلام زید در حقیقت همان نسبت هدف اصلی تصور است. فرق اصلی مرکبات تام و ناقص این مطلب است که در مرکبات تام حکم وجود دارد و حالت انتظار ندارد ولی در مرکبات ناقصه حکم وجود ندارد و حالت انتظار وجود دارد و در عین حال تصور نسبت وجود دارد. از نظر فهم نسبت فرقی بین مرکبات تام و ناقص نیست.

1.2خلاصه بحث مفاد جمله خبریه

1.2.1نظر مرحوم اخوند و اشکال ان

نظر مرحوم اخوند: ظاهر کلام ایشان این است که همه جمله های خبریه و انشائیه وحدت در موضوع له دارند واختلاف در علقه وضعیه است.

اشکال: اینکه گفته شد ادعای مرحوم اخوند اولا خلاف وجدان است و ثانیا عدم صحت استعمال مجازی جملات انشائیه و اخباریه به جای همدیگر دارند، در جملات مختصه است اما در جمله های مشترکه مرحوم اخوند گفت اختلاف انها در علقه وضعیه است ما میگوییم که اختلاف در علقه وضعیه ندارند و اختلاف انها در مقام انشاء و اخبار است است و ربطی به بحث وضع ندارد. پس هم در جملات مختصه و هم در جملات مشترکه با مرحوم اخوند اختلاف داریم.

1.2.2نظریه مشهور و اشکال ان

نظریه مشهور: این نظریه خیلی روشن نیست بعضی گفته اند که منظور انها این است که جمله خبریه را به قصد حکایت از ثبوت نسبت و لا ثبوت نسبت در خارج معنا کرده اند که مرحوم خویی بنا بر مسلک خودشان این معنا را قبول کردند

اشکال: خلاف وجدان است و نقطه نقض دارد.

1.2.3مختار استاد

منظور مشهور این است که جمله خبریه برای ثبوت نسبت و لا ثبوت نسبت در وعاء مناست خودش وضع شده است و نسبت را نیز توسعه داده شد که اعم از نسبت هو هویت و صدوری و حلولی و غیره است و قوام ان به حکم است.

1.2.4نکته( سازگاری جمله خبریه با عدم صدق و کذب در بعضی از موارد)

در باب کذب میگویند که دروغ به هزل و جد حرام است یا احتیاط واجب در ترک دروغ به هزل است. بعد تبصره ای دارند و میگویند و اگر قصد حکایت نباشد اشکالی ندارد و متصف به صدق و کذب نمیشود. این کلام چگونه با این کلام که میگویند هر جمله خبریه متصف به صدق و کذب میشود سازگاری دارند؟

جواب: این که گفته میشود هر جمله خبریه ای متصف به صدق و کذب است بر مبنایی است که قصد حکایت را داخل در مدلول جمله خبریه میدانند ولی اگر داخل در مدلول نباشد این دو کلام با هم سازگار هستند چون در جایی که قصد حکایت ندارد دیگر متصف به صدق و کذب نمیشود و اشکالی نیز پیش نمیاید.

2مفاد جمله انشائیه

2.1مقام اول: حقیقت انشاء

در بیان حقیقت انشاء دو مبنا وجود دارد :

2.1.1مبنای اول: ایجاد

مشهور حقیقت انشاء را ایجاد معنا کرده اند و گفته اند که با بعضی از کلمات معنایی را در وعاء اعتبار ایجاد میشود. اینکه ایجاد میشود در بیان کیفیت ان سه بیان وجود دارد

2.1.1.1بیان اول: بیان قدماء و مشهور( ایجاد معنا در وعاء اعتبار)

ایجاد میشود یعنی قبل از اینکه این الفاظ را بگوییم چیزی موجود نیست و فرض فارض بود. قبل از اینکه گفته شود بعت ملکیتی برای طرف مقابل وجود نداشت مگر به فرض فارض. ولی بعد از گفتن بعت طرف مقابل واقعا مالک شد اما نه واقعیت خارجیه بلکه واقعیتی که در عالم اعتبار است. و قبل از گفتن بعت با بعد از گفتن بعت فرقی حس میکنیم. ( سه عالم وجود دارد یکی عالم فرض و یکی عالم اعتبار و یکی عالم خارج. که با الفاظ در عالم اعتبار حقیقتی به وجود میاید)

2.1.1.2بیان دوم: ایجاد اعتبار عقلایی

معنای انشاء این است که وقتی گفته میشود ملکت ما دو نوع ملکیت داریم یکی ملکیت شخصیه و یک ملکیت عقلایی داریم و حقیقت انشائیه همان ملکیت عقلایی است و انشاء همان ایجاد امر اعتباری که عقلا ان را اعتبار میکنند

2.1.1.2.1اشکال به دو بیان

بعضی اشکالی را مطرح کرده اند و میگویند[2] اینکه شما میگویید انشاء ان معنا را ایجاد میکنند درست نیست زیرا الفاظ که صلاحیت علیت برای موجود در عالم اعتبار را ندارند و باید بین علت و معلول سنخیت باشد و شان لفظ فقط اعبتار است است و ربطی به ایجاد ندارد. ملکیت حقیقیه که با ملکت به وجود نمیاید زیرا یک مقوله است که علت خودش را میطلبد و ملکیت اعتباری نیز که لفظ نمیتواند ان را به وجود بیاورد و لفظ بان نسنخیتی ندارد.

فلذا مرحوم حاج شیخ اصفهانی از ان دو معنا دست برداشته است و بیان دیگری برای حقیقت انشاء بیان کرده است.

2.1.1.3بیان سوم: الفاظ وجود تنزیلی معنا را به وجود میاورد

حاج شیخ میفرماید[3] ما ایجاد را قبول داریم ولی نه ایجاد معنا به لفظ. بلکه به معنا وجود لفظی دادن است. وجودات را به چهار قسم تقسیم کرده اند و انها عبارت است از:

    1. وجود واقعی

    2. وجود ذهنی

    3. وجود لفظی

    4. وجود کتبی

وجود لفظی در بحث ما یک نوع وجود معنا است منتها وجود لفظی و تنزیلی معناست و فرق بین بین اخبار و انشاء عبارت از این است که در انشاء وجود لفظی دادن به معنا است ولی در جمله خبریه حکایت از معنا به وسیله لفظ است. ایشان فرموده است که منظور مرحوم اخوند نیز همین مطلب است.


[1] بحوث فی علم الاصول، السید محمد باقر الصدر، ج2، ص154.
[2] نهایة الدرایه فی شرح الکفایه، محمد حسین اصفهانی، ج1، ص113.
[3] نهایة الدرایه فی شرح الکفایه، محمد حسین اصفهانی، ج1، ص113.