درس خارج اصول استاد مهدی گنجی

94/10/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: استصحاب/تنبیهات /تنبیه شانزدهم: استصحاب صحت

تنبیه شانزدهم: استصحاب صحت

بحث در تنبیه مربوط به اصالة الصحة و استصحاب الصحة است. این بحثی است که مرحوم شیخ انصاری آن را ابتداء در بحث اشتغال مطرح کرده است و مرحوم آخوند هم در آن بحث به آن اشاره کرده و وعده داده است که بحث آن در جای خود خواهد آمد. لکن مرحوم آخوند در اینجا آن را بحث نکرده است.

تحریر محل بحث:

موضوع بحث جایی است که در اثناء عمل شک کنیم آیا فلان شئ مانعیت از صحت عمل دارد یا مانعیت ندارد؟ یا اینکه شک کنیم که شئ فلانی برای صحت عمل شرطیت دارد تا فقدانش صحت را زائل کند یا شرطیت ندارد؟ اینها مثال واقعی و فقهی هم دارند. مثلا در بحث ضحک که قاطع و مبطل صلات است ربما در مانعیت تبسم شک می کنیم حال اگر کسی در اثناء نماز تبسم کرد شک دارد که نماز باطل شد یا نه؟

یا نسبت به طمأنینه مقداری از طمأنیه که حالت رقص نداشته باشد قطعا شرط است اما نسبت به بعض حرکات جزئی که انسان در نماز انجام می دهد شک می کند که آیا این حرکت باطمأنینه منافات دارد یا ندارد؟ آیا در این دو صورت می تواند صحت نماز را استصحاب بکند یا نه؟

پس موضوع بحث ما جایی است که مشکوک المانعیه محقق شده است و بعد از تحقق آنها شک داریم در بقاء صحت اجزاء سابقه یا زوال آنها. یا اینکه مشکوک الشرطیه مفقود شده است و شک داریم که آیا این شرطیت اینجا هم ثابت است حتی زالت الصحه یا شرطیت ثابت نیست؟

از ما ذکرنا واضح می شود که محل کلام در شبهات حکمیه است و شبهات موضوعیه محل بحث نیست، دلیلش این است که بحث ما در مقدار شرط و مقدار مانع است و لذاست که آن را در بحث اقل و اکثر مطرح نموده اند. یک قدر متیقنی از شرط و مانع داریم که معتبر است اما در مازاد آن شک داریم. بدیهی است که شک در مقدار شرط یا مانع مربوط به شبهه حکمیه است. اما اگر شبهه موضوعیه باشد مجال بحث نیست چون در شبهات موضوعیه شخص شک می کند که ضحک محقق شد یا نشد؟ یا حرکات زیادی انجام داد تا طمأنینه را از بین برود یا نه؟ استصحاب می گوید که اینها محقق نشده است. و بلا شک این استصحاب جاری است.

پس شبهات موضوعیه بحثی ندارد انما البحث در شبهات حکمیه است و حدود مانع و شرط برای ما مشکوک است و لذاست که از وجود مشکوک المانع یا فقدان مشکوک الشرطیه شک در صحت پیدا می کنیم.

حالا آیا استصحاب صحت مجال دارد یا ندارد؟

اقوال در مسأله

مرحوم شیخ انصاری فرموده است که استصحاب صحت مطلقاً مجال ندارد. بعد از ایشان مرحوم آقا ضیاء به جریان استصحاب صحت فعلیه قائل شده است، و مرحوم حاج آقا رضا قائل شده است به استصحاب صحت اقتضائیه.

عمده انظار این سه نظر است.

دیدگاه شیخ انصاری

مرحوم شیخ انصاری صحت را به دو قسم تقسیم کرده است: صحت فعلیه و صحت تأهلیه و اقتضائیه. مراد از صحت فعلیه در عبادات مطابقت مأمور به با مأتی به است. نماز صحیح است یعنی واجد شرائط و فاقد موانع است یعنی مطابق مأمور به است.

مرحوم شیخ فرموده است که صحت فعلیه مترتب است بر تمام العمل، وقتی که تمام عمل انجام گرفت و شخص از انجام دادن آن فراغت یافت مطابقت مأمور به با مأتی به معنا پیدا می کند. اما در جایی که هنوز عمل به صورت کامل انجام نگرفته است مأتی به با مأمور به مطابقت ندارد. پس استصحاب صحت فعلیه در اثناء عمل رکن اول استصحاب را ندارد که یقین سابق است من یقین به صحت فعلیه ندارم و اصلاً یقین به صحت فعلیه مادامی که عمل به اتمام نرسیده است امکان ندارد.

اما نسبت به صحت شأنیه و تأهلیه فرموده است: صحت تأهلیه یعنی اجزاء سابقه قابلیت التحاق به اجزاء لاحقه را دارد بحیث لو التحقت الاجزاء الاحقه بها صحّ العمل بالفعل. ایشان فرموده است: نسبت به صحت تأهلیه درست است که یقین سابق وجود دارد ولی باز استصحاب جاری نیست چون رکن دیگر استصحاب که شک است مفقود است و شک در صحت تأهلیه معقول نیست. این اجزاء در زمانی که واقع شده اند اهلیت برای التحاق داشته اند حال اگر مقطوع المانعیه هم انجام شود آنها را از صحت تأهلیه نمی اندازد چون شئ که در ظرف خودش محقق شد و قابلیت صحت فعلیه را داشت این قابلیت قابل زوال نیست و الشئ لا ینقلب عما هو علیه. مانع که می آید بعدی ها را از قابلیت التحاق می اندازد و ضرری به اجزاء سابقه نمی زند.

حاصل الکلام:

مرحوم شیخ انصاری در استصحاب صحت اجزاء سابقه منکر استصحاب است چون نسبت به صحت فعلیه یقین سابق نداریم و نسبت به صحت تأهلیه شک در بقاء نداریم پس ارکان استصحاب در هر دو قسم ناتمام است فلا یجری استصحاب الصحة.

در مصباح الاصول به شیخ انصاری نسبت داده است که ایشان برای صحت فعلیه استصحاب تعلیقی هم تصویر کرده است، به این بیان که قبل از اینکه تبسم بکند اگر اجزاء لاحقه به اجزاء سابقه ضمیمه می شد لصحت الاجزاء فعلاً الان که مشکوک المانعیه و تبسم آمده است یا مشکوک الشرطیه آمده است شک می کنیم این قضیه تعلیقه باقی است یا نه؟ استصحاب تعلیقی را انجام می دهیم و صحت تعلیقیه را استصحاب می کنیم.

لکن ما در کلمات شیخ انصاری این بیان را پیدا نکردیم و اشکال واضحی هم دارد؛ چون این استصحاب از نوع استصحاب تعلیقی در موضوعات است و قطعاً این استصحاب جاری نیست این اختراع خودمان است که اگر به مرکب سائر اجزاء را ضمیمه بکنیم لصحت، این صحت را شارع نگفته است و حکم عقل است و استصحاب مثبت می باشد.

پس سه تقریب برای استصحاب صحت قابل تصویر است. استصحاب صحت فعلیه تنجزیه که یقین سابق ندارد. و استصحاب صحت تأهلیه که شک در بقاء ندارد و استصحاب تعلیقیه که یقین و شک دارد ولی این استصحاب معتبر نیست و جاری نمی باشد.

دیدگاه مرحوم آقا ضیاء

در مقابل این نظر مرحوم آقا ضیاء فرموده است که همان تقریب اول که استصحاب صحت فعلیه است درست می باشد و اینکه مرحوم شیخ این استصحاب را منکر شده است به این دلیل که یقین سابق به آن وجود ندارد درست نیست و ما نسبت به صحت فعلیه اجزاء سابقه یقین سابق داریم. وی می فرماید: اینکه مرحوم شیخ فرموده است صحت فعلیه بعد از تمام شدن عمل می آید و امر دفعی است درست نیست، بلکه صحت فعلیه امر تدریجی است، و از همان اول عمل آنا فآناً به همراه عمل می آید. مرحوم آقا ضیاء می گوید از اول که عمل را شروع کردی همزمان با آن صحت فعلیه هم شروع می شود از لحظه شروع به عمل مطابقت با مأمور به شروع شده است ولی شرط متأخر دارد و آن اینکه اجزاء پیوسته به هم بیایند. و وقتی که شخص در نماز الله اکبر را گفت تکلیف او نسبت به تکبیره الاحرام ساقط شد، حمد را که خواند وظیفه او نسبت به سوره حمد هم تمام شد و ساقط می شود و هکذا... پس همانطور که نفس عمل اجزاء تدریجی است صحت آن هم تدریجی است فلذا وقتی که سلام نماز گفته شد همانطور که نماز تمام می شود مطابقت این مجموعه هم تمام می شود نه اینکه مطابقت الان آمده است. ارتکاز بر این است که نماز از اول صحیح بود نه اینکه بعد از اتمام نماز صحت عمل می آید.

بنابراین ایشان فرموده است که صحت فعلیه متیقن سابق دارد و اینکه شیخ فرموده است به صحت فعلیه یقین وجود ندارد درست نیست.

دیدگاه استاد:

نظر ما هم این است که حرف آقاضیاء مساعد ارتکاز است و صحت امر دفعی نیست و امر تدریجی است و همانطور که مأموربه تدریجاً محقق می شود مطابقت هم تدریجاً محقق می شود. لکن این مقدار باعث نمی شود که استصحاب صحت فعلیه جاری باشد. چون این استصحاب اثر شرعی ندارد. توضیح ذلک:

ما نسبت به صحت اجزاء سابقه قبل از عروض مشکوک المانعیه یا محتمل الشرطیة شک نداریم. شک ما بعد از تحقق این مشکوکها است، بعد از تبسم اگر تبسم مانع باشد اجزاء سابقه از مطابقت افتاده است و اگر تبسم مانع نباشد مطابقت آنها به حال خودشان باقی است. شک در اینکه تبسم مانع است یا نیست مستلزم این است که شک کنیم مطابقت أجزاء سابقه ادامه پیدا کرد یا قطع شد؟ لکن اینکه با استصحاب بگوییم قبلی ها با مأمور به مطابقت دارند اثر شرعی آن این نیست که بعدی ها هم مطابقت دارند، اثر عقلی -که سقوط الامر و الإجزاء است- بر صحت فعلیه جمیع الاجزاء مترتب است و ما نسبت به أجزاء بعد التبسم شک داریم که مطابق مأمور به هستند یا نه؟ اگر تبسم را اخذ کرده باشد همانطور که اجزاء سابقه را از مطابقت انداخته است اجزاء لاحقه را هم از مطابقت انداخته است. لذا ما دو تا شک داریم یک شک این است که اجزاء سابقه از مطابقت افتاده است یا نه؟ که استصحاب گفت این أجزاء مطابقت دارند. و شک دیگر اینکه اجزاء لاحقه مطابقت دارند یا نه؟ و بدیهی است استصحاب جاری در صحت اجزاء سابقه نمی تواند صحت اجزاء لاحقه را ثابت کند و اثر شرعی آن نیست و اصل مثبت است. پس ما درمشکوک المانعیه و الشرطیه دو مشکل داریم یک مشکل این است که با اتیان مشکوک المانعیه یا ترک محتمل الشرطیه اجزاء سابقه باطل شدند یا نه؟ و مشکل دوم این است که اجزاء لاحقه هم صحیح هستند یا نه؟ استصحاب جاری نسبت به اجزاء سابقه فقط صحت اجزاء سابقه را ثابت می کند و نمی تواند صحت اجزاء لاحقه را هم ثابت کند. این استصحاب فقط ثابت می کند که اجزاء سابقه بعد التبسم هم صحیح هستند اما اینکه اجزاء لاحقه هم صحیح هستند آن را ثابت نمی کند.

بعبارة اخری مستصحب ما که صحت است امر غیر شرعی است نه شرعی، حالا که امر غیر شرعی است باید اثر شرعی داشته باشد و صحت فعلیه اجزاء سابقه اثر شرعی ندارد و مستلزم إجزاء و مطابقت است که اثر عقلی است و آنچه که اثر دارد صحت اجزاء لاحقه است و صحت اجزاء لاحقه اثر شرعی استصحاب قبل نیست.

پس تلاش مرحوم آقا ضیاء برای رد شیخ انصاری درست است ولی برای تصحیح استصحاب نادرست است.

دیدگاه محقق همدانی

قول سوم نظر محقق همدانی است. ایشان بر تقریب دوم مرحوم شیخ اشکال کرده است. ایشان هم مانند مرحوم آقا ضیاء تقریب دوم را جواب گفته است و علاوه بر آن، از نظر اثر شرعی هم استصحاب را درست کرده و نقص موجود در کلام مرحوم آقا ضیاء را برطرف نموده است.

ایشان در رد مرحوم شیخ فرموده است که صحت تأهلیه هم می تواند مشکوک باشد، اینکه شما فرمودید اجزاء را در ظرف خودش مع الشرائط المعتبره بیاورد فهی صحیحة شأنا و محال است از صحت بیفتد درست نیست و صحت تأهلیه هم ممکن است مورد شک قرار گیرد. مثلاً این عمل تا الان اهلیت صحت را داشت و از الان به بعد در صحت تأهلیه آن شک دارم؛ چرا که ربما صحت تأهلیه اجزاء سابقه مشروط هستند به نحو شرط متأخر به اینکه اجزاء بعد بیایند به نحوی که اگر اجزاء بعد به آن ضمیمه نشوند از اول اجزاء سابقه صحت تأهلیه نداشته باشند. پس اینکه شیخ انصاری فرموده است اگرجزء را در ظرف خودش بیاوری صحت تأهلیه دارد و محال است صحت تأهلیه از آن جدا بشود درست نیست و ممکن است صحت تأهلیه قرائت علی تقدیر تحقق الرکوع ثابت باشد و علی تقدیر عدم رکوع صحت تأهلیه نداشته باشد.لذاست که شما وقتی تبسم کردید شک می کنید که اگر اجزاء سابقه در دفتر قانون از اول مقید باشند به عدم تبسم صحت اهلیه ندارند و اگر مقید نباشند صحت تأهلیه دارند پس حالا که تبسم آمده است شک داریم صحت تأهلیه باقی است یا نه؟ یعنی شک داریم که اجزاء سابقه از اول مأمور به بودند یا نه؟

کسی که مشکوک المانع را می آورد ارتکازش همین است که شک دارد که آیا اعمال سابقه صلاحیت التحاق را دارند یا نه؛ چون شاید صلاحیت آنها مشروط به شرط متأخر است.

مرحوم محقق همدانی با این بیان تقریب دوم را منکر شده است و فرموده است که می توان در صحت تأهلیه شک کرد و بعد اثر شرعی برای آن درست کرده است که در جلسه آینده بیان خواهد شد.