درس خارج فقه استاد مهدی گنجی

94/09/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: طهارت/نفاس /مسائل نفاس

خلاصه مباحث گذشته:

بحث در مسأله ششم هم تمام شد. فقط چند نکته باقی مانده است.

نکته أولی: تفصیل مرحوم سیّد در مورد تداخل

نکته اولی راجع به تداخلی است که مرحوم سیّد ادعا کرده است، که اگر خون در ولادت اولی ادامه داشته باشد و بعد از ولادت ثانیه هم ادامه پیدا بکند، تداخل پیدا میکنند، به شرط اینکه ده روز فاصله نشود؛ مثل اینکه بعد از ولادت اوّل، پنج روز خون بیاید و بعد ولادت دوم محقّق شود، که اگر عادتش هفت روز است، در دو روز بعد از دوم تداخل میکنند، یا اگر عادتش ده روز است در پنج روز تداخل میکنند.

قول به عدم تداخل مطلقا

در مقابل بعضی فرمودهاند همین که ولادت دوم آمد، نفاس قبلی قطع میشود، زیرا هر کدام از ولادتها یک موضوع برای نفاس است. این مطالب در صورتی بود که دم استمرار داشته باشد.

اما در صورت عدم استمرار، مرحوم سیّد فرموده حتّی اگر اقلّ طهر هم فاصله نشود، هر کدام یک نفاس است، کأنّ مرحوم سیّد مفصّل است بین انقطاع دم و عدم انقطاع.

وجه قول به عدم تداخل

وجه قول کسانی که مطلقا قائل به عدم تداخل هستند یا وجه کلام سیّد که در فرض انفصال، قائل به عدم تداخل شده است، این است که وقتی خون قطع شد، نفاس قبل، قطع میشود و ولادت دوم که آمد مصداق دیگری برای نفساء است. کسانی که قائل به تداخل هستند میگویند نفاس اوّل ادامه دارد، با توجه به اکثر النّفاس عشره؛ از روزی که این زن دید دلیل (أکثر النّفاس عشره) میگوید تا ده روز نفاس است و لو یک نفاس دیگر رخ بدهد؛ مرحوم صاحب جواهر فرموده نفاس دیگر که آمد دلیل نمیشود که نفاس قبلی قطع شود، فوقش تداخل میکنند.

کلام استاد

و لکن به ذهن ما فرمایش سیّد (تفصیل) اقرب به ذهن است؛ اگر بین نفاسین، طهر بود، عرف بعد از ولادت ثانیه را ادامه نفاس اول نمی‌بیند، خصوصا آنجائی که واضح است که این دمی که می‌آید همه‌اش مال ولادت دوم است، تفصیل مرحوم سیّد که فرموده اگر انقطاع حاصل شد، تداخل نیست و اگر انقطاع حاصل نشد، تداخل است، اقرب به ذهن است از کلام مرحوم خوئی و مرحوم صاحب جواهر است.

نکته دوم: ثمره تداخل و عدم تداخل

اگر تداخل را به طور مطلق قبول کردیم، آن نقاء حکم نقاء متخلّل را دارد و در صورت انکار مطلق، حکم نقاء متخلّل را ندارد، اما طبق تفصیل مرحوم سیّد آیا استمرار دم ثمره دارد که ما یک ثمرهای را درست کردیم و لو مرحوم سیّد نفرموده است و لکن کلام سیّد قابل حمل است، اینکه مرحوم سیّد فرموده تداخل میکند با استمرار دم، معنایش این است که نقاء بین دو نفاس نیاید، نه اینکه معنایش این باشد که استمرار دارد تا ده روز، پنج روز و یک روز و شش روز و دو روز بعد میشود ده روز؛ اگر خواسته باشیم ثمره عملی درست کنیم، مثال آن این است که بعد از ولادت أوّل، پنج روز خون ببیند و خون مستمر باشد تا ولادت دوم، ولی بعد از ولادت ثانیه یک روز خون نیامد و روز دوم خون شروع شود که اگر قائل به تداخل شدیم این روزی که خون نیامده است، نقاء متخلّل میشود ولی در صورت عدم تداخل، این روز حکم نقاء متخلّل را ندارد و شروع نفاس دوم هم از زمانی است که دم بیاید؛ شاید مرحوم سیّد که فرموده مع استمرار دم، تداخل است، یعنی استمرار دم تا ولادت ثانیه، که بعد از ولادت ثانیه تارة بدون فاصله دم میآید که بحثی ندارد و اُخری اینکه یک روز خون نمیآید که بر فرض قبول تداخل، این روز حکم نقاء متخلّل را دارد، مراد مرحوم سیّد از مع الاستمرار این است که بین النفاسین قطع نشده باشد، أعم از اینکه بعد از ولادت دوم انقطع ثم جاء أو لم ینقطع که در صورتی که بعد از ولادت دوم بلا فاصله خون نیاید وبعد از آن تا قبل از ده روز از ولادت أولی خون بیاید، ثمره عملی دارد.

کلام استاد

اینکه مرحوم سیّد گفته باشد که با انقطاع و لو یومٍ قبل از ولادت اینها را از هم جدا می‌کند، ولی بعد از ولادت اگر یک روز فاصله شود اینها را از هم جدا نمی‌کند، این مطلب گیر دارد و قابل قبول نیست؛ این است که بحث یتداخل مع استمرار دم را این جور معنی می‌کنیم که هیچ انقطاعی رخ ندهد و مرحوم سیّد هم ثمره‌ای برای یتداخل بیان نکرده است، لذا مراد مرحوم سیّد از استمرار دم این است که هیچ انقطاعی رخ ندهد؛ که اینگونه تداخل هیچ ثمره عملی ندارد. (بله در صورتی که بگوئیم مطلقا یتداخل، ثمره عملی هست).

أصل مطلب استبعاد دارد و مؤیّد اینکه، این مراد مرحوم سیّد نیست، این است که ثمره‌ای برایش نقل نکرده است.

نکته سوم: اشتراط أقل الطّهر بین النفاسین

آیا بین نفاسین باید اقلّ طهر (ده روز) فاصله باشد مثل حیض و نفاس و حیضتین؟ مرحوم سیّد فرموده که علی الأقوی بین نفاسین، أقل طهر عشره نیست.

کلام صاحب جواهر

مشکلی که مرحوم صاحب جواهر مطرح کرده است و محقّق همدانی هم تعقیب کرده است، این است که از آن طرف میگویند نفاس حیض محتبس و مشهور میگویند نفاس مثل حیض است و مشهوری که میگویند بین نفاس و حیض متقدّم باید عشره فاصله شود، صاحب جواهر فرموده با وجود این حرفها چه جور فاصله ده روز لازم نباشد، در آخر فرموده که اجماع داریم که بین نفاسین لازم نیست که فاصله باشد، ظاهر مرحوم حکیم هم همین است که معتمد اصلی ایشان همین اجماع است.

بعد مرحوم صاحب جواهر در اجماع هم مناقشه کرده است ولی در نهایت گفته با این حرفها نمیشود از اجماع رفع ید کرد.

کلام استاد

و لکن مطلب بند به اجماع نیست یک اطلاقی نداریم که بگوید اقلّ الطّهر عشره تا شامل محل کلام شود؛ فقط در معتبره یونس بود ... آنی که داریم در مورد حیضتین و نفاس و حیض است که در حقیقت شرط حیض دوم است نه شرط نفاس؛ قبول کردیم که آهنگ روایات نفاس آهنگ روایات حیض است، لکن نه در همه شرائط، دلیلی پیدا نکردیم که شرطش اقل الطّهر باشد و از طرف دیگر مقتضای خطابات اوّلیه این است که زن باید نماز بخواند (لا تترک الصلاة بحال) آنی که یقین داریم در آن ایّام است ولی در این بین را یقین نداریم، نقای کمتر از أقلّ هم حکم طاهر را دارد،به ادلّه اوّلیه. و ادّعای اجماع در این مسأله نادرست است؛ اوّلاً: اجماعی نیست. ثانیاً: بالفرض اجماعی باشد حدسی است. هر کدام از خونها نفاس و وسط هم أدلّه اوّلیّه می‌گوید که نفاس نیست، البته این بحث در مورد نفاسین بود نه نفاس واحد. ما می‌گوئیم این اقل الطّهر حکم طهر را دارد و نیازی به اجماع نداریم، پس اشتباه گفتیم که اجماع به درد نمی‌خورد، درست این است که اجماع هم در کار نباشد، باز حکم طهر را دارد.

مسأله 7: إستمرار خون تا یک ماه یا بیشتر از یک ماه

مسأله 7: إذا استمر الدم إلى شهر أو أزيد‌ فبعد مضي أيام العادة في ذات العادة و العشرة في غيرها محكوم بالاستحاضة و إن كان في أيام العادة إلا مع فصل أقل الطهر عشرة أيام بين دم النفاس و ذلك الدم و حينئذ فإن كان في العادة يحكم عليه بالحيضية و إن لم يكن فيها فترجع إلى التمييز بناء على ما عرفت من اعتبار أقل الطهر بين النفاس و الحيض المتأخر و عدم الحكم بالحيض مع عدمه و إن صادف أيام العادة لكن قد عرفت أن مراعاة الاحتياط في هذه الصورة أولى.[1]

در این مسأله بحث در این است که اگر زنی زائیده و خون یک ماه یا پنجاه روز ادامه دارد، تکلیف این زن در این أیّام چیست؟ مرحوم سیّد فرموده اگر عادت دارد بعد از عادت و اگر عادت ندارد بعد از عشره، محکوم به استحاضه است. که این مطلب صاف است با توجه به دلیلی که میگوید اکثر نفاس ده روز یا عادت است. صحیحه زراره «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَحَدِهِمَا علیه السلام قَالَ: النُّفَسَاءُ تَكُفُّ عَنِ الصَّلَاةِ أَيَّامَهَا - الَّتِي كَانَتْ تَمْكُثُ فِيهَا ثُمَّ تَغْتَسِلُ- وَ تَعْمَلُ كَمَا تَعْمَلُ الْمُسْتَحَاضَةُ».[2] و از این روایت تعدی کردهاند به کسی که عادت ندارد، منتهی تا عشره.

زمان حکم به حیضیّت خون جدید

مشکله مسأله این است که تا چه زمانی بگوئیم استحاضه است و حیض جدید از چه زمانی شروع میشود؟ مرحوم سیّد فرموده بعد از سپری شدن عادت یا ده روز، تا ده روز استحاضه است و لو در ایّام عادت هم باشد؛ اگر بنا باشد بعد از ده روز نفاس و لو در ایام عادت، نفاس باشد، اقل طهر فاصله نشده است؛ یکی همین دلیل که اطلاق دارد در خصوص نفساء که میگوید ایّام عادت را از اوّل ولادت حساب کن این روایات حاکم بر آن روایاتی است که صاحب عادت، حیضش را از عادتش حساب کند. ما نیازی به روایت عبدالله بن مغیره نداریم؛ روایات نفساء میگوید که ایّامت را اینجا قرار بده. و بعدش را میگوید که استحاضه است، روایاتی که میگوید (النفساء تقعد ایّام حیضها) یک نوع جابجائی در ایّام حیض است و دیگر معنی ندارد آن ایّام، حیض باشد.

گیر فرمایش سیّد در اینجاست که فرموده (إلّا مع فصل أقلّ الطّهر)


[1] - العروة الوثقى (للسيد اليزدي)؛ ج‌1، ص: 363.
[2] - وسائل الشيعة؛ ج‌2، صص: 383-382، باب3، أبواب النفاس، ح1.