درس خارج فقه- استاد فاضل لنکرانی
95/07/05
بسم الله الرحمن الرحیم
خلاصه بحث گذشته
تا اینجا دو آیه از آیات شریفه قرآن را درباره وجوب حجّ، مورد بحث قرار دادیم. آیه سوم، این آیه معروف ﴿وَ اتموا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ﴾[1] است. آیا از این آیه شریفه میتوانیم وجوب انجام حج را استفاده کنیم یا خیر؟
بررسی سومین آیه بر وجوب حجّ؛ آیه196 سوره بقره
دو احتمال در این آیه مطرح شده است؛
احتمال اول: «اتموا» الحج و العمرة» یعنی «اقیموا الحج و العمرة» مانند «اقیموا الصلاة» است. حتی در برخی قرائتها (که قرائت نادری است) به جای قرائت «اتموا»»، «اقیموا» است. اگر بگوئیم «اتموا»» به معنای «انجام بدهید» است یعنی حج و عمره را برای خدا بیاورید، به این معناست که حج واجب است و حتی از همین آیه طبق این بیان وجوب العمره هم استفاده میشود.
احتمال دوم: این است که اتمام در جایی معنا دارد که یک کاری شروع شده باشد، وقتی یک کاری شروع شده در آنجا میگویند تمام کنید. بنابراین، «اتموا» یعنی حج را اگر شروع کردید اتمام الحج واجب است؛ چه حج مستحبی و چه حج واجب و اگر کسی شروع کرد، حق ندارد رها کند. در عمره نیز اگرچه عمره مفرده مستحب است، اما اگر شروع کردید اتمامش واجب است. طبق این احتمال، مراد از «اتموا الحج و العمرة»، اصل تشریع وجوب اتیان حج و اتیان عمره نیست، بلکه مراد، لزوم اتمام بعد الشروع است یعنی اگر کسی شروع کرد، اتمامش واجب است.
حال باید دید کدام یک از این دو احتمال درست است؟ پیش از بیان کلمات مفسرین، مقداری کلمه «اتمّوا» را از نظر لغت، مورد بررسی قرار میدهیم تا ببینیم آیا از نظر لغت این ماده در جایی معنا دارد که یک عملی شروع بشود، بعد عرب بگوید «اتمّه» و در چنین جایی معنای حقیقیاش است (که در نتیجه اگر بخواهیم از «اتموا» معنای «افعلوا» یا «اقیموا» را استفاده کنیم، این استعمال، استعمال مجازی میشود) یا اینکه اگر به دقت در کتب لغت، درمییابیم که هر دو معنا، معنای حقیقی «اتموا» است؟
بررسی معنای «أتمّوا» در لغت
جوهری در صحاح میگوید: «تَمَّ الشئ تمَاماً و أَتَمَّهُ غيره و تَمَّمَهُ و اسْتَتَمَّهُ بمعنًى»[2] . ایشان «تمَّ، اتمَّ و تمّمَ و استتمَّ» را به یک معنا گرفته است و اینگونه نیست که وقتی به باب دیگری برود، معنای دیگری پیدا کند. بعد میگوید: «و أَتَمَّتِ الحُبْلَى فهى مُتِمُّ، إذا تَمَّتْ أيامُ حَملها»؛ زن حامله تمام کرد، یعنی ایام بارداری او تمام شد. در کتاب صحاح، معنای «اتمّوا» روشن بیان نشده است.
در قاموس المحیط میگوید: «تَمَّ يَتِمُّ تَمّاً وتَماماً، مُثَلَّثَتَيْنِ، وتَمامةً، ويُكْسَرُ، وأتَمَّه وتَمَّمَه واسْتَتَمَّه وتَمَّ به و عليه جَعَلَه تامّاً»؛ «تمَّ» یعنی او را تمام قرار داد. در ادامه میگوید: «وتَمامُ الشيءِ وتمامَتُهُ وتَتِمَّتُه ما يَتِمُّ به»، از این قاموس المحیط استفاده میکنیم که بین «تامّ» و «تمام» یک فرقی وجود دارد، «تمَّ» یعنی یک چیزی را تمام قرار داد، بعد «تمام الشیء» یعنی اینکه آن «ما یتمّ به» را بیاوریم یعنی یک شیئی اجزاءش آمده؛ مثلاً شیئی ده جزء است و هشت جزء آن آمده که جزء نهم و دهم میشود «تمام الشیء».[3]
ابن منظور در لسان العرب میگوید: ﴿أَتمَّ الشيءَ و تَمَّ به يَتِمُّ: جعله تامّاً﴾[4] ؛ بعد درباره این آیه شریفه میگوید: ﴿و قوله عز و جل: وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلّهِ؛ قيل: إتْمامهما تَأدِيةُ كلِّ ما فيهما من الوقوف و الطَّواف و غير ذلك.﴾ میگوید: گفته شده «اتمام کنیم این دو را» به این معناست که همه وقوف، طواف و هر چیزی که لازم دارد بیاوریم.[5] راغب در مفردات میگوید: «تَمَام الشيء: انتهاؤه إلى حدّ لا يحتاج إلى شيء خارج عنه» و بعد میگوید تمام در مقابل ناقص است و ناقص یعنی «ما یحتاج إلی شیءٍ خارجٍ عنه»[6] .
دیدگاه علامه طباطبائیقدسسره در واژه «اتمّوا»
مرحوم علامه طباطبائی در المیزان این معنا را اختیار میکنند که «اتموا» یعنی تمام کنید، اجزاء بقیه را بیاورید؛ «تمام الشيء هو الجزء الذي بانضمامه إلى سائر أجزاء الشيء يكون الشيء هو هو»، اگر آن جزء را به سایر اجزاء ضمیمه کردیم تمام میشود، «فالإتمام هو ضم تمام الشيء إليه بعد الشروع في بعض أجزائه»؛ اگر یک چیزی را شروع کردید و یک جزئی را به آن ضمیمه کردید، این میشود اتمام. ایشان در ادامه فرق بین تمام و کمال را میگوید: «و الكمال هو حال أو وصف أو أمر إذا وجده الشيء ترتب عليه من الأثر بعد تمامه ما لا يترتب عليه لو لا الكمال، فانضمام أجزاء الإنسان بعضها إلى بعض هو تمامه»؛ اگر بعضی از اجزاء انسانی را به بعضی دیگر ضمیمه کردید میشود تمام الانسان، اما «كونه إنسانا عالما أو شجاعا أو عفيفا كماله»؛ کمال انسان میشود. بعد میفرماید: «و ربما يستعمل التمام مقام الكمال بالاستعارة بدعوى كون الوصف الزائد على الشيء داخلا فيه اهتماما بأمره و شأنه»؛ گاهی اوقات در مقامی که باید کلمه کمال را بیاورید، تمام را میآوریم به خاطر اهمیت آن وصف و ادعای اینکه این وصف اگرچه خارج از شیء است، اما به منزله داخل شیء است.
مرحوم علامه در پایان میفرماید: «و المراد باتمام الحج و العمره هو معنی الاول الحقیقی»؛ به نظر ما، مراد از «اتموا»، همان معنای حقیقی تمام است (یعنی ضمیمه کردن بقیه اجزاء به اجزائی که آوردید). در نتیجه «اتموا» دلالت بر وجوب اتمام حج بعد از شروع دارد، اما آیه دلالت بر اصل وجوب حج ندارد. آیه میگوید اگر کسی حجّ یا عمره را شروع کرد، اتمام واجب است. بعد یک قرینهای آورده و میفرماید در ادامه آیه آمده: ﴿فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ ﴾ که قرینه است بر اینکه این در اثناءعمل است یعنی شما باید بعد از شروع تمام کنی، حال اگر محصور شدید، باید قربانی کنی.
ارزیابی دیدگاه مرحوم علامه
پرسش مطرح آن است که با مراجعه به کتب لغت، آیا دیدگاه مرحوم علامه صحیح است یا خیر؟ یعنی در کتب لغت، معنای حقیقی «تمام» جایی است که بعد از شروع است یا خیر؟
فیّومی در مصباح المنیر (که قرن هشتم است) میگوید: «و اتموا الحج و العمرة قال ابن فارس (از ابن فارس که قبل از خودش است نقل میکند) معناه ائتوا بفروضهما»؛ اتیان کنید با واجباتش. یعنی «اتموا» یعنی «افعلوا»؛ انجام بدهید، اتیان کنید یعنی کاری به تمام کردن بعد از شروع ندارد.[7]
از تألیفات قرن ششم در لغت، کتابی است به نام «شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم» (که مؤلف آن، «نشوان بن سعید حمیری» است متوفای 573). میگوید: «و الاتمام القیام بالامر[8] »؛ یعنی انجام دادن یک فعل و اتمام را به معنای قیام به امر میداند. بعد میگوید این آیه شریفه ﴿و اتموا الحج و العمرة لله ای قوموا بامورهما﴾؛ قیام کنید به امور اینها یعنی از اول تا آخرش را انجام دهید. در مجمع البحرین نیز همانند حرفی که در شمس العلوم آمده آورده، میگوید: «قوموا بامورهما و الاتمام القیام بالامر.»[9]
بنابراین، اولاً؛ از برخی تعابیر (مثل آنچه در قاموس المحیط آمده) بین کلمه «تامّ» و «تمام» یک فرقی هست، «تمام الشیء ما یتمّ به الشیء» است، اما «تامّ» یعنی از اول تا آخر آوردن، «اتمّ» یعنی تا آخر کاملاً با همهی جزئیاتش آورد. پس این فرمایش مرحوم طباطبائی که بگوئیم معنای حقیقی تمام بعد شروع است، با این چند منبعی که از کتابهای لغت گفتیم سازگاری ندارد. ممکن است بگوئیم از برخی کتابهای لغت مانند مفردات استفاده میشود که تمام بعد از شروع است، اما سخن صحیحی نیست، این استعمال اینجا در معنای حقیقی خودش است یعنی «القیام بالامر»؛ این را بیاورید و ﴿اتموا الحجّ و العمرة لله﴾ یعنی حج و عمره را بیاورید که بسیار دلالت خوب و روشنی بر وجوب تشریع حج دارد.
بررسی واژه «أتمّوا» در قرآن
در قرآن ما کلمه «اتمَّ» داریم مانند: ﴿اتممت علیکم نعمتی﴾[10] ، ﴿یتمّ نعمته علیک﴾[11] [12] ، ﴿اتمّ نعمتی علیکم﴾[13] و ﴿لیتمّ نعمته علیکم﴾[14] . آیه: ﴿اتممت علیکم نعمتی﴾ به این معناست که تاکنون نعمتهای زیادی از اسلام مطرح شده، اتمام این نعم به نعمت ولایت است، منتهی میگوئیم درست است در قرآن کلمه «اتمّ» در این موارد در همین معنای مرکب است؛ چون اتمام در جایی است که یک چیز مرکبی باشد و اجزایی داشته باشد، برخی از اجزاء آن آمده و اجزاء دیگرش باید بیاید، اما خود عرب هر جا «اتمام» را به معنای «اتمام بعد الشروع» بیان میکند، جایی میآورد که یک بخش عمدهای از اجزاء آمده باشد.
به همین دلیل، در قاموس المحیط میگوید: «ما یتمّ به»، حجّ صد جزء دارد حال کسی که فقط جزء اول را آورده، عرب نمیگوید اینجا اتمام کن، اگر اتمام را به اتمام بعد الشروع بگیریم جایی است که معظم الاجزاء آمده باشد.
قرآن در مواردی ﴿اتمَّ﴾ را به معنای «اتمام بعد الشروع» آورده، اما در دو جای قرآن «اتمَّ» را به معنای اصل انجام عمل آورده است؛ ﴿و إذ ابتلی ابراهیم ربه بکلمات فأتمهنّ﴾[15] یعنی «فعلهنّ»؛ کلمات را انجام داد. در اینجا مسلماً «اتمّ» به معنای اصل انجام عمل است و معنا ندارد بگوئیم ابراهیم «اتمّهنّ» یعنی بعد از شروع، خداوند تازه کلمات را یاد ابراهیمعلیهالسلام داده و هیچ کلمهای را نگفته و هیچ امتثالی را انجام نداده، خدا ابتلا و آزمایش کرد ابراهیمعلیهالسلام را به یک کلماتی «فاتمهنّ»، یعنی تمام امتحانات را درست انجام داد و موفق شد.
آیه بعد آیه شریفه ﴿و اتموا الصیام إلی اللیل﴾ است، قبل از آن آمده: ﴿کلوا و اشربوا حتّی یتبیّن الخیط الابیض من الخیط الاسود من الفجر﴾؛ بخورید بیاشامید تا فجر، ملاک فجر هم تبیّن خیط ابیض از خیط اسود است! بعد میفرماید: «ثم اتموا الصیام إلی اللیل»، به این معنا نیست که روزهتان شروع شد و حال که شروع شده تا شب تمام کنید! هنوز شروع نشده، تازه میخواهد از فجر شروع شود تقدیر آیه این است: ﴿ثم من الفجر اتمّوا إلی اللیل﴾. حال اگر فرموده بود: «اتموا من الفجر إلی اللیل» چگونه معنا میکردید؟ یعنی بیاورید روزه را از فجر تا لیل.
بنابراین، آیه به این معنا نیست که نیم ساعت است روزه شروع شده و تمام کنید! آیه میگوید ما به شما گفتیم ﴿کلوا و اشربوا حتی یتبین... من الفجر﴾. اگر خدا از اول فرموده بود: ﴿ثم اتموا من الفجر إلی الیل﴾، اینجا نمیتوانستید اتمام را شروع معنا کنید، میگفتید اصل تحقق صیام را بیان میکند.
جمعبندی و بیان دیدگاه برگزیده
ابتدا باید دید لغت، «اتمّوا» را چگونه معنا کرده است؟ بعد باید دید عرف از این الفاظ چه میفهمد؟ و در تعارض بین لغت و عرف، عرف مقدم است. ما روشن کردیم لغت هم به این میگوید: «القیام بالأمر». حال اگر کسی بگوید بسیاری از لغویین، اتمام را در جایی میگویند معنای حقیقی است که یک کاری شروع شده باشد، اما گفتیم عرف، از این آیه ﴿اتمّهنّ﴾ و ﴿اتمّوا الصیام﴾ اصل انجام عمل را میفهمد.
در آیات قبل از ﴿و اتمّوا الحجّ و العمرة لله﴾، این آیات آمده: ﴿قاتلوهم حتی لا تکون فتنة... انفقوا فی سبیل الله﴾، بحث قتال و وجوب انفاق است. در اینجا جای توهمی و شکی نزد مخاطب نبوده تا اینکه بگوئیم این آیه نمیخواهد وجوب الحج را بیان کند، بلکه میخواهد وجوب اتمام الحج را بگوید.
خلاصه آنکه؛ در اینجا به بیان مؤیداتی را میگوییم که «اتمّوا» به معنای همین اصل تشریع و لزوم اتیان العمل من اوّله إلی آخره مراد است و فعل تام، فعلی است که از اول تا آخرش آورده شود، به این میگویند فعل تام و بیان شد به نظر ما از لغت استفاده میشود بین تام و تمام فرق است، «تمام» یعنی «ما یتمّ به الشیء»، اما اینجا نمیخواهیم «ما یتمّ به الشیء» را بیاوریم، بلکه «اتموا الحجّ» یعنی «افعلوه تامّاً»، «اتموا العمرة» یعنی «افعلوها تاما».
در قاموس المحیط بیان شد که «اتمّ» یعنی «جعله تاما»، بگوئیم «اتموا الحج» یعنی «اجعله تاما» و «اجعله»، یعنی «افعله من اوله إلی آخره»، این معنای «تامّاً» است. بنابراین، هم معنای عرفی (عرف میگوید این فعل را تماماً انجام بده) و هم معنای لغویاش این است.
مؤید دیگری که اینجا وجود دارد (که در کتاب «فقه الحجّ» آیة الله صافی گلپایگانی دام ظله آمده) این است که در آیه میفرماید: ﴿اتموا الحج و العمرة لله﴾. ایشان میگوید این «لله» یعنی حال که شروع کردید اتمامش باید برای خدا باشد؟! نه، همهاش باید برای خدا باشد، خود «لله» یک قرینه روشنی میشود بر اینکه میخواهد بگوید کل عمل را باید «لله» انجام بدهید.
نتیجه آنکه؛ از نظر لغت، از نظر عرف، قرینهی سیاق (طبق مبنای خود مرحوم علامه طباطبائی که آیات قبل در مقام اصل تشریع جهاد و وجوب صدقه است)، استفاده کردیم که مراد عمل بعد از شروع نیست (آنگونه که علامه طباطبائی و بعض دیگر فرمودند)، بلکه مراد اصل انجام عمل از ابتدا تا پایان است.
مرحوم والد معظم در تفصیل الشریعه میفرماید ظاهر از «اتموا»، «هو الاداء و الاتیان»، میفرماید «اتموا» مثل «اقیموا الصلاة» است، «الذی لیس المراد منه إلا مجرد الاتیان بالصلاة»، بعد اشاره میکنند به «اتموا الصیام» و میفرماید: «لا ریب فی کون المراد به بعد تجویز الأکل و الشرب حتّی طلوع الفجر و تبیّن خیط الابیض و خیط الاسود» و بعد اشاره میکنند به آیه ﴿و اذ ابتلی ابراهیم ربه﴾.[16]
فخر رازی در تفسیر خود هفت مؤید بر همین نظریه آورده که مراد از «اتموا» یعنی «اجعلوه تاما»، ایشان میگوید: «افعلوه، اقیموا الحج»، دلالت بر اصل تشریع حج دارد. کلام صاحب مسالک الافهام، مرحوم کاظمی را ببینید هم نکته تفصیلی بسیار خوب و هم نکته فقهی خوبی دارد که ان شاءالله جلسه بعد عرض میکنیم.
واژگان کلیدی: «اتمّوا» در لغت، معنای «اتمّوا» در قرآن.