استاد غلامرضا فیاضی

کتاب اسفار

95/10/26

بسم الله الرحمن الرحيم

موضوع: کلی مابعد الکثره و کلی ماقبل الکثره

امام سجاد به زائدة بن قدامة بن ثقفی که از کارگزاران بنی امیه بود: به من رسیده است که قبر امام حسین ع را زیارت می کنید گاه گاهی زائده گفت که همانطور که به شما رسیده است. چرا این کار را می کنید در حالی که جایگاهی دارد پیش سلطانت که تحمل نمی کند کسی محبت ما را داشته باشد و فضائل و حق ما رابیان کند. زائده می گوید: والله ما ارید بذلک الا الله ورسوله و مهم نیست که چه کسی نارحت می شود و باکی نیست از مشکلی که به این خاطر به من برسد. حضرت فرمود: به خدا قسم همیطور است سه بار حضرت این را فرمودند و من هم سه بار این را تکرار کردم وحضرت فرمود که مژده باد به تو (سه بار) مسلمانی فقط این نیست که نماز بخواند جایی باید مرد ومردانه باید بایستد به قول امام خوب است که شخص برای اسلام سیلی بخورد و باعث رشد هایی می شود که با نماز و روزه پیدا نمی شود)

بحث مقسم کلی و جزئی تمام شد و حق این بود که مقسم معنا است نه مفهوم ونه موجود و نه ... که ده قول در این مسأله بود

نکته ای که مرحوم آخوند در اینجا فرمودند وکمتر مطرح شده است در کتب فلسفی این است که کلی مابعد الکثره و ماقبل الکثره را گفته اند: علم تقسیم می شود به کلی و جزئی واین را می دانیم از قبل، کلی را می گویند ماقبل الکثره و جزئی را می گویند مابعد الکثره یعنی علمی که شما دارید گاهی علمتان از معلوم پیدا شده است وگاهی علمتان مقدم بر معلوم است آن علمی که مقدم بر معلوم است می گویند ان علمی است که لایتغیر بتغیرّ المعلوم، معلوم نبود علم است معلوم موجود می شود بازم هم علم است و معلوم از بین می رود باز هم علم است مثل علمی که از راه اصول و قواعد عقلی دارند شما مثلا می دانید که ممکن احتیاج به علت دارد شما می دانید که وقتی گل به وجود می آید یک زارعی دارد که خداوند است وقتی هم بوجود می اید بازهم معلول به علت است وقتی هم که از بین برود بازهم شما می دانید که معلول است

ویک علم هم داریم که علم مابعد الکثره است من از طریق رؤیت می یابم که گلی وجود دارد علم بصری است همانطور که علم بصری قبلش هم نبود و فقط در برهه ای از زمان است

این مطالب را داشته ایم اما امروز چیزی دیگری می خواهیم بگوییم هر چند مابعد وماقبل الکثره است ولی مقسمش کلی است

ینقسم الکلی الی ما قبل الکثره و بما مع الکثره وما بعد الکثره (البته آخوند این گونه مطرح نکرده اند قبل از ابن سینا جایی پیدا نکرده ایم از ابن سینا شروع شده تا مرحوم سبزواری این تقسم سه قسمی را دارند)

وینقسم الکلی الی ما قبل الکثره وما بعد الکثره (این را فقط مرحوم آخوند گفته است. این ها اگر مقسم یکی باشد این دو تقسم تعارض دارند مقسم یا دو قسم دارد یا سه قسم ویقینا با مقسم واحد دو قسم باشد یا سه قسم، منتها این دوتا تقسم قابل جمع هستند)

وهذان التقسیمان غیرمتعارضین (برای اینکه کلی لفظ مشترک است یکی از معانی کلی، کلی طبیعی است که به معروض کلیت می گویند معروض کلیت بدون وصف کلیت می شود کلیت هم با آن باشد معروض کلیت اگر هم کلی با آن نباشد بازهم معروض هست.) اذا الشیخ [1] بعد ما تعرضّ للکلی المنطقی و الکلی الطبیعی والکلی العقلی قسّم الکلی الطبیعی علی ثلاثة اقسام (کلی طبیعی سه جور است یکی قبل از کثرت است یعنی قبل از اینکه افرادش به وجود بیایند یعنی قبل از اینکه خودش متکثرت بشود به تکثر افرادش اگر 70 ملیون انسان داریم 70 ملیون انسان هم داریم) فراجع:

     منطق شفاء، بوعلی سینا، مدخل، ص 69-70.

 

    1. ما قبل الکثره وهو الکلی الطبیعی المعلوم قبل تحقق افراده (ان کلی طبیعی که تحقق دارد، تحقق خارجی که محال است بدون تحقق افراد پس تحقق علمی دارد مثل اینکه خداوند متعال علمش به همه اشیاء قبل از خلق علم حصولی است یعنی انسان را می فهمد لذا آن انسان که خداوند فهمیده است کلی طبیعی قبل الکثره است کالموجود فی علمه تعالی وعلم ملائکته (در علم عقل اول و دوم و ... علم دارند به مخلوقی که بوجود می اید خدا علة العلل است و تا به عقل مباشر که همان عقل فعال است. )

    2. مامع الکثره وقد یسمی مافی الکثره وهو الکلی الطبیعی الموجود فی افراده کطبیعة الانسان الموجود بالفعل فی افراده (این طبیعت انسان کلی طبیعی که موجود است به وجود افراده)

    3. مابعد الکثره وهو الکلی الطبیعی معلوم بعلم افراده (همین که مشایئن می گویند که شما انسان را چگونه می فهمید کلی طبیعی آن را؟ می گویند چند تا فرد را مبییم مشخصات را مگذاریم کنار امر مشترک بین آنها را می فهمد که همه نامی هستند و..... این را که می فهمد می شود کلی بعد الکثره یعنی معلوم شما شد بعد ازاینکه افرادش مشخص شدند)

     المنطق الملخص، فخر رازی، ص 71-72 ( الفصل الثانی ... جنس ونوع اختصاص به اینها ندارد –ماعرض کردیم در کلی هم می آید-)

     مطالع الانوار،سراج الدین ارموی،( که همان شرح مطالع)، ج1، ص190.

     شرح مطالع الانوار، قطب رازی ، ص 190-191.

     شرح منظومه، ملاهادی سبزواری، ج1 ، ص 14.( به ضممیه تعلیقة رشیقه چاپ جدیدش خوب نیست همان چاپ یک جلدی ص 173. کلی طبیعی لابشرط از کلیت است ودر همه طور هم وجود دارد)

تقسیم دوم ان شاء الله فردا.


[1] بوعلی، منطق الشفاء مدخل، ص69-70.