درس اسفار استاد فیاضی

90/08/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 السفر الأول/ المسلک الأول/المرحلة الثانیة/ الفصل الثانی فی أن الوجود من المعقولات لثانیة/سه قول در کیفیت انتزاع معقولات ثانیة فلسفی/ نقد دیدگاه علامه توسط استاد فیاضی / قول دوم در کیفیت انتزاع معقولات ثانیة/ ج1/ص 333
 اشکال بر استاد فیاضی بر علامة که می گویند وجود ذهنی و کلیت مخصوص ماهیات است
 و لکن یرد علیه
 أولا: أن الکلیة لیست صفة للمفهوم الذهنی و إنما هی صفة للمعنی أعنی محکی المفهوم لأن المعنی هو الذی یصدق علی أفراده لا المفهوم. فإنک عند ما تقول «زید انسان» إنما تعنی أن زیدا حقیقة الإنسان أعنی ما هو محکی مفهومه لا أنه مفهوم الإنسان
 (علامه تصریح دارند که کلیت صفت ماهیت در ذهن و صورت ذهنی است. اما باقی فلاسفه وقتی می گویند مفهوم متصف به کلیت می شود، شواهدی در کلامشان هست که معنا را مراد کرده اند. )
 و ثانیا: أن معنی الکلی قد یکون غیر الماهیة بناء علی ما تقدم من أن المفهوم حاک لمعناه من غیر فرق بین أن یکون مفهوما ماهویا أو غیر ماهوی. فمفهوم الوجود، و الواجب و الکلی و القیاس و الحد و العدم و الممتنع مفاهیم کلیة کما أن مفهوم الإنسان کلی.
 (آخوند تصریح می کند که حقیقت خارجی جزئی است اما مفهوم وجود کلی است. پس کلیت را صفت مفهوم وجود قرار دارد اما علامه می فرمایند که مفهوم وجود نه کلی است نه جزئی. همین طور مفهوم واجب کلی است اما یک مصداق بیشتر ندارد واین ضرری به کلیت مفهومش نمی زند. همین طور عدم. عدم مفهومش کلی است. عدم آب روی میز مصداق عدم است و عدم مو در کف دست نیز مصداق عدم است. پس قابل صدق بر کثیرین است و کلی است.)
 و ثالثا: أن الوجود الذهنی لا یختص بالماهیة بل للوجود و صفاته و کذا للعدم و صفاته و أیضا للمفاهیم المنطقیة وجودات ذهنیة.
 و رابعا: أن ما أفاده من أن معنی صدق الکلی علی أفراده أنه إذا ورد الفرد فی الذهن صدق علیه الکلی ممنوع، فإن حمل الکلی علی فرده حمل شایع. و لابد فی الحمل الشایع من وحدة واقع الموضوع و المحمول. فلو کان المحمول و الموضوع فی الحمل الکلی علی فرده هو الوجود الذهنی، لکان معنی قولنا «زید إنسان» أن مفهوم زید و مفهوم الإنسان فی وجودهما الذهنی واحد و لا ریب فی کذبه.
 (قضیة «زید انسان» حمل شایع است زیرا مفهوم موضوع و محمول با هم فرق می کند. پس حمل شایع است. حتی علامه که حمل جنس و فصل بر نوع را حمل أولی می دانند هم حمل کلی بر فرد را حمل شایع می دانند.
 علامه می فرمایند ماهیت بر فرد هنگامی که در ذهن بیاید صدق می کند. لازمه این حرف این است که انسان بر زیدی صدق می کند که به ذهن آمده باشد. به عبارتی لازمه این حرف این است که کلی بر مفهوم فرد صدق کند نه بر خود زید و کذب این حرف واضح است زیرا مفهوم فرد با مفهوم کلی در ذهن متفاوت است و در ذهن به یک وجود موجود نیستند. )
 قول دوم در کیفیت انتزاع معقولات ثانیة فلسفی
 القول الثانی
 أن المفاهیم الفلسفیة المعقولات الثانیة فی الاصطلاح الفلسفیة منتزعة من الموجودات و لا تحصل إلا بالمقایسة.
 (صاحب شوارق و حاجی که عروض در ذهن و اتصاف در خارج است که امر موجود به این معانی متصف می شود. عمی عدم ملکه است. باید یک امر موجودی باشد، زیدی باشد که بصر ندارد تا عمی را انتزاع کنیم. مفاهیم فلسفی همه چنین است که از موجودات انتزاع می شوند. به زید یا خودمان که نگاه می کنیم مفهوم وجود را انتزاع می کنیم. علاوه بر اینکه از موجودات گرفته می شود، باید مقایسه هم صورت گرفته باشد. باید رابطه نفس با اراده را دید و این دو را با هم مقایسه کرد تا مفاهیم علت و معلول انتزاع شود. این کلام استاد مصباح در آموزش فلسفه است.)