درس اسفار استاد فیاضی

90/01/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 السفر الأول/ المسلک الأول/ المرحلة الأولی/ المنهج الثالث فی الوجود الذهنی / الفصل الخامس مخلص عرشي‏ /ادامه بیان اقوال در وجود ذهنی و توضیح نظر استاد جوادی آملی/ ج1/ ص 326
 (در نظر استاد جوادی هنگام عالم شدن نزد ما چهار چیز داریم. علم داریم که خودش ماهیتی دارد و وجودی. وجود ذهنی نیز داریم که ماهیتی دارد و وجودی. اما وجود ذهنی وجود و ماهیتش بالعرض است.)
 قالوا: فی العلم الحصولی معلومان
 (در علم حضوری یک معلوم بیشتر نداریم. مثلا در علم علت به معلول یا معلول به علت یا نفس به خود فقط یک چیز نزد عالم حاضر است. اما در علم حصولی دو معلوم دارم. )
 1 ـ نفس العلم و هو المعلوم بالذات.
 (در علم حصولی ما علم داریم به چیزی با واسطه صورت و حاکی است. خود واسطه باید معلوم باشد. اگر واسطه خودش معلوم نباشد چگونه سبب انتقال و حکایت می شود.)
 2 ـ ما یحکیه العلم من الواقع و هو المعلوم بالعرض. و المراد بمعلوم بالذات ما هو معلوم بلاواسطه و المراد بمعلوم بالعرض ما هو معلوم بواسطة. استاد جوادی آملی هم معلوم بالذات و بالعرض را به همین معنی می گویند.
 (مرحوم علامه می گویند بالعرض یعنی بالمجاز پس علم منحصر است در علم حضوری است. در علم حصولی نیز خود علم که معلوم بالذات است برای ما حاضر است و ما به آن علم حضوری داریم. استاد حسن زاده نیز به این مطلب تصریح دارند. اما آخوند صراحتا می گوید مراد از بالعرض بالمجاز نیست بلکه به معنای باواسطه است یعنی با واسطه صورت است. و الا اگر هر علمی یک واسطه بخواهد تسلسل پیش می آید و هیچ چیز برای ما معلوم نخواهد شد. پس معلوم بالذات یعنی صورت واسطه نشده و بالعرض یعنی صورت واسطه شده است.)
 قال شیخنا الاستاد دام ظله: العلم معلوم بالذات أی بلاواسطه لما أنّه معلوم بعلم حضوری، و الموجود الذهنی أی الماهیة الموجودة فی الذهن معلوم بالعرض أی معلوم بواسطة العلم، لما أنّ العلم کاشف عنه. و المعلوم الخارجی معلوم ثانیاً أی بواسطتین؛ و ذلک لأنّ الذهن ینتقل من العلم إلی الموجود الذهنی اوّلاً لمکان کاشفیة العلم ثم ینتقل من الموجود الذهنی إلی الموجود الخارجی لأنّ ماهیتهما واحد. والنفس فاعل لوجود العلم بالذات و لماهیته أی الکیف النفسانی بالعرض. و ایضاً فاعل للوجود الذهنی بالعرض أی مجازاً لأنّه لاوجود حقیقی عینی له، و فاعل للماهیة الموجودة بالوجود الذهنی ثانیاً و بالعرض أی هو من باب سبک المجاز من المجاز.
 (علم معلوم بالذات است و دومعلوم بالعرض دارد که مترتب است. علم کاشف از موجود ذهنی ست و ماهیت ذهنی دیگر کاشف نیست بلکه اگر آن ماهیت ذهنی برایش معلوم شد، به خارج علم دارد زیرا نفس ماهیت در خارج است پس علم به این سبب علم به خارج است. در نظر استاد فیاضی علم کاشف از خارج نیست بلکه کاشف از وجود ذهنی است.
 نفس فاعل وجود علم بالذات است یعنی حقیقة فاعل است. نفس فاعل وجود ذهنی است بالعرض یعنی مجازا زیرا وجود حقیقی ندارد. سبک المجاز من المجاز یعنی مجاز در مجاز.
 امور حقیقی می توانند به وجود واحد موجود شوند. اما موجود حقیقی و مجازی به وجود واحد موجود نمی شوند)
 اقول :
 الفارق الأساس بینه و بین سائر الأقوال المثبتة للوجود الذهنی، أنّ الوجود الذهنی فی سائرالأقول أمر نسبی لا نفسی، بخلافه علی هذا القول فإنّه أمر نفسی مطلق لا نسبی.
 و لتوضیح ذلک نقول:
 تقسیمات الوجود علی قسمین:
 الأوّل: ما یکون الأقسام فیها نفسیة غیر نسبیة، کتقسیم الوجود إلی واجب و ممکن و تقسیمه إلی ثابت و متغیّر .
 (علامه و استاد جوادی در بعضی از این قسم مخالف هستند. استاد جوادی می فرمایند هر وجود واجب است. ممکن نسبت به واجب ممکن است و إلا خودش واجب است. علامه تصریح دارند که هر وجودی ثابت است و متغیر نسبت به ثابت متغیر است و إلا خودش نیز ثابت است. در نظر علامه در تشکیک هر قسم باید به مقابلش برگردد. ما این را نمی فهمیم. نه واجب نسبی است و نه ممکن. ثابت و متغیر نیز همین است. در نظر ما فقط خدا ثابت است و بقیة همه متغیر اند.)
 الثانی: ما یکون أحد القسمین فیها نسبیاً بحیث إذا لوحظ فی نفسه دخل فی القسم الآخر. کتقسیم الوجود إلی ما بالفعل و ما باقوّة، مثل النبات و الشجر فإنّ النبات بالقوة بالقیاس إلی الشجر، و إذا لوحظت فی نفسها کان من ما بالفعل. و الوجود الذهنی عند شیخنا الأستاد وجود غیر حقیقی و هو غیر العلم الذی هو وجود حقیقی فلیس الوجود الذهنی عینیاً بوجهٍ من الوجوه. و هذا بخلافه علی سائر الأقوال حیث إن فی تلک الأقوال إمّا أن یکون الوجود الذهنی عین العلم فهو بحیث إذا لوحظ فی نفسه کان علماً و وجودا عینیا، و إمّا أن یکون غیر العلم و لکن له وجود عینی حقیقی.
 (بالفعل و بالقوه نسبی است. مرغ بالفعل است و تخم مرغ بالقوه. اما تخم مرغ نسبت به مرغ بالقوه است و إلا خودش بالفعل است.
 در اقوال دیگر ذهنی بودنش نسبی و در قیاس با خارج است اما در نظر استاد جوادی وجود ذهنی نسبی نیست.)