درس اسفار استاد فیاضی

89/10/04

بسم الله الرحمن الرحیم

 السفر الأول/ المسلک الأول/ المرحلة الأولی/ المنهج الثالث فی الوجود الذهنی/ الفصل الثالث فی اشکالات الوجود الذهنی/الإشکال الخامس/ وجود پیدا کردن ماهیات ذهنی در خارج به تبع موجود بودن ذهن در خارج/ج1/ص311

الإشکال الخامس

 1 لو حصلت الماهیات بأنفسها فی الأذهان، لحصلت فی ما هو موجود فی الخارج؛ لأن

 2 الذهن شأن من شؤون النفس و مرتبة من مراتبها.

 (شأن در نظر آخوند یعنی معنایی که موجود است به وجود شیء دیگری. مثل علم که از شؤون خدا است. علم حقیقت و معنایی است که به عین وجود حق موجود است. همین طور وحدت که شأن وجود است یعنی معنایی است که به وجود موجود است. به نظر ما استاد فیاضی نیز شأن یعنی همین. اما علامه شأن و مرتبة را چیزی می دانند که عین ذی شأن نیستند. در بحث اتحاد عاقل و معقول نیز این اختلاف بارز است. صدرا علم را عین و شأن نفس می دانند اما علامه شأن می دانند اما عین نمی دانند.)

 3 و النفس موجودة فی الخارج.

 4 و کل ما هو شأن من شؤون موجود و مرتبة من مراتبه، موجود بنفس وجوده.

 5 و لو حصلت الماهیات الحاصلة بأنفسها فی الأذهان فی ما هو موجود فی الخارج، لحصلت الماهیات الحاصلة فی الأذهان فی الخارج. لأن

 6 کل ما هو موجود فی موجود فی شیء، موجود فی ذلک الشیء. کالماء الموجود فی الکوز الموجود فی البیت.

 7 لکن کون الماهیات الذهنیة موجودة فی الخارج باطل لوجوه. الأول أنه:

 8 لو حصلت الماهیات الحاصلة بأنفسها فی الأذهان فی الخارج، لترتب علیها الآثار المطلوبة منها؛ لأن معنی حصول شیء فی الخارج ترتب الآثار المطلوبة منه علیه.

 9 و لو ترتبت الآثار علی الماهیات الموجودة بأنفسها فی الأذهان، لم تکن وجودات ذهنیة.

 10 لکن التالی باطل لأنه خلف. الثانی:

 11 لو حصلت الماهیات الحاصلة بأنفسها فی الأذهان فی الخارج، لکان معقولنا من الجوهر جوهرا ، لصدق تعریف الجوهر علیه و هو أنه ماهیة إذا وجدت فی الخارج وجدت لا فی موضوع.

 12 لکن التالی باطل بالوجدان لما نعلم من أنفسنا أن الجوهر الذهنی کیف نفسانی و لیس موجودا لا فی موضوع. الثالث:

 13 لو حصلت الماهیات الحاصلة بأنفسها فی الأذهان فی الخارج، لزم وجود المعدومات حتی الممتنعات فی الخارج لأنا نتصورها.

 14 لکن التالی محال لأن تناقض صریح. الرابع:

 15 لو حصلت الماهیات الحاصلة بأنفسها فی الأذهان فی الخارج، لاتصفت النفس بصفات الأجسام و بصفات متضادة، لأنا نتصور الحرارة و البرودة و الإیمان و الکفر.

 16 لکن التالی باطل.

 الإشكال الخامس أن الذهن موجود في الخارج و الأمور الذهنية موجودة فيه‏

 على ما قررتم فيلزم من تعقلنا لها وجودها في العقل الموجود في الخارج و الموجود في الموجود في الشي‏ء موجود في ذلك الشي‏ء كالماء الموجود في الكوز الموجود في البيت. اسفار/1/ص 311

 (توضیحات متن اسفار: عقل یازده حداقل معنا دارد. یکی از معانی آن ، مدرک کلیات است. اما اینجا به معنای مدرک کلیات نیست بلکه به معنای ذهن است که شامل مدرک کلیات و حسیات و متخیلات نیز هست. پس در اینجا عقل به معنای ذهن است. شاهدش این است که در جمله بالا از ذهن صحبت می کرد و در جمله پایین از عقل. پس منظور از عقل همان ذهن است که دارای اداراکات عقلی، حسی و خیالی است.)

 (این استدلال آخوند ایراد دارد. زیرا کبرای این استدلال که می گودید: «الموجود فی الموجود فی شیء موجود فی ذلک الشیء» کلیت ندارد. در بعضی جاها درست است و در بعضی جاها غلط است. در مورد کوزه و آب درست است اما در مورد وجود ذهنی درست نیست. مثل اینکه «الآنی موجود فی الآن و الآن موجود فی الزمان» ولی از این نتیجه نمی شود که الآنی موجود فی الزمان. آن مقطع زمان است و در زمان واقع نمی شود. بنابر این کبرای استدلال درست نیست.)