درس اسفار استاد فیاضی

84/02/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 السفر الأول/ المسلک الأول/المرحلة الأولی/ المنهج الثانی/ الفصل الأول/ دو فرع بر ام القضایا/ نقد قول سوفسطاییان/ ج1/ ص 90
 دو فرع مبتنی بر احتیاج سائر قضایا به ام القضایا
 و مما فرعوا علی حاجة سائر القضایا الی قضیة اما ان یصدق الایجاب او یصدق السلب، امران:
 (همه فلاسفه اسلامی غیر از استاد فیاضی قائل اند که مابقی قضایا به نحوی مترتب بر أم القضایا هستند. بنابر این فروعاتی بر این قول ایشان بار می شود)
 1) هذه القضیة اولی الاوائل به معنای أعم یا اول .
 و هذا التفریع صحیح علی المبناء و لکن الکلام کله فی اصل المبناء.
 (اولیات دو معنا دارد:
 الف: اعم: شامل مطلق بدیهیات است. اعم از تصور و تصدیق،و اعم از وجدانیات و فطریات و اولیات به معنای اخص. در برابر این معنا ثوانی مطرح می شود که منظور نظریات است.
 ب: أخص: تصدیقی که برای حصول آن به چیزی جز تصور قضیة احتیاج نیست.
 کلام فلاسفه که استحالة اجتماع و ارتفاع نقیضین اولی الأوائل است مطابق مبنایشان درست است. اما در نظر ما استاد فیاضی صحیح نیست. باید دید هرکس چه چیزی را به شکل بدیهی درک می کند و آن چیز برای او اولی الأوائل است. اگر شخصی اول خودش را فهمید، علم وجدانی او به وجود خودش، اول الأوائل است. شخص دیگری اول گرسنگی را درک می کند و گرسنگی برای او اولی الأوائل است. و یا سر کسی ابتدا به ستون خورد و سرش درد گرفت، علم وجدانی او به درد اولی الأوائل است. )
 2) هذه القضیة أجلی البدیهیات.
 و هذا التفریع صحیح علی المبناء و لکن الکلام کله فی اصل المبناء.
 (در نظر دیگران چون همه تصدیقات و به این ام القضایا احتیاج دارند، أجلی البدیهیات أم القضایا است.
 تفریع صدرا در این آدرس آمده است: اسفار/ ج3 / ص 445 )
 نقد سوفسطاییان
 راه علاج خرابی های سوفسطاییان: از آن سؤال می شود که آیا به این که انکارتان حق یا باطل است، علم دارید؟ و آیا به شکتان علم دارید؟ اگر پاسخشان مثبت باشد، مدعای خود را نقض کرده اند، و اگر گفتند: ما در این که انکار ما حق است یا باطل شک داریم و در شکمان نیز شک داریم. می پرسیم: آیا به این شکتان علم دارید؟ اگر پاسخشان مثبت شد، باز مدعای خود را نقض کرده اند.
 (کلام اینجای آخوند خلاصه بیان شیخ است. الهیات شفا/ فصل 8/ مقاله اول. خواجه در نقد المحصل می گوید از حیث تاریخی اینکه سوفسطاییان چنین گفته باشند، غلط است.
  لغت سوفسطایی برای دو گروه به کار می رود:
 الف: افرادی که هیچ قضیة ای را حق نمی دانستند و منکر واقع بودند.
 ب: شکاکان.
 اقوال در امکان حق بودن قضایا:
 الف: حکما: بعضی قضایا حق و مطابق واقع اند.
 ب: منکرین و سوفسطاییان: هیچ قضیة ای حق و مطابق واقع نیست.
 ج: شکاکان: هیچکدام را نمی گویند. بلکه می گویند ما در همه قضایا شک داریم. )
 و نقاوة ما ذكره الشيخ في الشفا- لسبيل مقابيح [1] السوفسطائية أن يسأل عنهم [2] إنكم هل تعلمون أن إنكاركم حق أو باطل أو تشكون فإن حكموا بعلمهم بشي‏ء من هذه الأمور فقد اعترفوا بحقية اعتقاد ما- سواء كان ذلك الاعتقاد اعتقاد الحقية في قولهم بإنكار القول الحق أو اعتقاد البطلان أو الشك فيه فسقط إنكارهم الحق مطلقا و إن قالوا إنا شككنا فيقال لهم هل تعلمون أنكم شككتم أو أنكم أنكرتم و هل تعلمون من الأقاويل شيئا معينا- فإن اعترفوا بأنهم شاكون أو منكرون و أنهم يعلمون شيئا معينا من الأشياء فقد اعترفوا بعلم ما و حق ما و إن قالوا إنا لا نفهم شيئا أبدا و لا نفهم أنا لا نفهم و نشك في جميع الأشياء حتى في وجودنا و عدمنا و نشك في شكنا أيضا و ننكر الأشياء جميعا حتى إنكارنا لها أيضا و لعل هذا مما يتلفظ به لسانهم معاندين فسقط الاحتجاج معهم و لا يرجى منهم الاسترشاد فليس علاجهم إلا أن يكلفوا بدخول النار- إذا النار و اللانار واحد و يضربوا فإن الألم و اللاألم واحد. اسفار/ ج1/ ص 90
 (اشکالی که حاجی در اینجا به آخوند وارد دانسته وارد نیست.
 سؤال: آیا نمی توان گفت کلام شکاکان شامل کلام خودشان نمی شود و اشکالاتی که به آنان وارد می شود مندفع شود.
 جواب: احکام فلسفی به شکل قضایای حقیقیة است و منتظر وجود موضوعش نمی شود بلکه چه موضوع موجود باشد یا نباشد جاری است. بنابر این شامل خودشان نیز می شود.
 سؤال: آیا در یقین مضاعف علم به بطلان نقیض لازم است؟
 جواب: خیر. زیرا بدیهیات که خودشان یقینی اند. در نظریات نیز فقط برهان منتج یقین است. و منظور از یقین ، یقین مضاعف و منطقی است و برهان منتج یقین است لذاته.)


[1] بعضی چاپ ها قبائح دارد که درست نیست. بلکه مقابح درست است.
[2] این عربی شیرازی است. صحیح این است که بگوید: یُسئَلوا به صیغه مجهول.