درس اسفار استاد فیاضی

84/02/05

بسم الله الرحمن الرحیم

 السفر الأول/ المسلک الأول/المرحلة الأولی/ المنهج الثانی/ الفصل الأول/ اقوال در نقش ام القضایا در بقیة قضایا/ ج1/ ص 90
 ادامه اقوال در نقش ام القضایا در دیگر قضایا
 ادامه اشکال بر قول دوم
 و ثالثا:
 ان الجزم بمفاد القضیة یعنی نفی احتمال خلافها، فعلة الجزم علة الیقین دائما؛ لان الجزم مستلزم لنفی احتمال الخلاف و الیقین هو العلم ببطلان النقیض ای انتفاء الخلاف بالقوة او بالفعل.
 (در تعریف یقین گفته اند علم به کذب گاهی بالقوه است و گاهی بالفعل . بالقوه بودم موجب عدم حصول یقین نیست. نگاه شود به رساله برهان علامه طباطبایی.
 جزم غیر از یقین است اما چون جزم ملازم با نفی احتمال خلاف است، پس جزم ویقین متلازم اند)
 قول سوم
 للآخوند، و هو ان جمیع القضایا افراد لهذه القضیة و نسبة هذه القضیة الی سائر القضایا کنسبة حقیقة الوجود الی الوجودات الخاصة،
 فقولنا: «الوجود اما واجب او ممکن» معناه الوجود اما ان یجب له الوجود أو لا یجب له الوجود،
 و قولنا : « الوجود إما ذهنی و إما خارجی» أی الوجود إماأن یترتب علیه الآثار المطلوبة منهأو لا یکون.
 و قولنا: «الوجود إما واحد أو کثیر» معناه الوجود إما أن لا ینقسم بذاته أو ینقسم
 و قولنا: «الکل اعظم من الجزء» معناه ان زیادة الکل علی جزء لما لم تکن معدومة، فهی موجودة.
 (در شرطیه متصلة جای مقدم و تالی را نمی توان عوض کرد اما در منفصلة حقیقیة می توان جایشان را با هم عوض کرد.
 آخوند این مطلب را در اسفار/ج3/ ص 443 به بهترین وجه توضیح داده اند. اما در تعلیقات شفا/ ج1/ص 183 این را مختصر تر توضیح داده اند)
 و فیه:
 ان القضایا قسمان: قسم یکون من الجزئیات هذه القضیة کقولنا: الموجود اما واجب او ممکن، اذا کانت منفصلة لا حملیة مرددة المحمول، و قسمٌ لا یکون کذلک. و الذی ینتهی الی ام القضایا هو القسم الاول فقط.
 («الموجود إما واجب أو ممکن» لفظ مشترک است بین حملیة مرددة المحمول و منفصلة حقیقیة. در حملیة مرددة المحمول به دلیل حملیة بودن لازم است که موضوع یعنی موجود هر دو محمول را داشته باشد. اما در منفصلة حقیقیة لازم نیست. به عبارتی قضایای منفصلة حقیقیة به ام القضایا بر می گردد اما دیگر قضایا به آن بر نمی گردد.)