درس اسفار استاد فیاضی

83/10/15

بسم الله الرحمن الرحیم

 السفر الأول/ المسلک الأول/المرحلة الأولی/ المنهج الأول/ الفصل التاسع/ تفاوت معنای اول و دوم رابطی/ تنبیهات فصل /ج1/ ص 82
 تفاوت معنای اول و دوم رابطی
 فرق اساسی معنای اول وجود رابطی با معنای دوم این است که معنای اول معنای حرفی است که همان نسبت است و از این حیث که معنای حرفی است، پس هیچ استقلالی ندارد و نمی توان آن را مستقل تصور کرد. بله می توان نوع نسبت را تغییر داد، یعنی از رابطی به نسبی تبدیل کرد. ولی معنای دوم با این با غیر رابطه دارد، خود استقلال دارد و معنای اسمی است و استقلالا تصور می شود.
 الرابطة و النسبة کالفقیر و المسکین، اذا اجتمعا افترقا و اذا افترقا اجتمعا.
 نسبت یا وجود فی غیره دو نوع است: 1. تام خبری (رابطه، نسبت غیر آن است.). 2. ناقص.
 (این همان حرف علامة در بحث تناقض است که تناقض بین دو قضیة است اما بین دو مفرد نیز می توان تناقض برقرار کرد. تناقض در واقع بین «زید موجود» و «زید لیس بموجود» بر قرار است که به صورت «زید» و «لا زید» بیان می شود.)
 عدم هم مثل وجود دو گونه است: 1. رابطی: زید قائم نیست. 2. محمولی: زید معدوم. [1]
 تنبیهات: [2]
 تنبیه اول: رابطی و محمولی مشترک لفظی اند. زیرا گاهی گفته می شود،
 الف: مفهوم وجود دو قسم است: 1. مفهوم وجود محمولی 2. مفهوم وجود رابطی.
 (مفهوم وجود محمولی یعنی مفهوم مستقل وجود که موضوع فلسفه است.
 مفهوم وجود رابطی یعنی همان وجود رابط که نسبت در قضیة است.
 این بحث، بحثی منطقی است.)
 ب: و واقع وجود: 1. فی غیره (رابطی = نسبت.). 2. فی نفسه (محمولی)، یعنی غیر نسبت که گاهی لغیره است، یعنی وصف غیر است و گاهی لنفسه است، یعنی وصف غیر نیست. (ذات است.)
 (در واقع آخوند بین دو تقسیم خلط کرده است. یعنی وجود محمولی در تقسیم اول را حذف کرد و سپس رابطی در تقسیم دوم را حذف کرد و دو تقسیم را در هم داخل کرد.)
 تنبیه دوم: آیا مفهوم وجود رابط یا رابطی در حملیات موجبه ی مرکبه هست؟
 حق این است که در هر قضیه موجبه، مفهوم وجود رابط هست.
 (قضیة بر حسب نوع حمل بر دو قسم است:
 الف: حمل اولی: که خودش یا موجبة است یا سالبة.
 ب: حمل شایع: خودش بر دو قسم است: هلیت بسیطة و هلیت مرکبة و هر کدام از ایندو یا موجبة اند یا سالبة.
 بحث وجود رابط در اینجا در حملیة مرکبة موجبة آمده است.)
 الوجود في نفسه لا لنفسه و الآخر بإزاء الرابطي بالمعنى الأخير و هو ما يختص بوجود الشي‏ء لنفسه و لا يكون للنواعت و الأوصاف.
 و الحاصل أن الوجود الرابطي بالمعنى الأول مفهوم تعلقي لا يمكن تعقلها على الاستقلال و هو من المعاني الحرفية و يستحيل أن يسلخ عنه ذلك الشأن و يؤخذ معنى اسميا بتوجيه الالتفات إليه فيصير الوجود المحمولي نعم ربما يصح أن يؤخذ نسبيا غير رابطي و بالمعنى الثاني مفهوم مستقل بالتعقل هو وجود الشي‏ء في نفسه- و إنما لحقته الإضافة إلى الغير بحسب الواقع خارجا عن ماهية موضوعه فله صلوح أن يؤخذ بما هو هو فيكون معنى اسميا بخلاف الإضافات المحضة [3] و النسب الصرفة و هذه الأقسام متأتية في العدم على وزان ما قيل في الوجود و كثيرا ما يقع الغلط من اشتراك اللفظ فلو اصطلح على الوجود الرابط لأول الرابطين و الرابطي للأخير- و بإزائهما الوجود المحمول لأول المعنيين و الوجود في نفسه للأخير و كذا في باب العدم يقع الصيانة عن الغلط [4] . الحكمة المتعالية فى الاسفار العقلية الاربعة، ج‏1، ص: 83


[1] اضافه مشترک است بین معنای لغوی = نسبت و معنای اصطلاحی که همان وصف متکرر حاصل از نسبت است = مقوله ی اضافه.
[2] از استاد دام ظله.
[3] معنای لغوی
[4] این اصطلاح رابط و رابطی در کلام میرداماد نیز بوده است و ابداع خود آخوند نیست.