درس اسفار استاد فیاضی

83/10/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 السفر الأول/ المسلک الأول/المرحلة الأولی/ المنهج الأول/ الفصل التاسع/ تمهید سوم که رابطی داری دو معنا است/ معنای دوم/ تفسیر استاد در انحصار وجود رابطی درخدای متعال در فلسفه صدرا/ج1/ ص 80 و 81
 معنای دوم وجود رابطی
 وجود فی نفسه احیانا دو اعتبار و لحاظ دارد: (به این دلیل احیانا زیرا قبل از شروع خلقت توسط خدا، تنها یک لحاظ دارد و آن اعتبار فی نفسه است زیرا غیری نیست تا خدا با آن لحاظ شود.)
 الف اعتبار فی نفسه
 ب اعتبار ارتباط با غیر. این خود به سه نحو ممکن است:
  1: اعتبار فی غیره: این معنای لغوی فی غیره است یعنی وجودی فی نفسه در موجودی غیر خود موجود است. این قسم شامل دو چیز می شود: 1 اعراض و 2 صور جوهریه : که شامل صورت جسمیة و نوعیة می شود.
  2: اعتبار لغیره: یعنی این موجود فی نفسه، ملک حقیقی غیر است مانند معلول.
  3: اعتبار عند غیره: یعنی این موجود فی نفسه نزد موجودی غیر از خود موجود است مانند علت.
 رابطه ی این سه قسم به نحو مانعة الخلو است. زیرا برخی از قسم اول داخل در قسم دوم و قسم دوم داخل در قسم سوم است. وجود فی نفسه را به اعتبار این که فی غیره یا لغیره یا عند غیره است، رابطی نامند.
 (بعضی از قسم اول داخل در قسم دوم است زیرا اعراض، معلول هم هستند. قسم دوم نیز داخل در قسم سوم است زیرا معلول با اینکه لغیره است، عند غیره نیز می باشد.
 «فی غیره» لفظ مشترک است.
 الف: معنای اول وجود رابطی. معنایی مندک در غیر است و نفسیت ندارد. این معنای فلسفی است.
 ب: یک قسم از معنای دوم وجود رابطی. نفسیت دارد و موجودیتش در موجودی دیگر است. معنای لغوی است.)
 تفسیر استاد در انحصار وجود رابطی درخدای متعال در فلسفه صدرا
 مثال در حکمت متعالیه: به دلیل این که هر معلول وجود رابط است، یعنی فی نفسه نیست، وجود رابطی منحصر در خدای متعال است به اعتبار این که متقوم بالذات و مقوم غیر است. ولی در حکمت مشهور مجردات هم رابطی اند. چون از نظر مشهور هر معلولی وجود رابط نیست، پس می تواند فی نفسه باشد و مجردات به دلیل این که جوهرند فی نفسه اند و به دلیل این که معلول اند، لغیره اند. پس رابطی اند. [1]
 (اینکه در نظر آخوند وجود رابطی منحصر به وجود خدای متعال است بر خلاف نظر تمام اساتید ما و مفسرین اسفار است. در جلسه آینده نظر دیگران و دلایل خود بر این تفسیر را ذکر خواهیم کرد.
 نزد ملاصدرا معلول شأن علت است و وجود مستقل ندارد)
 لم این که ما معلول را وجود رابط می دانیم، ولی دیگران نمی دانند، در این است که در اینکه متعلق جعل سه قول است:
 (مسأله جعل با بحث خلقت متفاوت است. بحث جعل یعنی ایجاد از عدم و بدون مادة قبلی و به عبارتی یعنی ابداع. اما مسأله خلقت اشاره ای به وجود ابداعی ندارد. خلق یعنی مادة و چیزی بود که به چیز دیگر تبدیل شد. مانند خلقت انسان. )
  1. ماهیت متعلق جعل است. - اصالت ماهویان: اشراقیون و رواقیون (اشراقیون یونان).
  2. ارتباط ماهیت با وجود متعلق جعل است. (نظر بعضی از مشائین که خدا بین وجود و ماهیت ارتباط برقرار می کند و شیء موجود می شود)
  3. وجود متعلق جعل است.
 چون ما وجود را متعلق جعل می دانیم، پس وجود معلول و ارتباط آن با علت، عین هم است. زیرا اگر وجود عین ارتباط با علت نباشد، اصل وجود مجعول نخواهد بود. ولی دیگران چون ماهیت را مجعول می دانند و ماهیت فی نفسه هی هی، پس فی نفسه هست و یا اتصاف را مجعول می دانند، باز هم ماهیت معلول فی نفسه هی هی، نفسیت دارد.
 و الثاني ما هو أحد اعتباري وجود الشي‏ء الذي هو من المعاني الناعتية و ليس معناه إلا تحقق الشي‏ء في نفسه و لكن على أن يكون في شي‏ء آخر أو له أو عنده لا بأن يكون لذاته كما في الوجود القيوم بذاته فقط في فلسفتنا و جملة المفارقات الإبداعية في الفلسفة المشهورة فإن وجود المعلول من حيث هو وجود المعلول هو وجوده بعينه للعلة الفاعلية التامة عندنا و عندهم لكنا نقول بأن لا جهة أخرى للمعلول غير كونه مرتبطا إلى جاعله التام يكون بتلك الجهة موجودا لنفسه لا لجاعله حتى يتغاير الوجودان و يختلف‏ النسبتان و هم لا يقولون به إذ المعلول عندنا هو أنحاء الوجودات بالجعل الإبداعي و عندهم إما نفس الماهيات كما في طريقة الرواقيين أو اتصافها بوجوداتها كما في قاعدة المشائين‏. الحكمة المتعالية فى الاسفار العقلية الاربعة، ج‏1، ص: 80 و 81


[1] مادیات (صور و اعراض) به طریق اولی رابطی اند.