درس اسفار استاد فیاضی

83/09/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 السفر الأول/ المسلک الأول/المرحلة الأولی/ المنهج الأول/ الفصل السابع/ توضیح و تنبیه/ اشتراک وجود میان ماهیات/ اقوال در علم خدا به ممکنات/ ج1/ ص 68 و 69
 ادامه اشتراک وجود میان ماهیات
 فالوجود الحقيقي ظاهر بذاته بجميع أنحاء الظهور [1] و مظهر لغيره [2] و به يظهر الماهيات و له و معه و فيه و منه و لو لا ظهوره في ذوات الأكوان- و إظهاره لنفسه بالذات و لها بالعرض [3] لما كانت ظاهرة موجودة بوجه من الوجوه بل كانت باقية في حجاب العدم و ظلمة الاختفاء إذ قد علم أنها بحسب ذاتها و حدود أنفسها معراة عن الوجود و الظهور فالوجود و الظهور يطرأ عليها من غيرها فهي في حدود أنفسها هالكات الذوات باطلات الحقائق أزلا و أبدا لا في وقت من الأوقات و مرتبة من المراتب كما قيل في الفارسي-
  سيه رويى ز ممكن در دو عالم جدا هرگز نشد و الله اعلم‏
 ترجمة لقوله ع: الفقر سواد الوجه في الدارين [4] ‏ فظهور الوجود بذاته في كل مرتبة من الأكوان و تنزله إلى كل شأن من الشئون يوجب ظهور مرتبة من مراتب الممكنات و عين من الأعيان الثابتة. الحكمة المتعالية فى الاسفار العقلية الاربعة، ج‏1، ص: 68 و 69
 (ماهیت من حیث هی، بالعرض موجود است اما ماهیت موجودة به تبع وجود موجود است.
 اگر آیة یا حدیثی به غیر ظاهر نه خلاف ظاهر معنا شود، به دو گونه می توان برخورد داشت. اول اینکه بگوییم غیر ظاهر است و درست نیست. اما چنین برخوردی درست نیست. برخورد دوم اینکه بر بطن حمل کنیم. روایات و آیات ظاهری دارد و باطنی. ظاهر برای همه است اما باطن برای خواص. خواص کسانی اند که از بقیة بیشتر بندگی خدا کرده اند و خدا به آنان فهمی داده که باطن را می فهمند. همان طور که ائمه گاهی آیات را به غیر ظاهر معنا کرده اند و فرموده اند این بطن قرآن است. حمل فعل مسلم بر صحیح نیز مقتضی این است که تفسیر دیگران از معانی غیر ظاهر را بر معنای باطنی حمل کنیم. اما اولا این فهم فقط برای خود آن شخص حجت است نه دیگران. و ثانیا معنای باطنی، معنایی است که مطابق ظاهر کلام نیست اما نباید بر خلاف ظاهر باشد.)
 اقوال علم خدا به ممکنات
 1 نظر شیخ اشراق: (خدا نسبت به ممکنات فاعل بالرضا است یعنی علم فاعل به فعل، عین خود فعل است و این علم، علم بعد از خلق است. )
 2 مشاء: الله تعالی یفعل صورا ذهنیا للأشیاء فاعلا بالرضا و نسبت به اشیاء خارجی فاعل بالعنایة است.
 (علم خدا به صور ذهنی است که این صور قائم به ذات خدا است. خدا قبل از خلق به همه اشیاء علم داشته است اما این صور عین ذات نیستند بلکه قائم به ذات خدا است. مانند اینکه ما در ذهنمان خانه ای تصور می کنیم و با توجه به آن خانه ای می سازیم. این صورت ذهنی غیر از ما است اما قائم به ما است. پس خدا نسبت به این صور ذهنی فاعل بالرضا است اما نسبت به خارج فاعل بالعنایة است یعنی نفس صورت ذهنی کافی است برای وجود خارجی یافتن شیء.)
 3 عرفا: هو: یعنی ذات خدا که لا اسم له و لا رسم له. این ذات با فیض اقدس اعیان ثابتة را می آفریند. اعیان ثابتة صور علمی اشیاء است که اعم از وجود، معدوم ممکن و معدوم ممتنع است. سپس فیض مقدس موجب پیدایش اکوان یا همان موجودات عینی می شود. اعیان ثابتة چیزی است شبیه صور علمی مشائین.
 (طبق نظر مشائین صور علمی و اشیاء خارجی به غیر خدا موجود اند یعنی وجودی غیر از وجود خدا دارند. اما عرفا می گویند اعیان ثابتة و اکوان به وجود خدا موجود اند
 در کلام عرفا تصریحی درباره علم خدا به اکوان نیست اما لازمه کلامشان علم حضوری خدا به اکوان است.)


[1] وجود
[2] مظهر لغیره یعنی مظهر غیر از وجود که غیر از وجود همان ماهیات باشند. این عبارت اشاره دارد که منظور از ماهیت در کلام آخوند و در بحث اصالت وجود، معنای اخص ماهیت نیست بلکه مراد از ماهیت، هرچه غیر از وجود می باشد.
[3] اسفار/ج1/ ص 69 و ج2/ ص 36 طبع ایران
[4] بحار/ ج72 این روایت از عامة نقل شده است.