درس اسفار استاد فیاضی

83/06/31

بسم الله الرحمن الرحیم

 السفر الأول/ المسلک الأول/المرحلة الأولی/ المنهج الأول/ الفصل السابع/ اشکالات و تفصیات/ اشکال دوم به اصالت وجود/ اشکال به جواب داده شده به این اشکال/ جواب آخوند به اشکال دوم/ج1/ 58
 اشکال به جواب مطرح شده به اشکال دوم اصالت وجود
 (آخوند در اینجا به اشکالات این جواب اشاره نمی کند و فقط با عبارت «و أجیب عنه» این را می رساند که این جواب را قبول ندارد. اما در ابتدای جلد دوم
 و فیه
 اولا: النقض باجتماع النقیضین.
 (اگر ملاک ارتفاع نقیضین، ارتفاع از جمیع مراتب واقع است، پس ملاک اجتماع نیز جمیع مراتب واقع است. یعنی حتی اگر در دو مرتبة موجود شود، اجتماع است و باید محال باشد. اما واضح است که این معنا محقق شده است. مثلا زید در خارج موجود است اما در عقل و مثال معدوم است و طبق این بیان باید این هم اجتماع نقیضین شمرده شود و محال باشد در حالیکه نیست.)
 و ثانیا: بالحل، بان اجتماع النقیضین معناه ارتفاع وجود شیئ مع ارتفاع عدمه و هو متحقق باعترافکم فی الماهیة من حیث هی. و الجواب الصحیح ان المستحیل هو ارتفاع النقیضین، لا اعتبار ارتفاع النقیضین.
 (ارتفاع نقیضین یعنی اینکه شیء هم باشد هم نباشد. حال چه در تمام مراتب واقع باشد چه در گوشه ای از مراتب. قول به اینکه ارتفاع نقیضین یعنی ارتفاع از جمیع مراتب، مستلزم تخصیص در احکام عقلی است که باطل است)
 جواب آخوند به شبهه دوم اصالت وجود
 والحق فی الجواب عن الشبهه ما مر فی الجواب عن الشبهة السابقة.
 (به عبارتی در تحلیل عقل قاعدة فرعیت صحت دارد و در مقام خارج قاعده فرعیت جاری نیست.
 اگر دقت کنیم می بینیم یک چیز در جمیع مراتب واقع یا موجود است یا معدوم اما عقل می تواند یک چیز را تجرید کرده و بدون وجود و عدمش لحاظش کند. پس عقل ما اجتماع نقیضین را لحاظ کرده است و این محال نیست چون تصور امر محال است نه خود امر محال. در همین راستا گفته اند فرض محال محال نیست. اما اگر بیشتر دقت کنیم می بینیم عقل لحاظِ ارتفاع را نکرده است بلکه عدمِ لحاظ است یعنی شیء را تصور کرده بدون اینکه وجود و عدم را با آن لحاظ کرده باشد نه اینکه وجود و عدم را تصور کرده باشد ولی از ماهیت آنها را نفی کرده باشد. به عبارتی اصلا وجود وعدم را لحاظ نکرده است نه اینکه لحاظ کرده باشد عدم وجود و عدم را. بنابر این نفی وجود و عدم از ماهیت من حیث هی ارتفاع نقیضین نیست زیرا هنگامی که می گوییم نقیضین از ماهیت من حیث هی مرتفع می شوند، در واقع اصلا نقیضین را اصلا در رتبه ماهیت لحاظ نکرده ایم که بخواهیم ارتفاع شان را لحاظ کنیم.)