درس اسفار استاد فیاضی

83/02/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 السفر الأول/ المسلک الأول/المرحلة الأولی/ المنهج الأول/ الفصل السادس فی أن الوجودات هویات بسیطة و إن حقیقة الوجود لیست معنی جنسیا و لا نوعیا و لا کلیا مطلقا/ وجود بسیط است/ج1/ ص 50
 الفصل السادس: فی أن الوجودات هویات بسیطة و إن حقیقة الوجود لیست معنی جنسیا و لا نوعیا و لا کلیا مطلقا
 (در فصل پنجم آخوند وحدت وجودش را بیان می کند. باید گفت حدود 15 یا 16 تقریر و بیان از وحدت وجود وجود دارد. از بین این تقریر ها ما هیچ کدام را قبول نداریم. بله ممکن است تقریری باشد که مورد قبول ما باشد اما تا کنون به چنین بیانی دست پیدا نکرده ایم.
 در این فصل شش سه مطلب بیان شده است
 مدعای اول: وجـود بســیط است
 منابع
 اسفار/ ج7/ ص 230 (وجود الجسم مرکب من الهیولی و الصورة. دیگر فلاسفه نیز می گویند«وجود الجسم مرکب من المادة و الصورة النوعیة)
 اسفار/ ج5/ ص 13 (وجود الجسم مرکب من الهیولی والصورة و ترکبه من الهیولی والصورة یستلزم ترکب ماهیته من الجنس و الفصل.)
 (علامة در بدایة و نهایة می فرمایند هرچه جنس و فصل دارد، مادة و صورت دارد و بالعکس. اما آخوند و استاد این را قبول ندارند. بلکه هرچه ماده و صورت دارد، جنس و فصل دارد نه بالعکس چون ممکن است در خارج بسیط باشد و ذهن خارج را تحلیل کند و مادة و صورت ذهنی و جنس و فصل برای آن تصور کند.
 آخوند می گوید«الانسان مرکب من مادة هی جسمه و صورة هی نفسه و روحه» اما ما این را قبول نداریم.)
 هر وجودی بسیط است یعنی وقتی که ما اشیاء را تحلیل کردیم به وجود و ماهیت و وجود را بما هو وجود مورد التفات قرار می دهیم، در می یابیم که وجود مرکب نیست. و این منافاتی ندارد که وجود بما هو جسم، مرکب از ماده و صورت باشد و وجود ممکن بما هو ممکن، مرکب از ماهیت و وجود باشد و خط بما هو خط مرکب از اجزاء مقداری باشد و وجود انسان بما هو انسان مرکب از جنس و فصل باشد و وجود ممکن بما هو ممکن مرکب از وجود و عدم باشد.